از همــــــه جــــــــا از همـــــــه رنـــــــگ بزرگ ترین سایت مطالب ودانلود
کلیه ها چگونه کار می کنند؟هر فرد در بدن خود دو کلیه به اندازه مشت فرد بزرگسال دارد که در دو طرف ستون مهره ها و در قسمت زیرین قفسه سینه در پشت قرار دارند، اگر چه کلیه ها کوچکند ولی وظایفی پیچیده و حیاتی را انجام می دهند که کل بدن را متعادل نگه می دارند. برای مثال کلیه ها: - در دفع مواد زاید و مایعات اضافی کمک می کنند. - خون را تصفیه، برخی از مواد را حفظ و برخی را دفع می کنند. - تولید گلبولهای قرمز را تحت نظارت قرار می دهند. - ویتامین های موثر در رشد را می سازند. - هورمون های موثر در تنظیم فشار خون را تولید می کنند. - در تنظیم میزان مواد مغذی ویژه در بدن مانند کلسیم و پتاسیم کمک می کنند.
چگونگی انجام کار کلیه ها1- خون از طریق یک سرخرگ از قلب به کلیه وارد می شود. 2- خون با گذشتن از میلیون ها صافی کوچک، تمیز می شود. 3- مواد دفعی از طریق میزنای ( حالب) عبور کرده و به عنوان ادرار در مثانه جمع می گردد. 4- خون تصفیه شده از طریق سیاهرگ ها به جریان خون بر می گردد. 5- هنگامی که مثانه پر از ادرار می شود از طریق پیشابراه ادرار از بدن خارج می شود. کلیه ها هر 24 ساعت جمعاً حدود 200 لیتر از مایعات بدن را تصفیه و به جریان خون بازمی گردانند حدود 2 لیتر مایع به صورت ادرار از بدن دفع می شود در حالی که باقیمانده یعنی حدود 98 لیتر به بدن باز می گردد. ادراری که ما دفع می کنیم تقریباً ظرف مدت 1 تا 8 ساعت در مثانه ذخیره شده است.
بیماری کلیهاگر چه کلیه ها، عضوهای کوچکی هستند ، ولی از وظایف حیاتی زیادی از جمله تصفیه نمودن مواد زاید و مایعات اضافی از خون را به عهده دارند که در حفظ سلامتی عمومی بدن موثر است. بیماری شدید کلیه، ممکن است منجر به نارسایی کامل آن شود، که نیازمند درمان با دیالیز یا پیوند کلیه برای جلوگیری از مرگ است . اگر چه درمانهای موثری برای بسیاری از بیماریهای کلیه وجود دارد ولی مردم هنوز نمی دانند که بیماریهای کلیه قابل پیشگیری اند.
ده عامل اصلی بیماری کلیهمعمولاً دو علت مهم برای نارسایی کلیه ها( یا مرحله نهایی بیماری کلیه) دیابت( دیابت نوع 2 یا دیابت بزرگسالان) و فشار خون بالا وجود دارد. زمانی که این دو بیماری با درمان مراقبت شوند، بیماری های کلیه مرتبط با آنها می توانند پیشگیری شوند یا سرعت شان کاهش یابد. داروهای موثر زیادی برای درمان فشار خون بالا وجود دارند. علاوه براین، تغییرات سلامت بخش در شیوه زندگی، مانند کم نمودن وزن و ورزش مرتب در مراقبت از فشار خون بالا و حتی پیشگیری از آن موثر است. نظارت دقیق بر قند خون در بیماران دیابتی از سایر مشکلات مانند بیماری کلیه، بیماری کرونر قلب وسکته پیشگیری می کند. زمانی که بیماران دیابتی، همزمان به فشار خون بالا مبتلا شوند، داروهای خاصی که بازدارنده های آنزیم تبدیل کننده آنژیوتنسین نامیده می شوند، برای حفظ عملکرد کلیه ها موثرند. سومین علت اصلی مرحله نهایی بیماری کلیه گلومرولونفریت( بیماریی که به واحدهای تصفیه کننده کلیه بنام گلومرول ، آسیب می رساند) است . در بسیاری از حالات، علت این بیماری ناشناخته است ، اما در برخی موارد ممکن است ارثی باشد یا در اثر عفونت به وجود آمده باشد. برخی از بیماریهای دیگری که ممکن است بر کلیه اثر بگذارند شامل عفونت ها، سنگ های کلیوی و بیماریهای ارثی، می شوند. استفاده بیش از اندازه قرص های ضد درد یا مصرف مواد مخدر مانند هروئین می تواند به کلیه ها صدمه بزند . برخی از این بیماریها قابل درمان هستند. برخی موارد، درمان می تواند سرعت پیشرفت بیماری را کاهش و طول عمر را افزایش دهد. مرحله نهایی بیماری کلیه زمانی رخ می دهد که حدود 90 درصد از عملکرد کلیه از بین برود. افراد مبتلا به نارسایی کلیه ممکن است دچارتهوع، استفراغ، ضعف، خستگی، گیجی، مشکل در تمرکز و از دست دادن اشتها شوند، نارسایی کلیوی با آزمایش خون و ادرار قابل پیشگیری است. نشانه های هشدار دهنده بیماری های کلیوی و دستگاه ادراری.1- فشار خون بالا 2- پیدایش خون با پروتئین در ادرار. 3- آزمایش کراتینین خون، بالاتر از 2/1 میلی گرم در دسی لیتر در زنان و 4/1 میلی گرم در دسی لیتر در مردان(کراتینین ماده دفعی است که توسط کلیه های سالم از خون خارج می شود. ) در بیماریهای کلیوی ، سطوح کراتینی در خون ممکن است افزایش یابد. 4- تکرار ادرار به ویژه در شب . 5- مشکل در ادرار کردن یا ادرار درد آور. 6- تورم در چشم ها، تورم دست ها و پاها به ویژه در کودکان موضوع مطلب : مانی که کلیهها نارسا شوند مواد زائد و مایعات در بدن تجمع پیدا کرده و شما نیاز به درمان دیالیز (برای تصفیه خون یا به وسیله ماشین یا از راه شکم و به صورت دیالیز صفاقی) یا پیوند کلیه دارید چگونه میتوانید در پیشگیری از بیماریهای کلیوی موثر باشید. بطور معمول در هر فرد سالم دو کلیه وجود دارد که هر یک در یکطرف ستون مهرهها و زیر دندههای تحتانی واقع شده اند. به گزارش باشگاه خبرنگاران؛ کُلیه یا قلوه یکی از اندامهای درونی بدن انسان و برخی دیگر از جانداران است. بطور معمول در هر فرد سالم دو کلیه وجود دارد که هر یک در یکطرف ستون مهرهها و زیر دندههای تحتانی واقع شده اند. کلیهها به رنگ قرمز متمایل به قهوهای بوده و از نظر شکل شبیه لوبیا میباشند. هر کلیه به اندازه مشت بسته فرد است. اکثر اعضاء بدن برای عملکرد مطلوب وابسته به کلیهها هستند. در نتیجه کلیهها یکی از مهمترین اعضای بدن انسان هستند. *وظایف کلیهها مهمترین وظیفه کلیهها برداشت مواد زائد از خون و بازگرداندن خون تصفیه شده به بدن میباشد. هر دقیقه حدود یک لیتر خون (یک پنجم خونی که توسط قلب پمپ میشود) از طریق سرخرگ کلیوی وارد کلیهها میشود. پس از اینکه خون تصفیه شد خون تصفیه شده از طریق سیاهرگهای کلیوی به بدن باز میگردد. داخل هر کلیه متجاوز از یک میلیون واحد بسیار ریز عملکردی بنام نفرون وجود دارد. هر نفرون از یک صافی بسیار کوچک بنام کلافه (گلومرول) که به یک لوله کوچک (توبول) متصل است تشکیل میشود. آب و مواد زائد توسط این صافی از خون جدا میشوند و بداخل لولههای کوچک (توبولها) جریان پیدا میکنند. قسمت عمده این آب توسط لولههای کوچک باز جذب میشود و مواد زائد بصورت غلیظ وارد ادرار میشوند تا دفع گردند. ادرارهای جمع شده از لولههای کوچک وارد قسمت قیفی شکل بنام لگنچه کلیه شده و سپس از طریق لولهای بنام میزنای وارد مثانه میشود. مثانه ادرار را تا زمانی که ادرار کنید نگهداری میکند. پس از مثانه ادرار از طریق لولهای بنام میزراه از بدن خارج میشود. کلیه سالم بطور معمول یک تا 2 لیتر ادرار در روز و بر اساس میزان مایعات دریافتی تولید میکند. کلیه سالم قابلیت افزایش فعالیت خود را دارد بطوریکه اگر یک کلیه از دست رود کلیه دیگر بزرگ شده و کار دو کلیه را انجام خواهد داد. *سه وظیفه اصلی کلیهها 1-کلیهها آب بدن را تنظیم میکنند: برای اینکه بدن شما بدرستی و به نحو مطلوب فعالیت کند لازم است که دارای حجم مناسب آب باشد. یکی از مهمترین وظایف کلیهها برداشت آب اضافی یا حفظ آب بدن در موارد ضرورت میباشد. 2-کلیهها مواد زائد را برداشت میکنند: بسیاری از مواد در خون و مایعات بدن باید در اندازه مناسب وجود داشته باشند تا بدن به درستی عملکرد داشته باشد. برای مثال: سدیم و پتاسیم مواد معدنی هستند که از مواد غذایی بدست میآیند. این مواد معدنی برای سلامتی لازم هستند اما باید در حد معینی نگهداشته شوند. زمانیکه کلیهها بدرستی فعالیت کنند، مواد زائد از بدن داخل ادرار ترشح میشوند همچنین کلیهها در تنظیم سایر مواد معدنی در بدن مانند: کلسیم و فسفر که برای تشکلی استخوان لازمند، کمک میکنند مواد زائد مانند: اوره و کراتی نیز باید از بدن خارج شوند. اوره و سایر مواد زائد زمانی که بدن پروتئینها مانند: گوشت را تجزیه میکند، تشکیل میشوند. کراتی نین یک محصول زائد ماهیچه است. اگر فعالیت کلیهها کاسته شود، اوره و کراتی نیز در خون افزایش مییابند بسیاری از محصولات زائد اگر از مایعات بدن جدا نشوند برای بدن سمی هستند برای مثال، وقتی فردی دارویی مصرف میکند، مواد زائد شیمیایی که از مصرف این دارو در بدن بوجود میآیند، عمدتاً توسط کلیهها از بدن خارج میشوند. 3- کلیهها هورمون میسازند: کلیههای سالم پیک (پیغام بر)های شیمیایی مهمی بنام هورمونها را نیز میسازند. این هورمونها در جریان خون گردش کرده و بعضی از عملکردهای بدن مانند: فشار خون، ساخت گویچههای قرمز و برداشت کلسیم از رودهها را تنظیم میکنند. *نشانههای بیماری کلیوی بیماری کلیوی معمولاً بی سر و صدا پیشرفت میکند و پیش از ایجاد هر گونه شکایت موجب تخریب قسمت عمدهای از فعالیت و عملکرد کلیه میگردد. بنابراین افراد در معرض خطر پیشرفت بیماری کلیوی باید بطور مرتب مورد ارزیابی قرار گیرند. این افراد کسانی هستند که مبتلا به بیماری قند - دیابت - پرفشاری خون، بیماری عروقی و وابستگان نزدیک افراد مبتلا به بیماریهای ارثی کلیه میباشند. گاهی اوقات افراد با بیماری شدید کلیوی نیز بدون علامت میباشند. این موضوع اهمیت آزمایش خون یا آزمایش ادرار را در بررسی مشکلات کلیوی روشن میکند. به هرحال شکایات و علائم زیر میتوانند نشانگر بیماری کلیوی باشند که در صورت وجود، انجام آزمایشات و بررسیهای بیشتر توصیه میشود. بعضی از علائمی که میتواند نشانگر بیماری کلیوی باشد عبارتاند از: خستگی پرفشاری خون ورم چشم ها، دست یا پا دفع ادرار خونی، تیره یا رنگ چای شبادراری (بیشتر از یک بار در موقع خواب) کاهش اشتها (کاهش وزن) خارش سراسری پایدار وجود خون در ادرار زمانی که کلیهها نارسا شوند مواد زائد و مایعات در بدن تجمع پیدا کرده و شما نیاز به درمان دیالیز (برای تصفیه خون یا به وسیله ماشین یا از راه شکم و به صورت دیالیز صفاقی) یا پیوند کلیه دارید چگونه میتوانید در پیشگیری از بیماریهای کلیوی موثر باشید. فشار خون خود را بطور منظم چک کنید. فشار خون بالا و کنترل نشده سرعت طبیعی هر گونه بیماری کلیوی را افزایش میدهد. اگر شما مبتلا به مرض قند میباشید، باید بیماری شما تحت کنترل درآید. تعداد زیادی از بیماران کلیوی مبتلایان به بیماری قند میباشند به ویژه و حتی الامکان از مصرف داروهایی که توسط پزشک تجویز نشدهاند ماند مسکنها خودداری کنید. پیش از مصرف هر دارو حتماً با پزشک خود مشورت نمائید. دیگر داروهای ویژه مانند سموم، آفتکشها و مواد مخدر و ... نیز میتوانند موجب آسیب کلیه شوند. پزشک شما مشکلات و عوارض ناشی از مصرف طولانی مدت و بدون مجوز این داروها را بیان میکند. موضوع مطلب :
هر فرد در بدن خود دو کلیه به اندازه مشت فرد بزرگسال دارد که در دو طرف ستون مهره ها و در قسمت زیرین قفسه سینه در پشت قرار دارند، اگر چه کلیه ها کوچکند ولی وظایفی پیچیده و حیاتی را انجام می دهند که کل بدن را متعادل نگه می دارند. برای مثال کلیه ها: موضوع مطلب :
کُلیه یا قلوه (به فارسی: گُرده)*[1] یکی از اندامهای درونی بدن انسان و برخی دیگر از جانداران است.
واژهشناسیکلیه یک نام عربی است که به زبان فارسی و هندی وارد شده است. [1] آناتومی کلیهکلیهها در انسان بر روی جدار خلفی شکم و بیرون از حفره صفاق قرار دارند. وزن هر کلیه در بالغین 150 گرم میباشد و اندازه آن تقریباً با مشت بسته برابر است. میانه کلیه دارای فرورفتگی به نام ناف است که شریان و ورید کلیوی، اعصاب، لنفاتیک و حالب از آن میگذرند. حالب ادرار نهایی را به مثانه میبرد تا ذخیره شده و سپس دفع گردد. کلیه از کپسولی پوشیده شده است تا از آن، محافظت شود. در صورت برش طولی، دو ناحیه عمده دیده میشود که عبارتند از قشر که در بیرون قرار گرفته است و قسمت مرکزی که ناحیه داخلی است. قسمت مرکزی به بافت مخروطی شکل به نام هرمهای کلیه تقسیم شده است. قاعده هر هرم بر روی لبههای بین قشر و قسمت مرکزی قرار گرفته است و راس آن در پاپیلا است که به درون فضای لگنچه کلیه، برجسته میشود. لگنچه استطاله قیفیشکل انتهای بالایی حالب است. لبه خارجی لگنچه به دو حفره به نام کالیسهای بزرگ تقسیم میشود که رو به پایین امتداد مییابند و به کالیسهای کوچک تقسیم میشوند. کالیسهای کوچک ادرار لولههای هر پاپیلا را جمعآوری میکنند. کالیسها، لگنچه و حالب، ادرار را به سمت مثانه پیش میبرند و تا زمان دفع در آن جا ذخیره میشود. وظایف کلیهیکی از اصلیترین وظایف کلیه بیرون راندن مواد زاید تولید شده بر اثر متابولیسم و یا خورده شده، میباشد. کنترل حجم و ترکیبات مایعات بدن نیز از کارکردهای کلیه میباشد. قسمت عمده حفظ تعادل بین میزان دریافت و میزان دفع در مورد آب و تقریباً تمای الکترولیتهای بدن بر عهده کلیهها میباشد. کلیهها مهمترین وظیفه خود را با تصفیه پلاسما و برداشت مواد از فیلترا بسته به نیازهای بدن انجام میدهند. کلیههای با دفع مواد ناخواسته به توسط ادرار بدن را تمیز کرده و مواد مورد نیاز را به خون بازمیگردانند. دفع محصولات زائد متابولیک، مواد شیمیایی خارجی، داروها و متابولیتهای هورمونهادفع محصولات زائد متابولیسم که در بدن نیاز نیستند، عمدتاً بر عهده کلیهها میباشد. اوره، کراتینین، اسیداوریک، محصولات نهایی تجزیه هموگلوبین و متابولیتهای هورمونهای مختلف از این دسته میباشند. تنظیم تعادل آب و الکترولیتهالازمه برقراری هومئوستاز این است که دفع آب و الکترولیتها دقیقاً مطابق با دریافت آنها باشد. تنظیم فشار شریانیکلیهها با دفع مقادیر متغیر سدیم و آب، نقش بارز در تنظیم بلندمدت فشار شریانی دارند. علاوه بر آنها، با ترشح هورمونها و یا مواد موثر بر عروق مثل رنین در تنظیم کوتاهمدت فشار شریانی نیز نقش دارند. رنین باعث ساخت محضولات موثر بر عروق به مانند آنژیوتانسین 2 میشود. تنظیم تعادل اسید و بازکلیهها با دفع اسیدها و تنظیم ذخایر بازی مایعات بدن، تعادل اسید و باز را با همکاری ریهها تنظیم میکنند. تنظیم تولید گویچههای سرخکلیهها اریتروپوییتین ترشح میکنند که تولید گویچههای سرخ از سلولهای بنیادی خونساز در مغزاستخوان را تحریک میکنند. تقریباً تمام اریتروپوییتین که در افراد سالم به خون ترشح میشوند، از کلیهها است. تولید1، 25-دیهیدروکسی ویتامین دی3کلیهها با هیدروکسیلاسیون ویتامین دی در کربن شماره 1، شکل فعال ویتامین را تولید میکنند. ساخت گلوکزکلیهها در گرسنگی طولانیمدت از اسیدهای آمینه و سایر پیشسازها، گلوکز میسازد، این روند گلوکونئوژنز نام دارد. چگونگی انجام کار کلیهها1- خون از طریق سرخرگ از قلب به کلیه وارد میشود. 2- خون با گذشتن از میلیونها صافی کوچک، تمیز میشود. 3- مواد دفعی از طریق میزنای (حالب) عبور کرده و به عنوان ادرار در مثانه جمع میگردد. 4- خون تصفیه شده از طریق سیاهرگها به جریان خون بر میگردد. 5- هنگامی که مثانه پر از ادرار میشود از طریق پیشابراه ادرار از بدن خارج میشود. کلیهها هر 24 ساعت جمعاً حدود 200 لیتر از مایعات بدن را تصفیه و به جریان خون بازمی گردانند. حدود 2 لیتر مایع به صورت ادرار از بدن دفع میشود در حالی که باقیمانده یعنی حدود 98 لیتر به بدن باز میگردد. ادرار دفع شده تقریباً ظرف مدت 1 تا 8 ساعت در مثانه ذخیره شده است. [2] کلیه به عنوان غذاکلیه حیوانات در بسیاری از فرهنگها و کشورها جز غذا محسوب میشود. در ایران، انگلیس، فرانسه، اسپانیا، سوئد و بسیاری کشورها کلیه پخته و خورده میشود. موضوع مطلب : مقدمه :درباره سعدی چه میتوان گفت؟ شاعری بزرگ در عرصه اجمال و راز یا نویسندهای نوآور و خلاق! مردی فرهیخته و فرهنگمند که سودای معرفتش از کویی به کویی و از شهری به شهری میکشاند و درد دوری و اشتیاق دیدار غزلخوانش میکند! و یا سیاحی که آرزومند دیدار آثار بدیع جهان است و طبعی خوش و روحی سرکش دارد!… باری… سعدی نیز زندگی را در سایه نام دوست محو کرده است… میراث معنوی سعدی برای فرهنگ ایران و جهان آمیزهای است از همة دستاوردهای نیکو و خردمندانهای که عقل جمعی بشر در آن روزگار بدان دست یافته بود. هند و ایران و جهان عرب و شمال آفریقا ،قلمروی بود که اندیشة سعدی آنها را در نوردید و از هر بوستانی گلی چید تا گلستانی پررنگ و بوی فراهم آورد که امروز هم رایحة جان پرورش ،مشتاقان بسیار دارد. اما سیاحت سعدی در دنیای روزگار خود ،صرفاً مشاهده تجربیات بشری نیست، با چشم بصیرت و تأمل به جهان نگریستن و از آن درس آموختن، ویژگی ممتاز مکتب این پیر جهاند دیده است. به عبارتی میتوان اندیشه و آراء سعدی را نمونهای ارجمند از دستاوردهای فکری به حساب آورد که از میراث تمدنی بشری به اندازه کافی سود جسته است و در قید و بند محدودهای خاص باقی نمانده است و با گفتگو و تحقیق از تمدنهای مختلف بهره برده، در غوغای غارت و کشتار که اغلب دم فرو بسته بودند تا با پرهیز از «خلاف رأی سلطان رأی جستن» جان خویش را به خطر نیندازند، سعدی به زبان ادب ،با حکمرانان به گونهای سخن گفت که کمتر کسی در قلمرو فرهنگ ایران بدین پایه و مایه سخن گفته است. او «تلون طبع» حاکمان را در کلامی تلخ نکوهش میکرده است و در پی کشف معنی و حقیقت زیبایی و خیر در عرصههای مختلف حیات انسانی، صمیمانه و معرفت شناسانه حضور یافته است و در عین حال که صورت را رها نکرده است، اما معنا را به نیکوتر وجهی جلوه داده است . سعدی آیینه داری است که نه فقط صورت عصر خود را در آثارش باز میتاباند، بلکه با شناختی ژرف و دقیق چنان سیمایی از آدمی عرضه میدارد که همگان از توانگر و درویش و عارف و عامی میتوانند تصویر خویش را در آیینه کلام او ببینند و با بهره گرفتن از زیورِ آموزهها و اندرزهای او، خوی و خصلت و گفتار و رفتار خود را به زیبایی و کمال بیارایند. ابتدای زندگی سعدی: سعدی تخلص و شهرت «ابو عبدالله مشرف به مصلح» یا «مشرف الدین بن مصلح الدین»، مشهور به «شیخ سعدی» یا «شیخ شیراز» و یا «شیخ» و همچنین معروف به «افصح المتکلمین» است. شیخ مصلح الدین سعدی شیرازی یکی از بزرگترین شعرای ایران است که بعد از فردوسی آسمان زیبای ادبیات فارسی را با نور خود روشن ساخت و او نه تنها یکی از بزرگترین شعرای ایران بلکه یکی از بزرگترین سخنوران جهان می باشد . ولادت سعدی در سالهای اول سده هفتم هجری حدودا در سال 606 ه.ق میباشد خانواده اش از عالمان دین بودند و پدرش از کارکنان دربار اتابک بوده که سعدی نیز از همان دوران کودکی تحت تعلیم و تربیت پدرش قرار گرفت ولی در همان دوران کودکی پدرش را از دست داد و تحت تکفل جد مادری خود قرار گرفت .او مقدمات علوم شرعی و ادبی را در شیراز آموخت و سپس در دوران جوانی به بغداد رفت که این سفرآغاز سفرهای طولانی سعدی بود . دوران جوانی و سفر به بغداد: سعدی در بغداد در مدرسه نظامیه مشغول به تحصیل شد که در همین شهر بود که به محضر درس جمال الدین ابوالفرج عبدالرحمن محتسب رسید و از او به عنوان مربی و شیخ یاد می کند . پس از چند سال که او در بغداد به تحصیل مشغول بود شروع به سفرهای طولانی خود کرد که از حجاز گرفته تا روم و بارها با پای پیاده به حج رفت . . شیخ شیراز دوستی محکمی با دو برادر معروف به صاحب دیوان یعنی شمس الدین محمد و علاء الدین عطا ملک جوینی وزرای دانشمند مغول داشته و آن طور که از سخنان شیخ معلوم است او به تصوف و عرفان اعتقاد داشته و شاید در سلسله متصوفه داخل شده وهم چنین گفته اند که محلی که امروز مقبره او می باشد خانقاهش بوده است.شیخ شیراز در دوران شاعری خود افراد معدودی را مدح کرده که بیشتر اتابکان سلغری و وزراء فارس و چند تن از رجال معروف زمانش می باشد و بزرگترین ممدوح سعدی از میان سلغریان اتابک مظفر الدین ابوبکر بن سعد بن زنگی است که سعدی در روزگار این پادشاه به شیراز بازگشته بود و ممدوح دیگر سعد بن ابوبکر می باشد که سعدی گلستان را در سال 656 ه. ق به او تقدیم می کند و دو مرثیه نیز در مرگ این شخص نیز سروده است و از میان ممدوحان ، سعدی شمس الدین محمد و برادرش علاءالدین عطا ملک جوینی را بیش از همه مورد ستایش قرار داده که مدایح او هیچ شباهت به ستایشهای دیگر شاعران ندارد چون نه تملق می گوید و نه مبالغه می کند . بلکه تمام گفتارش موعظه و اندرز است و متملقان را سرزنش می کند و ممدوحان خود را به دادرسی و مهربانی و دلجویی از فقرا و ضعفا و ترس از خدا و تهیه توشه آخرت و بدست آوردن نام نیک تشویق و ترغیب می کند . از محضر ابوالفرج بن الجوزی و همچنین شهاب الدین عمر سهروردی استفادهها سپس به حجاز و شام رفت و زیارت حج به جا آورد. در شهر شام به وعظ و سیاحت و عبادت پرداخت. در روزگار سلطنت اتابک ابوبکر بن سعد به شیراز بازگشت و در همین ایام دو اثر جاودان بوستان و گلستان را آفرید و به نام «اتابک» و پسرش سعد بن ابوبکر کرد. پس از زوال حکومت سلغریان، سعدی بار دیگر از شیراز خارج شد و به بغداد و حجاز رفت. در بازگشت به شیراز، با آن که مورد احترام و تکریم بزرگان فارس بود، بنابر مشهور عزلت گزید و در زاویهای به خلوت و ریاضت مشغول شد. سعدی سفرهای خود را تقریبا در سال 621 – 620 آغاز و حدود سال 655 با بازگشت به شیراز به اتمام رساند که البته درخصوص کشورهایی که شیخ به آنجا سفر کرده علاوه بر عراق ،شام ، حجاز که کاملا درست بوده ،هندوستان ،غزنین ، ترکستان و آذربایجان و بیت المقدس و یمن و آفریقای شمالی که ذکر کرده اند و اکثر این مطالب را از گفته های خود شیخ استنباط نموده اند ولیکن بنا بر نظر بسیاری از محققین به درستی آن نمی توان اطمینان کرد بخصوص اینکه بعضی از آن گفته ها با شواهد تاریخی و دلایل عقلی سازگار نیست. این شاعر بزرگ در زمانی دار فانی را وداع گفت که از خود شهرتی پایدار به جا نهاد . سال وفات او را بعضی 691 ه. ق ذکر کرده اند و گروهی معتقدند که او در سال 690 ه. ق وفات یافته که مقبره او در باغی که محل آن نزدیک به سرچشمه نهر رکن آباد شیراز است قرار دارد . آثار سعدی : آثار او به دو دسته منظوم و منثور تقسیم می شود که در آثار منثور او مشهورترین آنها که شاهکار سعدی نیز می باشد گلستان است . در آثار منظوم که باز معروفترین و مشهورترین آنها بوستان می باشد که این منظومه شعری در اخلاق و تربیت و وعظ و تحقیق سروده است و شامل 10 باب است که عبارتند از 1- عدل 2- احسان 3- عشق 4- تواضع 5- وفا 6- ذکر 7- تربیت 8- شکر 9ـتوبه 10 –مناجات و ختم کتاب ، که شاعر تاریخ تمام شدن کتاب را در سال 655 ه .ق بیان کرده است که این کتاب را شاعر قبل از بازگشت به شیراز سروده و آن را به عنوان یک ارمغانی به شهر خود آورده است و هم چنین این کتاب را به ابوبکر بن سعد بن زنگی تقدیم کرده است . 2- مجموعه دوم ازآثار منظوم سعدی قصاید عربی است که کمتر از 700 بیت است که شامل : مدح ، نصیحت و یک قصیده مفصل در مرثیه المستعصم بالله است 3ـ مجموعه سوم شامل قصاید فارسی در موعظه و نصیحت و توحید و مدح پادشاهان و رجال معروف زمان خود می باشد 4- چهارمین آثار او مرثیه هایی است که شامل چند قصیده در مرگ مستعصم بالله و ابوبکر بن سعد بن زنگی و سعدبن ابوبکر و امیر فخرالدین ابوبکر است و یک ترجیع بند بسیار معروف در مرثیه اتابک سعد بن ابوبکر 5- معلمعات و مثلثات 6- ترجیعات 7- طیبات 8- بدایع 9- خواتیم10 ـ غزل قدیم11- صاحبیه که مجموعه ای است از بعضی قطعه های فارسی وعربی که غالبا در مدح شمس الدین صاحب دیوان جوینی است که معروف به صاحیبیه است 12- مجموعه ای از اشعار هزل و دو مثنوی انتقادی شیرین و چند غزل و رباعی است .13- رباعیات 14- مفردات ، و کلیات شیخ عنوانی است که به مجموعه آثار منظوم و منثور داده شده است که تمام این آثار را ابتدا خود شیخ جمع آوری و مرتب نمود ولی بعد از وفات شیخ شخصی به نام علی بن احمد بن ابی بکر بیستون این آثار را مرتب و تنظیم کرد . کتاب گلستان زیباترین کتاب نثر فارسی است و شاید بتوان گفت که در سراسر ادبیات جهانی بی نظیر است و دارای ویژگیهایی است که در هیچ کتاب دیگری نیست . نثری است آمیخته به شعر یعنی برای هر شعر و جمله و مطلبی که به نثر ادا شده یک یا چند شعر فارسی و گاهی عربی به عنوان شاهد آورده است . کتاب گلستان دارای 8 باب است که عبارتند از : 1ـ در سیریت پادشاهان 2ـ در اخلاق درویشان 3ـ در فضیلت قناعت 4ـ در فوائد خاموشی 5ـ در عشق و جوانی 6ـ در ضعف و پیری 7ـ در تاثیر تربیت 8ـ در آداب صحبت .آثار منثور دیگر او عبارت است از : 1ـ مجالس پنجگانه ،که شامل ذکر و مواعظ شیخ است . 2ـ رساله ای در پاسخ صاحب دیوان شمس الدین محمد جوینی و جوابهای شیخ است . 3ـ رساله ای در عقل و عشق که سعدی به آن پاسخ گفته است .4ـ نصیحة الملوک که نصایح الملوک هم گفته شده که رساله ای است در باب سیاست . سعدی، شاعر جهاندیده، جهانگرد و سالک سرزمینهای دور و غریب بود؛ او خود را با تاجران ادویه و کالا و زوار اماکن مقدس همراه میکرد. از پادشاهان حکایتها شنیده و روزگار را با آنان به مدارا میگذراند. سفاکی و سخاوتمندان را نیک میشناخت و گاه عطایشان را به لقایشان میبخشید. با عاشقان و پهلوانان و مدعیان و شیوخ و صوفیان و رندان به جبر و اختیار همنشین میشدو خامی روزگار جوانی را به تجربه سفرههای مکرر به پختگی دوران پیری پیوند میزد. سفرهای سعدی تنها جستجوی تنوع، طلب دانش و آگاهی از رسوم و فرهنگهای مختلف نبود؛ بلکه هر سفر تجربهای معنوی نیز به شمار میآمد. سنت تصوف اسلامی همواره مبتنی بر سیر و سلوک عارف در جهان آفاق و انفس بود و سالک، مسافری است که باید در هر دو وادی، سیری درخور استعداد داشته باشد؛ یعنی سفری در درون و سفری در بیرون. وارد شدن سعدی به حلقه شیخ شهاب الدین عمر سهروردی خود گواه این مدعاست. رهآورد این سفرها برای شاعر، علاوه بر تجارت معنوی و دنیوی، انبوهی از روایات، قصهها و مشاهدات بود که ریشه در واقعیت زندگی داشت؛ چنان که هر حکایت گلستان، پنجرهای رو به زندگی میگشاید و گویی هر عبارتش از پس هزاران تجربه و آزمایش به شیوهای یقینی بیان میشود. گویی، هر حکایت پیش از آن که وابسته به دنیای تخیل و نظر باشد، حاصل دنیای تجارب عملی است. شاید یکی از مهمترین عوامل دلنشینی پندها و اندرزهای سعدی در میان عوام و خواص، وجه عینی بودن آنهاست. اگر چه لحن کلام و نحوه بیان هنرمندانه آنها نیز سهمی عمده در ماندگاری این نوع از آثارش دارد. از سویی، بنا بر روایت خود سعدی، خلق آثار جاودانی همچون گلستان و بوستان در چند ماه، بیانگر این نکته است که این شاعر بزرگ از چه مایه دانایی، توانایی، تجارب اجتماعی و عرفانی و ادبی برخوردار بوده است. گزیده ای از آثار سعدی (بوستان): چنان قحط سالی شد اندر دمشق که یاران فراموش کردند عشقچنان آسمان بر زمین شد بخیل که لب تر نکردند زرع و نخیل نجوشید سرچشمه های قدیم نماند اب جز آب چشم یتیم نبودی به جز آه بیوه زنی اگر بر شدی دودی از روزنی چو درویش بی رنگ دیدم درخت قوی بازوان سست و درمانده سخت نه در کوه سبزی نه در باغ شخ ملخ بوستان خورده مردم ملخ درآن حال پیش آمدم دوستی ازو مانده بر استخوان پوستی و گرچه بمکنت قوی حال بود خداوند جاه و زر و مال بودبدو گفتم ای یار پاکیزه خوی چه درماندگی پیشت آمد بگوی بغرید بر من که عقلت کجاست چو دانی و پرسی سوالت خطاست نبینی که سختی بغایت رسید مشقت به حد نهایت رسید نه باران همی آید از آسمان نه بر می رود دود فریاد خوان بدو گفتم آخر ترا باک نیست کشد زهر جایی که تریاک نیست گر از نیستی دیگری شد هلاک ترا هست ،بط راز طوفان چه باک نگه کرد رنجیده درمن فقیه نگ کردن عالم اندر سفیه که مردار چه بر ساحل است ای رفیق نیاساید و دوستانش غریق من از بینوایی نیم روی زرد غم بینوایان رخم زرد کرد نخواهد که بیند خردمند ،ریش نه بر عضو مردم نه بر عضو خویش یکی اول از تندرستان منم که ریشی ببینم بلرزد تنم منغص بود عیش آن تندرست که باشد به پهلوی بیمار سست چو بینم که درویش مسکین نخورد بکام اندرم لقمه زهر ست و درد یکی را به زندان درش دوستان کجا ماندش عیش در بوستان گزیده ای از آثار سعدی (گلستان): موضوع مطلب :
حکایتپارسایی را دیدم برکنار دریا که زخم پلنگ داشت و به هیچ دارویی به نمی شد .مدتها درآن رنجور بود و شکر خدای عزوجل علی الدوام گفتی پرسیدندش که شکر چه می گویی ؟ گفت شکر آنکه به مصیبتی گرفتارم نه به معصیتی . گر مرا زار بکشتن دهد آن یار عزیز تا نگویی که در آن دم غم جانم باشد گویم از بنده مسکین چه گنه صادر شد کو دل آزرده شد از من غم آنم باشد . ویژگی های شعر سعدی : معدودی از ویژگیهای سبکی شعر سعدی چنینند: 1 ـ ساختار نحوی جملات در ابیات به صحیحترین شکل ممکن است. عنصر وزن و موسیقی، منجر به نقص یا پیش و پس شدن حاد دستوری در جملات نمیشود و سعدی به ظریفترین و طبیعیترین حالت ممکن در لحن و زبان، با وجود تنگنای وزن، از عهده این مهم برآید. دیوان غزلیات سعدی را به تفال باز میکنیم: ای که گفتی هیچ مشکل چون فراق یار نیست گر امید وصل باشد، همچنان دشوار نیست نوک مژگانم به سرخی بر بیاض روی زرد قصه دل مینویسد حاجت گفتار نیست در آن نفس که بمیرم در آرزوی تو باشم بدان امید دهم جان که خاک کوی تو باشم به وقت صبح قیامت، که سر ز خاک برآرم به گفتگوی تو خیزم، به جستجوی تو باشم حدیث روضه نگویم، گل بهشت نبویم جمال حور نجویم، دوان به سوی تو باشم 2 ـ ایجاز و یا پیراستن شعر از کلمات زاید و اضافی و دوری از عبارت پردازیهای بیهودهای که نه تنها نقش خاصی در ساختار کلی شعر ندارند، بلکه باعث پریشانی در روابط کلمات با یکدیگر و نهایتاً جملات میشوند و به نحو چشمگیری از زیبایی کلام میکاهند، در شعر و کلام سعدی نقش ویژهای دارد. ساختار شعر سعدی کم کردن یا افزودن کلمهای را خارج از قاعده و بیتوجه به بافت کلی کلام برنمیتابد. از سویی این ایجاز که در نهایت زیبایی و اعتدال است، منجر به اغراقهای ظریف تخیلی و تغزلی میشود و زبان شعر را از غنایی بیشتر برخوردار میکند: گفتم آهن دلی کنم چندی ندهم دل به هیچ دلبندی به دلت کز دلت به در نکنم سختتر زین مخواه سوگندی ریش فرهاد بهترک میبود گر نه شیرین نمک پراکندی کاشکی خاک بودمی در راه تا مگر سایه بر من افکندی… ایجاز سعدی، ایجاز میان تهی و سبک نیست، بلکه پرمایه و گرانبار از اندیشه و درد است. بیفایده نیست اگر حکایتی را از «گلستان» نیز نقل کنیم و به عیان ببینیم که خداوند سخن چه مایه از معنی را در چه مقدار از سخن میگنجاند: حکایت: پادشاهی پارسایی را دید، گفت: «هیچت از ما یاد آید؟» گفت: «بلی، وقتی که خدا را فراموش میکنم.» حکایت: هندویی نفط اندازی همی آموخت. حکیمی گفت: «تو را که خانه نئین است، بازی نه این است.» 3 ـ سعدی از موسیقی و عوامل موسیقی ساز در سبک و زبان اشعارش سود میجوید. وی اغلب از اوزان عروضی جویباری مدد میگیرد؛ اوزانی که لطافت موسیقیایی در آنها بر ضربی بودن آن میچربد. علاوه بر اوزان عروضی، شاعر به شیوه مؤثری از عواملی بهره میبرد که هر کدام به نوعی موسیقی کلام او را افزایش میدهند، عواملی همچون انواع جناس، همحروفیهای آشکار و پنهان، واج آرایی، تکرار کلمات، تکیههای مناسب، موازنههای هماهنگ لفظی در ابیات و لف و نشرهای مرتب و … همان طور که پیشتر یادآور شدیم، استفاده از این عناصر به گونهای هنرمندانه و زیرکانه صورت میگیرد که شنونده یا خواننده شعر او پیش از آن که متوجه صنایع به کار رفته در شعر او شود، مسحور زیبایی و هماهنگی و لطافت آنها میشود. در غزلی که آوردهایم، سعدی نهایت استفاده را از عوامل موسیقیزای زبان برده است، بیآن که سخنش رنگ تکلف و تصنع به خود بگیرد. تکرارهای هنرمندانه کلمات، همحروفیها و وزن مناسب شعر و همچنین لحن عاطفی و تغزلی همچون شکری هستند که در این شعر و اشعار دیگر او به صورت شربتی گوارا درمیآیند تا ما جز شیرینی کلام، چیز دیگر ننوشیم: بگذار تا مقابل روی تو بگذریم دزدیده در شمایل خوب تو بنگریم شوق است در جدایی و جور است در نظر هم جور به که طاقت شوقت نیاوریم روی ار به روی ما نکنی حکم از آن تست بازآ که روی در قدمانت بگستریم ما را سری است با تو که گر خلق روزگار دشمن شوند و سر برود، هم بر آن سریم 4 ـ طنز و ظرافت جایگاه ویژهای در ساختار سبکی آثار سعدی دارد. البته خاستگاه این طنز به نوع نگاه و تفکر این شاعر بزرگ برمیگردد. طنز سعدی، سرشار از روح حیات و سرزندگی است. سعدی به یاری لحن طنز، عبوسی و خشکی را از کلام خویش پس میزند و شور و حرکت را بدان بازمیگرداند. با همین طنز، تیغ کلامش را تیز و برنده و اثرگذار میکند. طنز، نیش همراه با نوش است؛ زخمی در کنار مرهم. سالها بعد، لسانالغیب، حافظ شیرازی ابعاد عمیق دیگری به طنز شاعرانه بخشید و از آن در زبان شعر خود استفادهها برد: با محتسب شهر بگویید که زنهار در مجلس ما سنگ مینداز که جام است کسان عتاب کنندم که ترک عشق بگوی به نقد اگر نکشد عشقم، این سخن بکشد یارا! بهشت، صحبت یاران همدم است دیدار یار نامتناسب جهنم است آن است آدمی که درو حسن سیرتی یا لطف صورتی است، دگر حشو عالم است این حکایات را نیز از گلستان سعدی برمیچینیم، به امید بوییدن رایحه طنز و ظرافت از آنها: حکایت: یکی از صاحبدلان، زورآزمایی را دید برآمده و کف بر دماغ انداخته. گفت:«این چه حالت است؟» گفتند: «فلان، دشنام دادش». گفت: «این فرومایه هزار من سنگ برمیدارد و طاقت سخنی نمیآرد؟» حکایت: یکی از ملوک بیانصاف، پارسایی را پرسید: «از عبادتها کدام فاضلتر است؟» گفت: «تو را خواب نیمروز، تا در آن یک نفس خلق را نیازاری.» شهرت سعدی: آنچه که قابل توجه و ذکر است این است که معروفیت سعدی فقط مختص به ایران نبوده حتی در زمان خودش به مرزهای خارج از ایران مانند هندوستان ،آسیای صغیر نیز رسیده بود و خودش در چند جا به این شهرت اشاره داشته که این شهرت سعدی معلول چند خاصیت است اول اینکه او زبان شیوای خود را وقف مدح و احساسات عاشقانه نکرده ، دوم اینکه او شاعری جهانگرد بود و گرم و سرد روزگار را چشیده و تجارب خود را برای دیگران با زیبایی و شیرینی بیان کرده و هم چنین وی در سخنان خود چه از نظر نثر و چه نظم از امثال و حکایات دلپذیر استفاده نموده است و دیگر اینکه سعدی به شاعری شوخ طبع و بذله گو معروف است که خواننده را مجذوب می کند و همه اینها دست به دست هم داده و سبب شهرت او گردیده است. آنچه سعدی را در گذر قرنها مورد توجه خاص و عام قرار داده است ،علاوه بر ارزشهای هنری و بلاغی کلام او، آن است که سخن با ژرفا و پر معنای او چنان روان و گویا است که هر خوانندهای به فراخور فهم و آگاهی خود میتواند از آن بهره بگیرد و گفتار زیبای او، کام دل هر انسانی را شیرین کند و به راستی که :حد همین است سخندانی و زیبایی را. بلند آوازگی سعدی علاوه بر لطافت و عمق معانی کلام، ناشی از زبان فاخر و سخن استوار او است که دلها را ربوده و خواهد ربود. هنر بزرگ وی در آن است که نه جنبههای هنری کلام را رها کرده است و نه با قربانی کردن معنا به تکلّف و تصّنع گراییده است .این ویژگی را به روشنی ،هم در شعر و هم در نثر وی میتوان یافت. در تاریخ درخشان ادبیات ما، شاعران و نویسندگان بزرگ بسیارند، اما در میان بزرگان و فرزانگان، سعدی از این که هم در عرصة نظم شاهکار آفریده است و هم در عرصه نثر، بی همتا است و چنین بود که صوت سخنش بسیط زمین و زمان را در نوردید و شور را در جهان افکند . شیخ مصلح الدین سعدی شیرازی یکی از بزرگترین شعرای ایران است که بعد از فردوسی آسمان زیبای ادبیات فارسی را با نور خود روشن ساخت و او نه تنها یکی از بزرگترین شعرای ایران بلکه یکی از بزرگترین سخنوران جهان می باشد . ولادت سعدی در سالهای اول سده هفتم هجری حدودا در سال 606 ه.ق در شهر شیراز میباشد . ختم کلام : آنچه سعدی را در گذر قرنها مورد توجه خاص و عام قرار داده است ،علاوه بر ارزشهای هنری و بلاغی کلام او، آن است که سخن با ژرفا و پر معنای او چنان روان و گویا است که هر خوانندهای به فراخور فهم و آگاهی خود میتواند از آن بهره بگیرد و گفتار زیبای او، کام دل هر انسانی را شیرین کند و به راستی که :حد همین است سخندانی و زیبایی را. بلند آوازگی سعدی علاوه بر لطافت و عمق معانی کلام، ناشی از زبان فاخر و سخن استوار او است که دلها را ربوده و خواهد ربود. هنر بزرگ وی در آن است که نه جنبههای هنری کلام را رها کرده است و نه با قربانی کردن معنا به تکلّف و تصّنع گراییده است .این ویژگی را به روشنی ،هم در شعر و هم در نثر وی میتوان یافت. در تاریخ درخشان ادبیات ما، شاعران و نویسندگان بزرگ بسیارند، اما در میان بزرگان و فرزانگان، سعدی از این که هم در عرصة نظم شاهکار آفریده است و هم در عرصه نثر، بی همتا است و چنین بود که صوت سخنش بسیط زمین و زمان را در نوردید و شور را در جهان افکند .
موضوع مطلب : مقدمه :درباره سعدی چه میتوان گفت؟ شاعری بزرگ در عرصه اجمال و راز یا نویسندهای نوآور و خلاق! مردی فرهیخته و فرهنگمند که سودای معرفتش از کویی به کویی و از شهری به شهری میکشاند و درد دوری و اشتیاق دیدار غزلخوانش میکند! و یا سیاحی که آرزومند دیدار آثار بدیع جهان است و طبعی خوش و روحی سرکش دارد!... باری... سعدی نیز زندگی را در سایه نام دوست محو کرده است... میراث معنوی سعدی برای فرهنگ ایران و جهان آمیزهای است از همة دستاوردهای نیکو و خردمندانهای که عقل جمعی بشر در آن روزگار بدان دست یافته بود. هند و ایران و جهان عرب و شمال آفریقا ،قلمروی بود که اندیشة سعدی آنها را در نوردید و از هر بوستانی گلی چید تا گلستانی پررنگ و بوی فراهم آورد که امروز هم رایحة جان پرورش ،مشتاقان بسیار دارد. اما سیاحت سعدی در دنیای روزگار خود ،صرفاً مشاهده تجربیات بشری نیست، با چشم بصیرت و تأمل به جهان نگریستن و از آن درس آموختن، ویژگی ممتاز مکتب این پیر جهاند دیده است. به عبارتی میتوان اندیشه و آراء سعدی را نمونهای ارجمند از دستاوردهای فکری به حساب آورد که از میراث تمدنی بشری به اندازه کافی سود جسته است و در قید و بند محدودهای خاص باقی نمانده است و با گفتگو و تحقیق از تمدنهای مختلف بهره برده، در غوغای غارت و کشتار که اغلب دم فرو بسته بودند تا با پرهیز از «خلاف رأی سلطان رأی جستن» جان خویش را به خطر نیندازند، سعدی به زبان ادب ،با حکمرانان به گونهای سخن گفت که کمتر کسی در قلمرو فرهنگ ایران بدین پایه و مایه سخن گفته است. او «تلون طبع» حاکمان را در کلامی تلخ نکوهش میکرده است و در پی کشف معنی و حقیقت زیبایی و خیر در عرصههای مختلف حیات انسانی، صمیمانه و معرفت شناسانه حضور یافته است و در عین حال که صورت را رها نکرده است، اما معنا را به نیکوتر وجهی جلوه داده است . سعدی آیینه داری است که نه فقط صورت عصر خود را در آثارش باز میتاباند، بلکه با شناختی ژرف و دقیق چنان سیمایی از آدمی عرضه میدارد که همگان از توانگر و درویش و عارف و عامی میتوانند تصویر خویش را در آیینه کلام او ببینند و با بهره گرفتن از زیورِ آموزهها و اندرزهای او، خوی و خصلت و گفتار و رفتار خود را به زیبایی و کمال بیارایند. ابتدای زندگی سعدی: سعدی تخلص و شهرت «ابو عبدالله مشرف به مصلح» یا «مشرف الدین بن مصلح الدین»، مشهور به «شیخ سعدی» یا «شیخ شیراز» و یا «شیخ» و همچنین معروف به «افصح المتکلمین» است. شیخ مصلح الدین سعدی شیرازی یکی از بزرگترین شعرای ایران است که بعد از فردوسی آسمان زیبای ادبیات فارسی را با نور خود روشن ساخت و او نه تنها یکی از بزرگترین شعرای ایران بلکه یکی از بزرگترین سخنوران جهان می باشد . ولادت سعدی در سالهای اول سده هفتم هجری حدودا در سال 606 ه.ق میباشد خانواده اش از عالمان دین بودند و پدرش از کارکنان دربار اتابک بوده که سعدی نیز از همان دوران کودکی تحت تعلیم و تربیت پدرش قرار گرفت ولی در همان دوران کودکی پدرش را از دست داد و تحت تکفل جد مادری خود قرار گرفت .او مقدمات علوم شرعی و ادبی را در شیراز آموخت و سپس در دوران جوانی به بغداد رفت که این سفرآغاز سفرهای طولانی سعدی بود . دوران جوانی و سفر به بغداد: سعدی در بغداد در مدرسه نظامیه مشغول به تحصیل شد که در همین شهر بود که به محضر درس جمال الدین ابوالفرج عبدالرحمن محتسب رسید و از او به عنوان مربی و شیخ یاد می کند . پس از چند سال که او در بغداد به تحصیل مشغول بود شروع به سفرهای طولانی خود کرد که از حجاز گرفته تا روم و بارها با پای پیاده به حج رفت . . شیخ شیراز دوستی محکمی با دو برادر معروف به صاحب دیوان یعنی شمس الدین محمد و علاء الدین عطا ملک جوینی وزرای دانشمند مغول داشته و آن طور که از سخنان شیخ معلوم است او به تصوف و عرفان اعتقاد داشته و شاید در سلسله متصوفه داخل شده وهم چنین گفته اند که محلی که امروز مقبره او می باشد خانقاهش بوده است.شیخ شیراز در دوران شاعری خود افراد معدودی را مدح کرده که بیشتر اتابکان سلغری و وزراء فارس و چند تن از رجال معروف زمانش می باشد و بزرگترین ممدوح سعدی از میان سلغریان اتابک مظفر الدین ابوبکر بن سعد بن زنگی است که سعدی در روزگار این پادشاه به شیراز بازگشته بود و ممدوح دیگر سعد بن ابوبکر می باشد که سعدی گلستان را در سال 656 ه. ق به او تقدیم می کند و دو مرثیه نیز در مرگ این شخص نیز سروده است و از میان ممدوحان ، سعدی شمس الدین محمد و برادرش علاءالدین عطا ملک جوینی را بیش از همه مورد ستایش قرار داده که مدایح او هیچ شباهت به ستایشهای دیگر شاعران ندارد چون نه تملق می گوید و نه مبالغه می کند . بلکه تمام گفتارش موعظه و اندرز است و متملقان را سرزنش می کند و ممدوحان خود را به دادرسی و مهربانی و دلجویی از فقرا و ضعفا و ترس از خدا و تهیه توشه آخرت و بدست آوردن نام نیک تشویق و ترغیب می کند . از محضر ابوالفرج بن الجوزی و همچنین شهاب الدین عمر سهروردی استفادهها سپس به حجاز و شام رفت و زیارت حج به جا آورد. در شهر شام به وعظ و سیاحت و عبادت پرداخت. در روزگار سلطنت اتابک ابوبکر بن سعد به شیراز بازگشت و در همین ایام دو اثر جاودان بوستان و گلستان را آفرید و به نام «اتابک» و پسرش سعد بن ابوبکر کرد. پس از زوال حکومت سلغریان، سعدی بار دیگر از شیراز خارج شد و به بغداد و حجاز رفت. در بازگشت به شیراز، با آن که مورد احترام و تکریم بزرگان فارس بود، بنابر مشهور عزلت گزید و در زاویهای به خلوت و ریاضت مشغول شد. سعدی سفرهای خود را تقریبا در سال 621 - 620 آغاز و حدود سال 655 با بازگشت به شیراز به اتمام رساند که البته درخصوص کشورهایی که شیخ به آنجا سفر کرده علاوه بر عراق ،شام ، حجاز که کاملا درست بوده ،هندوستان ،غزنین ، ترکستان و آذربایجان و بیت المقدس و یمن و آفریقای شمالی که ذکر کرده اند و اکثر این مطالب را از گفته های خود شیخ استنباط نموده اند ولیکن بنا بر نظر بسیاری از محققین به درستی آن نمی توان اطمینان کرد بخصوص اینکه بعضی از آن گفته ها با شواهد تاریخی و دلایل عقلی سازگار نیست. این شاعر بزرگ در زمانی دار فانی را وداع گفت که از خود شهرتی پایدار به جا نهاد . سال وفات او را بعضی 691 ه. ق ذکر کرده اند و گروهی معتقدند که او در سال 690 ه. ق وفات یافته که مقبره او در باغی که محل آن نزدیک به سرچشمه نهر رکن آباد شیراز است قرار دارد .
آثار سعدی : آثار او به دو دسته منظوم و منثور تقسیم می شود که در آثار منثور او مشهورترین آنها که شاهکار سعدی نیز می باشد گلستان است . در آثار منظوم که باز معروفترین و مشهورترین آنها بوستان می باشد که این منظومه شعری در اخلاق و تربیت و وعظ و تحقیق سروده است و شامل 10 باب است که عبارتند از 1- عدل 2- احسان 3- عشق 4- تواضع 5- وفا 6- ذکر 7- تربیت 8- شکر 9ـتوبه 10 – مناجات و ختم کتاب ، که شاعر تاریخ تمام شدن کتاب را در سال 655 ه .ق بیان کرده است که این کتاب را شاعر قبل از بازگشت به شیراز سروده و آن را به عنوان یک ارمغانی به شهر خود آورده است و هم چنین این کتاب را به ابوبکر بن سعد بن زنگی تقدیم کرده است . 2- مجموعه دوم ازآثار منظوم سعدی قصاید عربی است که کمتر از 700 بیت است که شامل : مدح ، نصیحت و یک قصیده مفصل در مرثیه المستعصم بالله است 3ـ مجموعه سوم شامل قصاید فارسی در موعظه و نصیحت و توحید و مدح پادشاهان و رجال معروف زمان خود می باشد 4- چهارمین آثار او مرثیه هایی است که شامل چند قصیده در مرگ مستعصم بالله و ابوبکر بن سعد بن زنگی و سعدبن ابوبکر و امیر فخرالدین ابوبکر است و یک ترجیع بند بسیار معروف در مرثیه اتابک سعد بن ابوبکر 5- معلمعات و مثلثات 6- ترجیعات 7- طیبات 8- بدایع 9- خواتیم10 ـ غزل قدیم11- صاحبیه که مجموعه ای است از بعضی قطعه های فارسی وعربی که غالبا در مدح شمس الدین صاحب دیوان جوینی است که معروف به صاحیبیه است 12- مجموعه ای از اشعار هزل و دو مثنوی انتقادی شیرین و چند غزل و رباعی است .13- رباعیات 14- مفردات ، و کلیات شیخ عنوانی است که به مجموعه آثار منظوم و منثور داده شده است که تمام این آثار را ابتدا خود شیخ جمع آوری و مرتب نمود ولی بعد از وفات شیخ شخصی به نام علی بن احمد بن ابی بکر بیستون این آثار را مرتب و تنظیم کرد . کتاب گلستان زیباترین کتاب نثر فارسی است و شاید بتوان گفت که در سراسر ادبیات جهانی بی نظیر است و دارای ویژگیهایی است که در هیچ کتاب دیگری نیست . نثری است آمیخته به شعر یعنی برای هر شعر و جمله و مطلبی که به نثر ادا شده یک یا چند شعر فارسی و گاهی عربی به عنوان شاهد آورده است . کتاب گلستان دارای 8 باب است که عبارتند از : 1ـ در سیریت پادشاهان 2ـ در اخلاق درویشان 3ـ در فضیلت قناعت 4ـ در فوائد خاموشی 5ـ در عشق و جوانی 6ـ در ضعف و پیری 7ـ در تاثیر تربیت 8ـ در آداب صحبت .آثار منثور دیگر او عبارت است از : 1ـ مجالس پنجگانه ،که شامل ذکر و مواعظ شیخ است . 2ـ رساله ای در پاسخ صاحب دیوان شمس الدین محمد جوینی و جوابهای شیخ است . 3ـ رساله ای در عقل و عشق که سعدی به آن پاسخ گفته است .4ـ نصیحة الملوک که نصایح الملوک هم گفته شده که رساله ای است در باب سیاست . سعدی، شاعر جهاندیده، جهانگرد و سالک سرزمینهای دور و غریب بود؛ او خود را با تاجران ادویه و کالا و زوار اماکن مقدس همراه میکرد. از پادشاهان حکایتها شنیده و روزگار را با آنان به مدارا میگذراند. سفاکی و سخاوتمندان را نیک میشناخت و گاه عطایشان را به لقایشان میبخشید. با عاشقان و پهلوانان و مدعیان و شیوخ و صوفیان و رندان به جبر و اختیار همنشین میشدو خامی روزگار جوانی را به تجربه سفرههای مکرر به پختگی دوران پیری پیوند میزد. سفرهای سعدی تنها جستجوی تنوع، طلب دانش و آگاهی از رسوم و فرهنگهای مختلف نبود؛ بلکه هر سفر تجربهای معنوی نیز به شمار میآمد. سنت تصوف اسلامی همواره مبتنی بر سیر و سلوک عارف در جهان آفاق و انفس بود و سالک، مسافری است که باید در هر دو وادی، سیری درخور استعداد داشته باشد؛ یعنی سفری در درون و سفری در بیرون. وارد شدن سعدی به حلقه شیخ شهاب الدین عمر سهروردی خود گواه این مدعاست. رهآورد این سفرها برای شاعر، علاوه بر تجارت معنوی و دنیوی، انبوهی از روایات، قصهها و مشاهدات بود که ریشه در واقعیت زندگی داشت؛ چنان که هر حکایت گلستان، پنجرهای رو به زندگی میگشاید و گویی هر عبارتش از پس هزاران تجربه و آزمایش به شیوهای یقینی بیان میشود. گویی، هر حکایت پیش از آن که وابسته به دنیای تخیل و نظر باشد، حاصل دنیای تجارب عملی است. شاید یکی از مهمترین عوامل دلنشینی پندها و اندرزهای سعدی در میان عوام و خواص، وجه عینی بودن آنهاست. اگر چه لحن کلام و نحوه بیان هنرمندانه آنها نیز سهمی عمده در ماندگاری این نوع از آثارش دارد. از سویی، بنا بر روایت خود سعدی، خلق آثار جاودانی همچون گلستان و بوستان در چند ماه، بیانگر این نکته است که این شاعر بزرگ از چه مایه دانایی، توانایی، تجارب اجتماعی و عرفانی و ادبی برخوردار بوده است. موضوع مطلب : گزیده ای از آثار سعدی (بوستان): چنان قحط سالی شد اندر دمشق که یاران فراموش کردند عشقچنان آسمان بر زمین شد بخیل که لب تر نکردند زرع و نخیل نجوشید سرچشمه های قدیم نماند اب جز آب چشم یتیم نبودی به جز آه بیوه زنی اگر بر شدی دودی از روزنی چو درویش بی رنگ دیدم درخت قوی بازوان سست و درمانده سخت نه در کوه سبزی نه در باغ شخ ملخ بوستان خورده مردم ملخ درآن حال پیش آمدم دوستی ازو مانده بر استخوان پوستی و گرچه بمکنت قوی حال بود خداوند جاه و زر و مال بودبدو گفتم ای یار پاکیزه خوی چه درماندگی پیشت آمد بگوی بغرید بر من که عقلت کجاست چو دانی و پرسی سوالت خطاست نبینی که سختی بغایت رسید مشقت به حد نهایت رسید نه باران همی آید از آسمان نه بر می رود دود فریاد خوان بدو گفتم آخر ترا باک نیست کشد زهر جایی که تریاک نیست گر از نیستی دیگری شد هلاک ترا هست ،بط راز طوفان چه باک نگه کرد رنجیده درمن فقیه نگ کردن عالم اندر سفیه که مردار چه بر ساحل است ای رفیق نیاساید و دوستانش غریق من از بینوایی نیم روی زرد غم بینوایان رخم زرد کرد نخواهد که بیند خردمند ،ریش نه بر عضو مردم نه بر عضو خویش یکی اول از تندرستان منم که ریشی ببینم بلرزد تنم منغص بود عیش آن تندرست که باشد به پهلوی بیمار سست چو بینم که درویش مسکین نخورد بکام اندرم لقمه زهر ست و درد یکی را به زندان درش دوستان کجا ماندش عیش در بوستان گزیده ای از آثار سعدی (گلستان): حکایتپارسایی را دیدم برکنار دریا که زخم پلنگ داشت و به هیچ دارویی به نمی شد .مدتها درآن رنجور بود و شکر خدای عزوجل علی الدوام گفتی پرسیدندش که شکر چه می گویی ؟ گفت شکر آنکه به مصیبتی گرفتارم نه به معصیتی . گر مرا زار بکشتن دهد آن یار عزیز تا نگویی که در آن دم غم جانم باشد گویم از بنده مسکین چه گنه صادر شد کو دل آزرده شد از من غم آنم باشد . ویژگی های شعر سعدی : معدودی از ویژگیهای سبکی شعر سعدی چنینند: 1 ـ ساختار نحوی جملات در ابیات به صحیحترین شکل ممکن است. عنصر وزن و موسیقی، منجر به نقص یا پیش و پس شدن حاد دستوری در جملات نمیشود و سعدی به ظریفترین و طبیعیترین حالت ممکن در لحن و زبان، با وجود تنگنای وزن، از عهده این مهم برآید. دیوان غزلیات سعدی را به تفال باز میکنیم: ای که گفتی هیچ مشکل چون فراق یار نیست گر امید وصل باشد، همچنان دشوار نیست نوک مژگانم به سرخی بر بیاض روی زرد قصه دل مینویسد حاجت گفتار نیست در آن نفس که بمیرم در آرزوی تو باشم بدان امید دهم جان که خاک کوی تو باشم به وقت صبح قیامت، که سر ز خاک برآرم به گفتگوی تو خیزم، به جستجوی تو باشم حدیث روضه نگویم، گل بهشت نبویم جمال حور نجویم، دوان به سوی تو باشم 2 ـ ایجاز و یا پیراستن شعر از کلمات زاید و اضافی و دوری از عبارت پردازیهای بیهودهای که نه تنها نقش خاصی در ساختار کلی شعر ندارند، بلکه باعث پریشانی در روابط کلمات با یکدیگر و نهایتاً جملات میشوند و به نحو چشمگیری از زیبایی کلام میکاهند، در شعر و کلام سعدی نقش ویژهای دارد. ساختار شعر سعدی کم کردن یا افزودن کلمهای را خارج از قاعده و بیتوجه به بافت کلی کلام برنمیتابد. از سویی این ایجاز که در نهایت زیبایی و اعتدال است، منجر به اغراقهای ظریف تخیلی و تغزلی میشود و زبان شعر را از غنایی بیشتر برخوردار میکند: گفتم آهن دلی کنم چندی ندهم دل به هیچ دلبندی به دلت کز دلت به در نکنم سختتر زین مخواه سوگندی ریش فرهاد بهترک میبود گر نه شیرین نمک پراکندی کاشکی خاک بودمی در راه تا مگر سایه بر من افکندی... ایجاز سعدی، ایجاز میان تهی و سبک نیست، بلکه پرمایه و گرانبار از اندیشه و درد است. بیفایده نیست اگر حکایتی را از «گلستان» نیز نقل کنیم و به عیان ببینیم که خداوند سخن چه مایه از معنی را در چه مقدار از سخن میگنجاند: حکایت: پادشاهی پارسایی را دید، گفت: «هیچت از ما یاد آید؟» گفت: «بلی، وقتی که خدا را فراموش میکنم.» حکایت: هندویی نفط اندازی همی آموخت. حکیمی گفت: «تو را که خانه نئین است، بازی نه این است.» 3 ـ سعدی از موسیقی و عوامل موسیقی ساز در سبک و زبان اشعارش سود میجوید. وی اغلب از اوزان عروضی جویباری مدد میگیرد؛ اوزانی که لطافت موسیقیایی در آنها بر ضربی بودن آن میچربد. علاوه بر اوزان عروضی، شاعر به شیوه مؤثری از عواملی بهره میبرد که هر کدام به نوعی موسیقی کلام او را افزایش میدهند، عواملی همچون انواع جناس، همحروفیهای آشکار و پنهان، واج آرایی، تکرار کلمات، تکیههای مناسب، موازنههای هماهنگ لفظی در ابیات و لف و نشرهای مرتب و ... همان طور که پیشتر یادآور شدیم، استفاده از این عناصر به گونهای هنرمندانه و زیرکانه صورت میگیرد که شنونده یا خواننده شعر او پیش از آن که متوجه صنایع به کار رفته در شعر او شود، مسحور زیبایی و هماهنگی و لطافت آنها میشود.
در غزلی که آوردهایم، سعدی نهایت استفاده را از عوامل موسیقیزای زبان برده است، بیآن که سخنش رنگ تکلف و تصنع به خود بگیرد. تکرارهای هنرمندانه کلمات، همحروفیها و وزن مناسب شعر و همچنین لحن عاطفی و تغزلی همچون شکری هستند که در این شعر و اشعار دیگر او به صورت شربتی گوارا درمیآیند تا ما جز شیرینی کلام، چیز دیگر ننوشیم: بگذار تا مقابل روی تو بگذریم دزدیده در شمایل خوب تو بنگریم شوق است در جدایی و جور است در نظر هم جور به که طاقت شوقت نیاوریم روی ار به روی ما نکنی حکم از آن تست بازآ که روی در قدمانت بگستریم ما را سری است با تو که گر خلق روزگار دشمن شوند و سر برود، هم بر آن سریم 4 ـ طنز و ظرافت جایگاه ویژهای در ساختار سبکی آثار سعدی دارد. البته خاستگاه این طنز به نوع نگاه و تفکر این شاعر بزرگ برمیگردد. طنز سعدی، سرشار از روح حیات و سرزندگی است. سعدی به یاری لحن طنز، عبوسی و خشکی را از کلام خویش پس میزند و شور و حرکت را بدان بازمیگرداند. با همین طنز، تیغ کلامش را تیز و برنده و اثرگذار میکند. طنز، نیش همراه با نوش است؛ زخمی در کنار مرهم. سالها بعد، لسانالغیب، حافظ شیرازی ابعاد عمیق دیگری بهhttp://www.parsiblog.com/Main.aspx طنز شاعرانه بخشید و از آن در زبان شعر خود استفادهها برد: با محتسب شهر بگویید که زنهار در مجلس ما سنگ مینداز که جام است کسان عتاب کنندم که ترک عشق بگوی به نقد اگر نکشد عشقم، این سخن بکشد یارا! بهشت، صحبت یاران همدم است دیدار یار نامتناسب جهنم است آن است آدمی که درو حسن سیرتی یا لطف صورتی است، دگر حشو عالم است این حکایات را نیز از گلستان سعدی برمیچینیم، به امید بوییدن رایحه طنز و ظرافت از آنها: حکایت: یکی از صاحبدلان، زورآزمایی را دید برآمده و کف بر دماغ انداخته. گفت:«این چه حالت است؟» گفتند: «فلان، دشنام دادش». گفت: «این فرومایه هزار من سنگ برمیدارد و طاقت سخنی نمیآرد؟» حکایت: یکی از ملوک بیانصاف، پارسایی را پرسید: «از عبادتها کدام فاضلتر است؟» گفت: «تو را خواب نیمروز، تا در آن یک نفس خلق را نیازاری.» شهرت سعدی: آنچه که قابل توجه و ذکر است این است که معروفیت سعدی فقط مختص به ایران نبوده حتی در زمان خودش به مرزهای خارج از ایران مانند هندوستان ،آسیای صغیر نیز رسیده بود و خودش در چند جا به این شهرت اشاره داشته که این شهرت سعدی معلول چند خاصیت است اول اینکه او زبان شیوای خود را وقف مدح و احساسات عاشقانه نکرده ، دوم اینکه او شاعری جهانگرد بود و گرم و سرد روزگار را چشیده و تجارب خود را برای دیگران با زیبایی و شیرینی بیان کرده و هم چنین وی در سخنان خود چه از نظر نثر و چه نظم از امثال و حکایات دلپذیر استفاده نموده است و دیگر اینکه سعدی به شاعری شوخ طبع و بذله گو معروف است که خواننده را مجذوب می کند و همه اینها دست به دست هم داده و سبب شهرت او گردیده است. ختم کلام : آنچه سعدی را در گذر قرنها مورد توجه خاص و عام قرار داده است ،علاوه بر ارزشهای هنری و بلاغی کلام او، آن است که سخن با ژرفا و پر معنای او چنان روان و گویا است که هر خوانندهای به فراخور فهم و آگاهی خود میتواند از آن بهره بگیرد و گفتار زیبای او، کام دل هر انسانی را شیرین کند و به راستی که :حد همین است سخندانی و زیبایی را. بلند آوازگی سعدی علاوه بر لطافت و عمق معانی کلام، ناشی از زبان فاخر و سخن استوار او است که دلها را ربوده و خواهد ربود. هنر بزرگ وی در آن است که نه جنبههای هنری کلام را رها کرده است و نه با قربانی کردن معنا به تکلّف و تصّنع گراییده است .این ویژگی را به روشنی ،هم در شعر و هم در نثر وی میتوان یافت. در تاریخ درخشان ادبیات ما، شاعران و نویسندگان بزرگ بسیارند، اما در میان بزرگان و فرزانگان، سعدی از این که هم در عرصة نظم شاهکار آفریده است و هم در عرصه نثر، بی همتا است و چنین بود که صوت سخنش بسیط زمین و زمان را در نوردید و شور را در جهان افکند . موضوع مطلب : مواعظمواعظ آخرین اثر سعدی و در ضمیر بهترین آثار سعدی است. شعر مشهور زیر از نمونه غزلهای مواعظ سعدی است.
[10] نمونههایی از غزل های سعدی
*
*
شعر بنیآدمشعر «بنیآدم» سعدی بسیار مشهور است و در پیام فارسی که در مجموعه پیامهای فضاپیمای ویجر (مجموعاً پیامهایی به 55 زبان[11]) برای فضاهای دوردست فرستاده شدهاست این شعر به عنوان پیام برگزیده شدهاست.[12] (شنیدن پیام فارسی برای ساکنان فضا از وبگاه ویجر، ناسا.) باراک اوباما رئیس جمهوری ایالات متحده نیز در پیام نوروزی سال 2009 این بیت از سعدی را قرائت کرد.[13]
و دبیرکل سازمان یونسکو در سخنرانی خود این شعر را برای حضار خواند.[17] اشعار سعدی همچنین در فرشی که از سوی دولت ایران در سال 2005 به فراخور سال رسمی سازمان ملل برای گفتگو میان تمدنها به سازمان ملل اهدا شد بافته شدهاست.[18] این فرش برخلاف عادت سازمان ملل که هدایا را به نمایش نمیگذارد در محل مناسبی در سازمان ملل آویزان شد که کارشناسان میگویند این اقدام «به علت غیرممکن بودن مقاومت در برابر شعر سعدی» بوده است.[19] در بسیاری از منابع معتبر انگلیسی نوشته شده که این شعر بر سردر ورودی تالار ملل مقر سازمان ملل متحد در نیویورک نقش بسته است.[20][21][22][23][24][25][26] حسن مکارمی خوشنویس ایرانی نیز در گفتگویی با مجله یونسکو کوریر به وجود این شعر بر سردر تالار اصلی اشاره کرده است.[27] ولی در مورد درست بودن این مطلب تردیدهایی نیز وجود دارد[28][29][30] و عکسی نیز از این شعر بر سردر نامبرده دیده نشدهاست.[نیازمند منبع] از جمله، مؤسس مرکز سعدیشناسی وجود هر گونه لوح و یا سردری را با این اشعار از سعدی در مقر سازمان ملل متحد در نیویورک، رد میکند و معتقد است: «متأسفانه الان طوری شده که اگر این حرف را بزنیم، هیچکس باور نمیکند و مردم واقعاً فکر میکنند شعر سعدی در سردر سازمان ملل متحد نوشته شدهاست حال آنکه نه سردری و نه تابلویی با اشعار سعدی در سازمان ملل وجود ندارد.»[31] محمد جواد ظریف سفیر پیشین ایران در سازمان ملل? در سال 1384 در گفتوگویی با رسانهها در این مورد گفته که: «از سالها قبل و شاید از چندین دهه پیش معروف بود که شعر معروف «بنیآدم اعضای یکدیگرند/که در آفرینش زیک گوهرند» منقوش و در سردر سازمان ملل آویخته شدهاست. در تحقیقاتی که ما کردیم در حداقل سه دهه? گذشته، چنین کاری انجام نشده بود.»[32] گفتنی است که چاپ مصرع اول این شعر بر روی اسکناسهای یکصد هزار ریالی در سال 1389، موجب واکنشهای رسانهای گردید و روایت صحیح این بیت، از فرهنگستان زبان و ادب فارسی استعلام شد.[33][34][35] سعدی از نگاه دیگرانآنچه سعدی درباره? خویش میسراید[36]
در ستایش سعدی
زبان سعدی به «سهل ممتنع» معروف شدهاست، از آنجا که به نظر میرسد نوشتههایش از طرفی بسیار آساناند و از طرفی دیگر گفتن یا ساختن شعرهای مشابه آنها ناممکن.
تا گوش بر نغمه? خوشآهنگ و سحرآسای سعدی گذاریم، بلبلی هزاردستان، که، از دل گلستان خویش، به پارسی هر دم نوایی دیگر ساز خواهد کرد...[40] در نقد سعدیذبیح الله منصوری شبهه? عدم اصالت اشعار سعدی را مطرح ساخته و اشعار وی را اقتباس دانسته است.[41] احمد کسروی تیر نقد را به سمت گرایشهای جنسی سعدی نشانه گرفته و او را از این منظر مورد سرزنش قرار داده است.[42][43] میرزا آقاخان کرمانی ابیات عاشقانه? سعدی را مورد نقد اخلاقی قرار داده است.[44] نیما یوشیج بیشتر از منظر خلاقیت معنایی و مفهومی، اشعار سعدی را قابل نقد میبیند.[45] اسماعیل خویی بر گرایشهای سازشکارانه و محافظهکارانه? سعدی انگشت گذاشته و از این لحاظ، وی را شایسته? نقد میبیند.[46] آرامگاهنوشتار اصلی: آرامگاه سعدی
سعدی در خانقاهی که اکنون آرامگاه اوست و در گذشته محل زندگی او بود، به خاک سپرده شد که در 4 کیلومتری شمال شرقی شیراز، در دامنه کوه فهندژ، در انتهای خیابان بوستان و در کنار باغ دلگشا است. این مکان در ابتدا خانقاه شیخ بوده که وی اواخر عمرش را در آنجا میگذرانده و سپس در همانجا دفن شدهاست. برای اولین بار در قرن هفتم توسط خواجه شمس الدین محمد صاحبدیوانی وزیر معروف آباقاخان، مقبرهای بر فراز قبر سعدی ساخته شد. در سال 998 به حکم یعقوب ذوالقدر، حکمران فارس، خانقاه شیخ ویران گردید و اثری از آن باقی نماند. تا این که در سال 1187 ه. ق. به دستور کریمخان زند، عمارتی ملوکانه از گچ و آجر بر فراز مزار شیخ بنا شد که شامل 2 طبقه بود. طبقه پایین دارای راهرویی بود که پلکان طبقه دوم از آنجا شروع میشد. در دو طرف راهرو دو اتاق کرسی دار ساخته شده بود. در اتاقی که سمت شرق راهرو بود، گور سعدی قرار داشت و معجری چوبی آن را احاطه کره بود. قسمت غربی راهرو نیز موازی قسمت شرقی، شامل دو اتاق میشد، که بعدها شوریده (فصیح الملک) شاعر نابینای شیرازی در اتاق غربی این قسمت دفن شد. طبقه بالای ساختمان نیز مانند طبقه زیرین بود، با این تفاوت که بر روی اتاق شرقی که قبر سعدی در آنجا بود، به احترام شیخ اتاقی ساخته نشده بود و سقف آن به اندازه دو طبقه ارتفاع داشت. بنای فعلی آرامگاه سعدی از طرف انجمن آثار ملی در سال 1331 ه-ش با تلفیقی از معماری قدیم و جدید ایرانی در میان عمارتی هشت ضلعی با سقفی بلند و کاشیکاری ساخته شد. روبهروی این هشتی، ایوان زیبایی است که دری به آرامگاه دارد.[47] سکههای پانصد ریالی برنزی ایران از سال 1387 خورشیدی به نقش آرامگاه سعدی مزین شدهاست. همچنین طرح پشت اسکناس ده هزار تومانی(یکصد هزار ریالی) نمایی از مقبره سعدی در شیراز میباشد. در تاریخ آل یاسر آمدهاست که سعدی با حکیم نزاری قهستانی مرواداتی داشتهاست وسعدی برای دیدن نزاری به بیرجند آمدهاست (1-1) روز سعدیمرکز سعدی شناسی، از سال 1381 خورشیدی، روز نخست اردیبهشت را روز سعدی، اعلام نمود و در اول اردیبهشت 1389 خورشیدی، در اجلاس شاعران جهان، در شیراز، نخستین روز اردیبهشت، از سوی نهادهای فرهنگی داخلی و خارجی، به عنوان روز سعدی، نامگذاری شد.[48] موضوع مطلب : ز
ابومحمد مُصلِحالدین بن عَبدُالله نامور به سعدی شیرازی و مشرف الدین (585 یا 606 – 691 هجری قمری، برابر با: 568 یا 588 - 671 هجری شمسی) شاعر و نویسندهی پارسیگوی ایرانی است. آوازهی او بیشتر به خاطر نظم و نثر آهنگین، گیرا و قوی اوست. جایگاهش نزد اهل ادب تا بدانجاست که به وی لقب استاد سخن و شیخ اجل دادهاند. آثار معروفش کتاب گلستان در نثر و بوستان در بحر متقارب و نیز غزلیات وی است. زندگینامهسعدی در شیراز زاده شد.[2]وی کودکی بیش نبود که پدرش در گذشت. در دوران کودکی با علاقه زیاد به مکتب میرفت و مقدمات دانش را میآموخت. هنگام نوجوانی به پژوهش و دین و دانش علاقه فراوانی نشان داد. اوضاع نابسامان ایران در پایان دوران سلطان محمد خوارزمشاه و به ویژه حمله سلطان غیاثالدین، برادر جلال الدین خوارزمشاه به شیراز (سال 627) سعدی راکه هوایی جز به دست آوردن دانش در سر نداشت برآن داشت شیراز را ترک نماید.[3] سعدی در حدود 620 یا 623 قمری از شیراز به مدرسه? نظامیه? بغداد رفت و در آنجا از آموزههای امام محمد غزالی بیشترین تأثیر را پذیرفت (سعدی در گلستان غزالی را «امام مرشد» مینامد). سعدی، از حضور خویش، در نظامیه بغداد، چنین یاد میکند: مرا در نظامیه ادرار بود شب و روز تلقین و تکرار بود نکته در خور توجه، رفاه دانشمندان در این زمانه، بود. خواجه نظام الملک طوسی، نخستین کسی بود که مستمری ثابت و مشخصی برای مدرسین و طلاب مدارس نظامیه، تنظیم نمود. این امر، موجب شد تا اهل دانش، به لحاظ اجتماعی و اقتصادی، از جایگاه ویژه و امنیت خاطر فراوانی بهرهمند شوند.[4] غیر از نظامیه، سعدی در مجلس درس استادان دیگری از قبیل شهابالدین عمر سهروردی نیز حضور یافت و در عرفان از او تأثیر گرفت. این شهاب الدین عمر سهروردی را نباید با شیخ اشراق، یحیی سهروردی، اشتباه گرفت. معلم احتمالی دیگر وی در بغداد ابوالفرج بن جوزی (سال درگذشت 636) بودهاست که در هویت اصلی وی بین پژوهندگان (از جمله بین محمد قزوینی و محیط طباطبایی) اختلاف وجود دارد. پس از پایان تحصیل در بغداد، سعدی به سفرهای گوناگونی پرداخت که به بسیاری از این سفرها در آثار خود اشاره کردهاست. در این که سعدی از چه سرزمینهایی دیدن کرده میان پژوهندگان اختلاف نظر وجود دارد و به حکایات خود سعدی هم نمیتوان بسنده کرد و به نظر میرسد که بعضی از این سفرها داستانپردازی باشد (موحد 1374، ص 58)، زیرا بسیاری از آنها پایه نمادین و اخلاقی دارند نه واقعی. مسلم است که شاعر به عراق، شام و حجاز سفر کردهاست[نیازمند منبع] و شاید از هندوستان، ترکستان، آسیای صغیر، غزنین، آذربایجان، فلسطین، چین، یمن و آفریقای شمالی هم دیدار کرده باشد. سعدی در حدود 655 قمری به شیراز بازگشت و در خانقاه ابوعبدالله بن خفیف مجاور شد. حاکم فارس در این زمان اتابک ابوبکر بن سعد زنگی(623-658) بود که برای جلوگیری از هجوم مغولان به فارس به آنان خراج میداد و یک سال بعد به فتح بغداد به دست مغولان (در 4 صفر 656) به آنان کمک کرد. در دوران ابوبکربن سعدبن زنگی شیراز پناهگاه دانشمندانی شده بود که از دم تیغ تاتار جان سالم بدر برده بودند. در دوران وی سعدی مقامی ارجمند در دربار به دست آورده بود. در آن زمان ولیعهد مظفرالدین ابوبکر به نام سعد بن ابوبکر که تخلص سعدی هم از نام او است به سعدی ارادت بسیار داشت. سعدی بوستان را که سرودنش در 655 به پایان رسید، به نام بوبکر سعد کرد. هنوز یکسال از تدوین بوستان نگذشته بود که در بهار سال 656 دومین اثرش گلستان را بنام ولیعهد سعدبن ابوبکر بن زنگی نگاشت و خود در دیباچه گلستان میگوید. هنوز از گلستان بستان بقیتی موجود بود که کتاب گلستان تمام شد.[3] سعدی جهانگردی خود را در سال 1126 آغاز نمود و به شهرهای خاور نزدیک و خاور میانه، هندوستان، حبشه، مصر و شمال آفریقا سفر کرد(این جهانگردی به روایتی سی سال به طول انجامید)؛ حکایتهایی که سعدی در گلستان و بوستان آوردهاست، نگرش و بینش او را نمایان میسازد. وی در مدرسه نظامیه بغداد دانش آموخته بود و در آنجا وی را ادرار بود. در سفرها نیز سختی بسیار کشید، او خود گفتهاست که پایش برهنه بود و پاپوشی نداشت و دلتنگ به جامع کوفه درآمد و یکی را دید که پای نداشت، پس سپاس نعمت خدایی بداشت و بر بی کفشی صبر نمود. آن طور که از روایت بوستان برمی آید، وقتی در هند بود، سازکار بتی را کشف کرد و برهمنی را که در آنجا نهان بود در چاله انداخت و کشت؛ وی در بوستان، این روش را در برابر همه فریبکاران توصیه کردهاست. حکایات سعدی عموماً پندآموز و مشحون از پند و و پارهای مطایبات است. سعدی، ایمان را مایه تسلیت میدانست و راه التیام زخمهای زندگی را محبت و دوستی قلمداد میکرد. علت عمر دراز سعدی نیز ایمان قوی او بود.[5] اختلاف نظر در تاریخ تولد و فوتبر اساس تفسیرها و حدسهایی که از نوشتهها و سرودههای خود سعدی در گلستان و بوستان میزنند، و با توجه به این که سعدی تاریخ پایان نوشته شدن این دو اثر را در خود آنها مشخص کردهاست، دو حدس اصلی در زادروز سعدی زده شدهاست. نظر اکثریت مبتنی بر بخشی از دیباچه? گلستان است (با شروع «یک شب تأمل ایام گذشته میکردم») که براساس بیت «ای که پنجاه رفت و در خوابی» و سایر شواهد این حکایت، سعدی را در 656 قمری حدوداً پنجاهساله میدانند و در نتیجه تولد وی را در حدود 606 قمری میگیرند. از طرف دیگر، عدهای، از جمله محیط طباطبایی در مقاله? «نکاتی در سرگذشت سعدی»، بر اساس حکایت مسجد جامع کاشغر از باب پنجم گلستان (با شروع «سالی محمد خوارزمشاه، رحمت الله علیه، با ختا برای مصلحتی صلح اختیار کرد») که به صلح محمد خوارزمشاه که در حدود سال 610 بودهاست اشاره میکند و سعدی را در آن تاریخ مشهور مینامد، و بیت «بیا ای که عمرت به هفتاد رفت» از اوائل باب نهم بوستان، نتیجه میگیرد که سعدی حدود سال 585 قمری، یعنی هفتاد سال پیش از نوشتن بوستان در 655 قمری، متولد شدهاست. بیشتر پژوهندگان (از جمله بدیعالزمان فروزانفر در مقاله? «سعدی و سهروردی» و عباس اقبال در مقدمه کلیات سعدی) این فرض را که خطاب سعدی در آن بیت بوستان خودش بودهاست، نپذیرفتهاند. اشکال بزرگ پذیرش چنین نظری آن است که سن سعدی را در هنگام مرگ به 120 سال میرساند. حکایت جامع کاشغر نیز توسط فروزانفر و مجتبی مینوی داستانپردازی دانسته شدهاست، اما محمد قزوینی نظر مشخصی در این باره صادر نمیکند و مینویسد «حکایت جامع کاشغر فیالواقع لاینحل است». محققین جدیدتر، از جمله ضیاء موحد (موحد 1374، صص 36 تا 42)، کلاً این گونه استدلال در مورد تاریخ تولد سعدی را رد میکنند و اعتقاد دارند که شاعران کلاسیک ایران اهل «حدیث نفس» نبودهاند بنابراین نمیتوان درستی هیچیک از این دو تاریخ را تأیید کرد. آثاراز سعدی آثار بسیاری در نظم و نثر برجای ماندهاست:
از میان چاپهای انتقادی آثار سعدی دو تصحیح محمدعلی فروغی و غلامحسین یوسفی از بقیه معروفترند.[نیازمند منبع] بوستانبوستان کتابی است منظوم در اخلاق در بحر متقارب (فعولن فعولن فعولن فعل) و چنانکه سعدی خود اشاره کردهاست نظم آن را در 655 ه. ق. به پایان بردهاست. کتاب در ده باب تألیف و به ابوبکر بن سعد زنگی تقدیم شدهاست. معلوم نیست خود شیخ آن را چه مینامیدهاست. در بعضی آثار قدیمی به آن نام "سعدینامه" دادهاند. بعدها، به قرینه? نام کتاب دیگر سعدی (گلستان) نام بوستان را بر این کتاب نهادند. بابهای آن از قرار زیر است:
آنچه عیان است اینکه بوستان بر سبک مثنوی حماسی سروده شده و احتمالاً سعدی آنرا به تقلید از فردوسی و بر وزن شاهنامه سرودهاست، حال آنکه طبع لطیف او فرصت حماسه سرایی بر وی نگستردهاست آنسان که در شعر حماسی خود میسراید:
در این بیت نیز صفت شوخ بودن شاهدان را به جنگاوران منتسب میکند[6]؛ و این شعر که قیاس بوستان و شهنامهاست. فردوسی میسراید:
و سعدی در بوستان این گونه بسراید:[7]
گلستانگلستان کتابی است که سعدی یک سال پس از اتمام بوستان، کتاب نخستش، آن را به نثر آهنگین فارسی در هشت باب «سیرت پادشاهان»، «اخلاق درویشان»، «فضیلت قناعت»، «فوائد خاموشی»، «عشق و جوانی»، «ضعف و پیری»، «تأثیر تربیت»، و «آداب صحبت» نوشتهاست. این کتاب به گمانی تاثیرگذارترین کتاب نثر در ادبیات فارسی است.[8] نمونهای از نثر گلستان سعدی: منت خدای را عزوجل که طاعتش موجب قربت است و به شُکر اندرش مزید نعمت. ?هر نفَسی که فرومیرود ممِد حیات است و چون برمیآید مفرح ذات؛ پس در هر نفَس دو نعمت موجود است و بر هر نعمت شُکری واجب.[9] غزلیاتغزلیات سعدی در چهار کتاب طیبات، بدایع، خواتیم و غزلیات قدیم گردآوری شدهاست. موضوع مطلب : درباره وبلاگ با سلام خدمت شما بازدیدکننده گرامی ، خوش آمدید به سایت من . این سایت با به روز کردن مطالب خود باعث می شود اطلاعات شما بازدید کننده گرامی ارتقا یابد لطفا برای هرچه بهتر شدن مطالب این وب سایت ، ما را از نظرات و پیشنهادات خود آگاه سازید یا از طریق فرم تماس سایت یا ازطرق ایمیل Amirmohammad.omumi@yahoo.com ما را در بهتر شدن کیفیت مطالب یاری کنید. آخرین مطالب
آرشیو وبلاگ پیوندها
نویسندگان
آمار وبلاگ
فرم تماس امکانات دیگر پربازدیدترین مطالب
کد پربازدیدترین |
||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
کلیه حقوق این وبلاگ برای از همــــــه جــــــــا از همـــــــه رنـــــــگ محفوظ است
|