سفارش تبلیغ
صبا ویژن
از همــــــه جــــــــا از همـــــــه رنـــــــگ
بزرگ ترین سایت مطالب ودانلود
به سایت از همــــــه جــــــــا از همـــــــه رنـــــــگ خوش آمدید

پسر (که در کودکی درگذشتند) و چهار دختر شد[38] که بر اساس تمامی گزارش‌ها ازدواج موفقی بود.[39]

پس از اعلام پیامبری

غار حرا در کوه نور، جایی که مسلمانان باور دارند که محمد نخستین وحی را دریافت کرده‌است.

بنابر برخی روایت‌های اسلامی، محمد پیش از بعثت، هر سال چند هفته را در غار حرا به عبادت و تفکر می‌پرداخته است.[40] در یکی از شب‌های سال 610.م (هنگامی که وی 40 ساله بود)، جبرییل بر محمد ظاهر شد و 3 بار به او گفت: «إقرأ — بخوان!» و سپس این آیه‌ها را برایش خواند:[41]

« إقرأ بِاسمِ رَبّک الّذی خَلَق. خَلَقَ الإنسانَ مِن عَلَق. إقرأ وربُّک الأکرَم، الَّذی عَلَّمَ بِالقَلَم، عَلَّمَ الإنسانَ ما لَم یَعلَم.

بخوان به نام پروردگارت که آفرید. که انسان را از خون بسته (علق) آفرید. بخوان که پروردگار بسیار بخشنده‌است، آن که با قلم آموزش داد. به انسان آموخت آنچه را که نمی‌دانست. سوره علق، آیه‌های 1 تا 5

 »

هرچند نخستین سوره? وحی‌شده به محمد نامعلوم است و می‌تواند سوره‌های دیگری نیز باشد.[42]

دعوت علنی و مخالفت‌های قریش

بر پایه? روایت‌های اسلامی، خدیجه زن محمد نخستین کسی بود که به پیامبری او ایمان آورد. کمی بعد علی پسرعموی ده ساله محمد، ابوبکر دوست نزدیک او و پسرخوانده‌اش زید بن حارث نیز به خدیجه پیوستند و نخستین کسانی بودند که به محمد ایمان آوردند.[43]

بنابر سیره ابن اسحاق، محمد تا سه سال دین تازه? خود را پنهانی تبلیغ می‌کرد.[44] بر پای? روایت‌های اسلامی هنگامی که آیه «و خاندان خویشاوندت را هشدار ده!»[شعراء 214] فروفرستاده می‌شود، محمد، خویشاوندانش در بنی‌هاشم و گروهی از بنی المطلب ابن عبد مناف را که 45 نفر می‌شدند، دعوت می‌کند[45] و ایشان را پند و اندرز می‌دهد: «ای پسران عبدالمطلب!... خدا به من فرمان داده‌است تا شما را به سویش فرابخوانم. چه کسی از شما مرا در این امر یاری خواهد کرد و برادر، وصی و جانشین من خواهد بود؟» و فقط علی که 13 سال داشت، پاسخ داد. سپس محمد گفت: «این [علی]، برادر، وصی و جانشین من در میان شماست. به او گوش فرادهید و از او پیروی کنید.» پس از این دیدار برخی از زنان بنی‌هاشم نیز اسلام آوردند.[46]

بر پایه? روایت‌های اسلامی هنگامی که محمد مطمئن شد ابوطالب در برابر بزرگان قریش از او پشتیبانی می‌کند، بالای کوه صفا رفت و مردم را فراخواند و سپس درباره توحید(یگانگی خداوند) و باور به الله، پیامبری و روز رستاخیز با آن‌ها سخن گفت.[45][47] مدتی بعد این آیه فروفرستاده می‌شود: «پس آن چه را بدان ماموری، آشکار کن و از مشرکان روی برتاب که ما شر ریشخندگران را از تو برطرف خواهیم کرد.»[حجر 94][44] پس از آن محمد آغاز به مبارزه با بت‌پرستی می‌کند.[45]

در آغاز دعوت بیش‌تر اهل مکه محمد را نادیده گرفتند، شماری او را مسخره کرده و برخی هم پیرو او شدند. کسانی که به محمد ایمان آوردند را می‌توان به 3 گروه اصلی دسته بندی کرد: برادران جوان و فرزندانِ بازرگانان بزرگ مکه، افرادی که موقعیت اجتماعی دست‌اولشان را در قبیله‌شان از دست داده بودند و نتوانسته بودند آن را دوباره به دست آورند، و نهایتا افراد ضعیف در مکه، به ویژه خارجی‌ها.[48][49]

آغاز مخالفت‌ها با محمد، به گفته? ابن سعد و ابن هشام پس از گفتن آیه‌هایی که در آن نیاکان بت‌پرست اهل مکه و پرستش بت‌ها محکوم شده بودند، [50] و به گفته? دیگران از همان آغاز تبلیغ همگانی بود.[19] بالارفتن شمار پیروان محمد باعث شد که او خطری برای قبیله‌های منطقه و حاکمان شهر بشود؛ زیرا ثروتشان به کعبه، کانون زندگی مذهبی مکه وابسته بود و محمد می‌خواست آن را برهم بزند. ردکردن مذهب سنتی مکه به ویژه برای قبیله? خودش توهین‌آمیز بود؛ زیرا آن‌ها خود نگهبانان کعبه بودند.[48] بازرگانان نیرومند مکه به قصد سازش، به محمد پیشنهاد دادند که اگر دست از تبلیغ بردارد به او اجازه ورود به حلقه درونی بازرگانان را بدهند و موقعیتش را با ازدواجی پر سود تثبیت کنند. محمد این پیشنهادها را نپذیرفت.[48]

منابع تاریخی اسلامی مفصلاً آزار و اذیت محمد و یارانش را به ثبت می‌رساند.[3] سمیه بنت خباب که به عنوان نخستین زن شهید اسلام شهرت دارد، برده? ابوجهل[پانویس 7] بود. او با نیزه? اربابش به این دلیل که نمی‌خواست از اسلام برگردد، کشته شد. بلال حبشی، یک مسلمان برده? دیگر، به دست اربابش امیة بن خلف شکنجه می‌شد؛ امیه سنگی، سنگین روی سینه? بلال می‌گذاشت تا او را مجبور کند دست از اسلام بردارد.[51] به جز فحاشی، محمد شخصاً از آزار و اذیت جسمانی در امان بود؛ زیرا تحت پشتیبانی خاندان بنی‌هاشم بود.[52]

هجرت مسلمانان به حبشه و واقعه غرانیق
موقعیت جغرافیایی حبشه.

در سال 615 میلادی، برخی از پیروان محمد به حبشه هجرت کردند و تحت پشتیبانی نَجاشی، پادشاه مسیحی حبشه، آن جا ساکن شدند.[3] منابع قدیمی اسلامی مانند طبری و ابن سعد و واقدی (اما نه ابن هشام)، واقعه‌ای را در این زمان ذکر می‌کنند که در میان مسلمانان به «غرانیق» شناخته شده‌است. بر پایه این روایت، محمد هنگام خواندن سوره نجم، دو آیه را که شیطان به وی القا کرده بود خواند و وجود سه خدای مکه — که دختران الله خوانده می‌شدند — را پذیرفت، آن‌ها را ستایش کرد، و شفاعتشان را وارد دانست. اخبار این ماجرا به مسلمانانی که به حبشه هجرت کرده بودند رسیده و برخی از آن‌ها قصد بازگشت به مکه را کردند. این روایت‌ها ذکر می‌کنند که پس از فروآمدن جبرییل بر محمد و آگاه ساختن او، وی این آیه‌ها را پس گرفت. نوشته‌های دانشمندان اسلامی از قرن چهارم اسلامی به بعد شدیدا درستی ِ تاریخی این روایت را زیر پرسش بردند.[53] مونتگومری وات این حادثه را به اندازه‌ای شگفت انگیز می‌داند که نمی‌تواند آن را به عنوان اختراع محض بپذیرد. او به استناد قرآن (حج، آیه 52) بر این باور است که دست کم در وحی در یک مورد شیطان چیزی به او افکند[54] تقریبا همگی مسلمانان سراسر سده‌ها، این داستان را ساختگی دانسته و رد می‌کردند. بیش تر مسلمانان دوران معاصر تا پیش از انتشار رمان جنجالی «آیات شیطانی» در دهه 1980 میلادی به دست سلمان رشدی در این مورد، از این ماجرا آگاهی ای نداشتند.[2]

سال‌های پایانی در مکه
کوه‌های طائف و جاده‌ای به سمت شهر طائف

در سال 617 میلادی، رهبران مخزوم و بنو عبد شمس، دو خاندان مهم قریش، خاندان بنی هاشم (رقیب تجاریشان) را تحت محاصره اجتماعی و اقتصادی قرار دادند. به گفته? آلفورد ولش در دانشنامه اسلام، ممکن است که آن بخش از داستان که در آن بنی هاشم مجبور شده به شهر خودشان رفته و از تجارت و ازدواج با آن‌ها خودداری کند اغراق شده باشد و قرآن برخلاف سیره‌های پیامبر درباره? این داستان سکوت کرده‌است.[3] هدف این بود که بنی هاشم را تحت فشار قرار دهند تا دست از نگهبانی از جان محمد بردارد. این محاصره سه سال به طول انجامید اما در پایان شکست خورد زیرا هدفش را برآورده نمی‌کرد.[55][56]

در سال 619 هم خدیجه همسر محمد و هم عمویش ابوطالب، درگذشتند. با درگذشت ابوطالب (که رهبری خاندان بنی هاشم را به دست داشت)، رهبری این خاندان به ابولهب که دشمن دیرینه محمد بود، سپرده شد. علاوه بر این اگرچه محمد در سال‌های پایانی هنوز پیروان اندکی به دست می‌آورد، اما در کل تلاش‌های او در مکه شکست خورده بودند. محمد برای یافتن یک پشتیبان و دعوت به اسلام، به طائف (از شهرهای معروف عربستان در نزدیکی مکه) رفت اما تلاش او با شکست روبه‌رو شد و مورد حمله و آزار مردم آن شهر نیز قرار گرفت.[3][55] بنابراین ناچار به بازگشت به مکه شد و با کمک یکی از اهالی مکه به نام «مطعم ابن عدی» و پشتیبانی قبیله بنی نوفل، امکان ورود دوباره او به زادگاهش در شرایطی امن، فراهم آمد.[3][55]

اسراء و معراج
نوشتار اصلی: معراج
معراج محمد سوار بر بُراق، در صفحه‌ای از یک نسخه? بوستان سعدی در سال 1514 میلادی (نقاش: ناشناس، خوشنویس: سلطان محمد نورالله).

محمد در 2 یا 3 سال پیش از هجرت به مدینه، [57] بر پایه? منابع اسلامی و به باور بیش‌تر مسلمانان، در یک شب به سفری به نام معراج، از مسجدالاقصی به آسمان رفت. مسلمانان در 27 رجب «لیلةالاسراء و المعراج» را جشن می‏‎‎‎گیرند. بنا به نظر بیش‌تر مفسران قرآن، آیه‌های آغازین سوره اسراء به معراج اشاره دارند. روایت‌ها و حدیث‌ها نیز اطلاعات و داده‌هایی از معراج دراختیار می‎‎‎‎‎‎‏گذارند. معراج به طور گسترده‌ای در ادبیات عربی، ادبیات اندونزیایی، کشورهای غرب و شرق آفریقا و مینیاتورهای ایرانی (که به «معراج‌نامه» معروفند) به‏‎‎کار رفته‌است.[58]




موضوع مطلب :

سه شنبه 91 تیر 13 :: 12:40 عصر

درباره وبلاگ


با سلام خدمت شما بازدیدکننده گرامی ، خوش آمدید به سایت من . این سایت با به روز کردن مطالب خود باعث می شود اطلاعات شما بازدید کننده گرامی ارتقا یابد لطفا برای هرچه بهتر شدن مطالب این وب سایت ، ما را از نظرات و پیشنهادات خود آگاه سازید یا از طریق فرم تماس سایت یا ازطرق ایمیل Amirmohammad.omumi@yahoo.com ما را در بهتر شدن کیفیت مطالب یاری کنید.
پیوندها
نویسندگان
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز
آمار وبلاگ
  • بازدید امروز: 108
  • بازدید دیروز: 157
  • کل بازدیدها: 2320242
فرم تماس
نام و نام خانوادگی
آدرس ایمیل
امکانات دیگر

همه چیز درمورد حضرت محمد(ص) - از همــــــه جــــــــا از همـــــــه رنـــــــگ
پربازدیدترین مطالب

کد پربازدیدترین

کلیه حقوق این وبلاگ برای از همــــــه جــــــــا از همـــــــه رنـــــــگ محفوظ است