از همــــــه جــــــــا از همـــــــه رنـــــــگ بزرگ ترین سایت مطالب ودانلود
درباره هدیه تبلیغاتی
موضوع مطلب : ویژگیهای کانیهاکانیها همگناند، یعنی ویژگیهای فیزیکی و شیمیایی همه? ذرههای سازنده? آنها، یکسان است. برای مثال، اگر یک قطعه هالیت یا نمک خوراکی را به تکههای بسیار کوچکی بشکنیم، همه? ذرههای بهدست آمده، مزه? شوری دارند، بهسادگی در آب حل میشوند و دیگر ویژگیهای نمک را نشان میدهند. موضوع مطلب :
جغرافیااسکاتلند از شمال با دریای نروژ، از شرق با دریای شمال، از جنوب غربی با دریای ایرلند و از غرب با اقیانوس اطلس شمالی مرز آبی دارد. علاوه بر سرزمین اصلی اسکاتلند در جزیره بریتانیا، اسکاتلند شامل 790 جزیره کوچک و بزرگ است. آبهای ساحلی این کشور، عمدتاً در دریای شمال، منبع بزرگترین ذخایر نفت و گاز در بین کشورهای جامعه اروپا است. بخش بزرگی از بلندیهای بریتانیا در اسکاتلند واقع شده و ناحیهای سرسبز و پوشیده از چمنزار است که قسمت عمده جنگلهای کشور را در برگرفتهاست. رودهای زیادی در آن جریان دارند که از آن جمله می توان به رودهای دی، کلیاد و توئید اشاره نمود. بلندترین نقطه آن قله بن نویس با 1343 متر ارتفاع است. اقتصادمرکز اصلی بانک سلطنتی اسکاتلند - یکی از 5 بانک بزرگ جهان - در ادینبرا قرار دارد. شهر گلاسگو بزرگترین شهر اسکاتلند و یکی از 3 شهر بزرگ کشور بریتانیا است. گلاسگو و حومه? آن حدود 41 درصد کل جمعیت اسکاتلند را در خود جای دادهاست. سومین شهر بزرگ اسکاتلند و مرکز فعالیت صنعت نفت بریتانیای کبیر شهر ابردین در شمال شرق اسکاتلند است. هر چند انحصار بهرهبرداری از نفت دریای شمال، دریایی که در مجاورت اسکاتلند قرار دارد، کماکان در دست بریتانیا باقی ماندهاست، اما اسکاتلند در طی قرن بیستم با رشد صنایع سنگین مانند کشتی سازی (در گلاسکو) قدرت گرفت.[12] در دهه 70 و 80 میلادی حمایت دولت بریتانیا از این صنایع از بین رفت و عمده کارخانجات فعال در این صنایع مجبور به تعطیلی شدند اما صنعت و فرهنگ کارگری، ذهنیت سیاسی مردم را شکل داده بود.[13] سقوط بانک سلطنتی اسکاتلند (RBS) و هلیفکس که بزرگترین موسسههای مالی فعال در اسکاتلند نیز تلقی میشدند باعث شد تا هزاران نفر مشاغل خود را از دست دادند اما این دو بانک به نوعی توسط دولت بریتانیا از ورشکستگی نجات یافتند.[14] موضوع مطلب :
اسکاتلند (به انگلیسی: Scotland، به گیلیک اسکاتلندی: Alba) واحدی سیاسی است در شمال غرب اروپا که یکسوم شمالی جزیره بریتانیا را دربر میگیرد. اسکاتلند 5 میلیون و 200 هزار نفر جمعیت دارد و زبان رسمی آن انگلیسی است. زبانهای گیلیک اسکاتلندی و اسکاتس نیز دو زبانی هستند که به عنوان زبان محلی در اسکاتلند رسمیت دارند. گیلیگ اسکاتلندی از ریشه سلتی و اسکاتس از ریشه ژرمنی است. 65 درصد مردم اسکاتلند مسیحی، 28 درصد بیدین، و 2 درصد پیرو دیگر ادیان غیرمسیحی هستند.[3] مرکز اسکاتلند شهر تاریخی ادینبرا (ادینبورگ) است. ادینبرا دومین شهر بزرگ اسکاتلند و یکی از مراکز مهم اقتصادی و بانکداری اروپا است. این شهر در عصر روشنفکری اسکاتلند در سده هیجده باعث شد تا اسکاتلند را به یکی از کانونهای بازرگانی، فکری و صنعتی اروپا تبدیل شود. جریان روشنفکری و «روشنگری اسکاتلندی» از 1740 تا 1790 بال و پر یافت. بر خلاف آن چه در فرانسه رخ داد، بسیاری از طلایهداران این نهضت در اسکاتلند از دانشگاهیان بودند.[4] گلاسگو که بزرگترین شهر اسکاتلند است از شهرهای مهم صنعتی بریتانیا بهشمار میآید. در آبهای اسکاتلند در دریای شمال ذخایر مهمی از نفت وجود دارد. اسکاتلند و انگلستان تا سال 1707 کشورهایی با پادشاهی مستقل بودند اما در تاریخ یکم ماه مه 1707 دو کشور طی توافقنامهای با هم متحد شده، کشور «پادشاهی متحد بریتانیای کبیر» را به وجود آوردند. پرچم کنونی بریتانیای کبیر از ترکیب پرچم اسکاتلند (زمینه آبی، ضربدر سفید) و پرچم انگلستان (زمینه سفید، صلیب سرخ) به وجود آمدهاست. تاریخچهپادشاهی اسکاتلند در سدههای میانه کشوری مستقل بود. پیوند اسکاتلند با انگلستان به شکل رسمی در سال 1603 آغاز شد که جیمز ششم، پادشاه اسکاتلند تاج و تخت انگلستان را به ارث برد و به شاه جیمز اول در این کشور هم بدل شد. اسکاتلند و انگلستان هنوز روی کاغذ از هم جدا بودند، اما تاج پادشاهی هر دوی این کشورها را به طوری اتفاقی یک نفر بر سر گذاشت. این شرایط تا تصویب «قانون اتحاد» در سال 1707 که پادشاهیهای انگلستان و اسکاتلند را برای همیشه به یکدیگر ملحق ساخت، ادامه داشت.[5] پیش از سال 1707 تماس بسیار اندک یا حتی همدلی بسیار کمتری میان این دو کشور وجود داشت. تمام اسکاتلندیها یا پرسبیتری بودند یا یعقوبی، و این به تنهایی برای ایجاد بیگانگی میان آنها و چهار پنجم از جمعیت انگلستان بسنده بود. اسکاتلندیهای بسیار اندکی به جنوب سفر میکردند و تعداد انگلیسیهایی که روانه شمال میشدند، حتی از آنها هم کمتر بود. فرانسه، متحد سنتی اسکاتلند، دشمن سنتی انگلستان بود. عالمان و روحانیان اسکاتلندی برای ادامه تحصیلات و الهامگیریهای فکری به دانشگاهها و حوزههای علمیه اروپای قارهای مینگریستند و نه به انگلستان.[6] دست کم سه شورش خونبار یعقوبیها در سالهای 1690، 1715 و 1745 بنیانهای اسکاتلند را به لرزه در آورد. در پی این رخدادها اشراف اسکاتلند قدرتهای فئودالی باقی مانده خود را از دست دادند و هایلندها فتح شدند و تحت کنترل درآمدند. کلیسای اسکاتلند به ندرت فشار پدید آمده در روابط تازه خود با کلیسای اسقفی را تحمل میکرد و دست آخر دچار چنددستگی شد.[7] سیاستعلیرغم اتحاد سیاسی در بریتانیای کبیر، کشور اسکاتلند دارای نظام حقوقی و آموزشی مستقل از انگلستان، ولز و ایرلند شمالی است. اما در امور سیاسی بینالمللی مانند عضویت در جامعه اروپا و سازمان ملل متحد، بریتانیای کبیر به عنوان «یک کشور» عمل میکند. دولت محلی اسکاتلند نظام بهداری و درمانی عمومی را همچنان رایگان نگهداشته است و دانشجویان اسکاتلندی نیز از پرداخت شهریههای دانشگاهی معاف هستند.[8] انتظار میرود که همهپرسی استقلال اسکاتلند در پاییز سال 2014 برگزار شود. با این که احزاب سنتی بریتانیا، یعنی احزاب محافظه کار، کارگر و لیبرال دموکرات، مخالف جدایی از بریتانیا هستند، حزب سبزها گفتهاست از برنامه حزب ملی اسکاتلند برای استقلال حمایت خواهد کرد. دولت محلی اسکاتلند با حفظ برنامههای عدالت اجتماعی، ایجاد شرایط رقابتی و دسترسی به درآمد نفت و گاز دریای شمال، قادر خواهد بود در صورت رای موافق مردم، پس از 307 سال یکپارچگی با انگلستان، کشور مستقل اسکاتلند را بار دیگر تاسیس کند.[9] از عواملی که از احساسات استقلالطلبی اسکاتلندیها در دهه اخیر کاسته، آغاز فعالیت پارلمان اسکاتلند بود که در طی روند قدرتسپاری به دولت محلی، عملا اختیارات گستردهتری نسبت به مجلس ولز کسب کرد.[10] اسکاتلند از نظام قضایی برخوردار است، بر روی نظام آموزشی خود کنترل کامل دارد، تا اندازهای اندک از اختیار تغییر میزان مالیاتها برخوردار است و از نهادی معادل وزارت کشور برخوردار است که بجز مسئله مواد مخدر، سلاح، قمار و مهاجرت، در باقی موارد میتواند تصمیم گیری کند. با این حال غیبت احزاب اسکاتلندی (همانند احزاب ولز یا ایرلند شمالی) در مناظرههای انتخاباتی در میان اسکاتلندیها نوعی حس انزوا ایجاد کردهاست.[11] موضوع مطلب :
فیلم «هیولای دریاچه لاک نس» با پخش شدنش بار دیگر غول دریاچه نسی را بر سر زبان ها انداخت
شاید شما جزو کسانی باشید که داستان نسی – غول دریاچه لا ک نس – و کسانی که ادعا می کنند آن را دیده اند بارها و بارها شنیده اند؛ ماجرای هیولایی که از نیم قرن قبل، روایت های مختلفی از دیده شدن آن توسط مردم عادی گزارش شده است. ده ها عکس از این موجود غول پیکر منتشر شده است، بدون آن که واقعی بودن آن ها صد در صد به اثبات برسد اما چندی پیش بار دیگر وجود این غول دریاچه به خبر مهم و جنجالی بسیاری از رسانه های دنیا تبدیل شد. ماجرا به فیلمی دو دقیقه ای از این هیولا بازمی گشت که تلویزیون انگلیس آن را پخش کرد و مردی که 50 سال قبل پدرش این فیلم را ارائه کرده بود، ادعا کرد که تمام زندگیش را وقف این کرده که اثبات کند فیلم ساختگی نیست. نکته ای که به حرف های این مرد اعتبار می بخشید این بود که او بیش از 30 سال کارآگاه پلیس انگلیس بوده است. دریاچه ای با یک سرندیپیتی دریاچه نس (Lake Ness) که در زبان بومی به آن لاخ نس «LOCH NESS» می گویند، دریاچه ای بسیار زیبا در شمال اسکاتلند است اما به غیر از زیبایی چشم نواز این دریاچه، آن چه باعث شهرت جهانی آن شده است، وجود غول افسانه ای به نام «نسی» است که می گویند در بستر این دریاچه زندگی می کند. عمق این دریاچه به طور متوسط 150 متر است و در عمیق ترین نقطه آن به 250 متر می رسد. اطراف این دریاچه همیشه در هاله ای از مه و ابر قرار دارد و برای همین امکان دیدن قسمت های زیرآب به جز در قسمت هایی که عمق چندانی ندارند، در حالت عادی وجود ندارد و شاید یکی از مهم ترین دلایلی که بومی ها برای اثبات وجود غول دریاچه که او را نسی می نامند، ارائه می کنند همین ابری بودن منطقه باشد که باعث شده مکان امنی برای غول دریاچه به وجود بیاید. تولد نسی در تاریخ پژوهشگرانی که در مورد نسی تحقیق کرده اند، می گویند در کتب تاریخی اسکاتلند به مطالبی در مورد یک جانوز آبزی غول پیکر برخورده اند که بومی ها تصاویری از آن را بر روی تخته سنگ های کنار دریاچه حکاکی کرده اند که البته اکنون به دلیل گذر زمان خیلی از آنها از بین رفته اند و تشخیصشان مشکل است. بر پایه این تحقیقات، اولین مطلبی که از این هیولا در کتب تاریخی نوشته شده است، به قرن هفتم مربوط می شود که عنوان شده بود هیولای نسی به یکی از ماهیگیران حمله کرده ولی به سرعت ماهیگیر را رها کرده و از آن جا دور شده است. اگرچه داستان های زیاد دیگری هم درباره دیده شدن این هیولا بیان شده است اما تعداد آن ها تا دهه های اول قرن بیستم چندان زیاد نبود اما بعد از ساخته شدن جاده ای ساحلی در حاشیه دریاچه نسی در سال 1933، ناگهان تعداد افرادی که ادعا می کردند غول دریاچه را دیده اند به سرعت افزایش یافت. یکی از مشهورترین کسانی که ادعا می کرد نسی را دیده است، مردی به نام مک کی بود که صاحب یک رستوران در نزدیکی دریاچه بود. مرد رستوران دار چهاردهم آوریل 1933 گزارشی به کلنل کمپل – مسوول کنترل صید ماهی آزاد در دریاچه – داد و ادعا کرد حیوانی عظیم الجثه را در دریاچه دیده است. بعد از این گزارش، کمپل که خودش هم به این موضوع علاقه مند شده بود، هر روز به کنار دریاچه می آمد تا هیولا را ببیند، مدتی بعد کلنل نیز وجود هیولا را تأیید کرد و درباره شکل این حیوان گفت: «نسی، گردنی به طول دو متر و سری کوچک داشت. طول آن تقریباً ده متر بود و چیزی مانند کوهان بر پشتش بود.» هیولا جلوی دوربین اما نخستین عکس از هیولا در همان سال (1933) توسط شخصی به نام «هاگ گری» گرفته شد. او نتوانسته بود از سر نسی عکس بگیرد و تنها بخشی از پشت این حیوان در عکس مشخص بود گری مدعی بود که از حرکات دم حیوان در زیر آب می شد فهمید که خیلی غول پیکر است. یکی دیگر از کسانی که ادعا می کرد موفق به گرفتن عکس از این هیولا شده است، یک جراح اهل لندن به نام رابرت ویلسون بود اما او در 90 سالگی وقتی به شدت بیمار شد و چیزی به پایان عمرش باقی نمانده بود، به جعلی بودن عکس ها اعتراف کرد که اعترافات او در روزنامه دیلی میل به چاپ رسید. او در اعترافات خود گفته بود که با پسرش به نام یان، ماکتی از هیولای لاک نس ساخته و از آن عکس گرفته اند و برای آنکه مورد توجه قرار بگیرند، این عکس را پخش کرده اند. اما واقعیت این است که آن ها هرگز این غول را ندیده اند. آرتور گرانت – دانشجوی رشته دامپزشکی که در 1934 به اسکاتلند سفر کرده بود – نفر بعدی ای بود که ادعا می کرد نسی را وقتی از آب بیرون آمده بود، به طور کامل دیده است. به گفته آرتور این حیوان چهار و نیم تا شش متر طول و دمی به طول 1/5 متر داشته و چهار باله زیر بدنش قرار داشته است که کار دست و پا را انجام می داده است. این توصیفات شبیه به یک دایناسور به نام پلسیاساور بود که 65 میلیون سال پیش منقرض شده است. در چنین شرایطی که هر روز ادعای جدیدی درباره دیده شدن هیولا گزارش می شد، در اواسط دهه 40 یعنی همان سال هایی که تب و تاب دیده شدن نسی خیلی بالا گرفته بود، آکادمی علمی بوستون محققی به نام ویثرل را به آن جا اعزام کرد و او پس از چند روز تحقیق در کنار دریاچه توانست ردپایی از این حیوان را به مؤسسه ارائه کند. فردای آن روز روزنامه دیلی میل، تیتری با این عنوان چاپ کرد؛ «هیولای لاک نس افسانه نیست، حقیقت است...» این ردپاها بر روی قالب های گچی ای حک شده بود که ویثرل آن ها را در کنار دریاچه قرار داده بود اما بعد از دادن آن ها به آزمایشگاه، فرضیه ای مبنی بر این که ممکن است رد پاها متعلق به یک اسب آبی بزرگ باشد مطرح شد و به این ترتیب کمکی به حل راز واقعی یا غیرواقعی بودن نسی نکرد. در همان زمان فرضیه دیگری مطرح شد که بر اساس آن، هیولای نسی یکی از بازماندگان دایناسور پلسیاساور بود. ولی واقعیت این بود که این دایناسور یک حیوان خونسرد بوده و طبیعتاً نمی توانست در آب های دریاچه نسی زنده بماند و عمری چنین طولانی داشته باشد. برخی دیگر هم ادعا می کردند که نسی از نسل نهنگ های اولیه است که 18 میلیون سال قبل منقرض شده اند. در این بین افرادی هم بودند که این قضیه را تنها یک توهم دانسته و می گفتند تصاویر ارائه شده، شکل هایی بوده اند که از بخار ناشی از ریختن آب سرد رودخانه به محیط گرم دریاچه به وجود آمده اند. با افزایش گزارش ها، آکادمی علوم و فناوری آمریکا، در سال 1970 با استفاده از ردیاب های صوتی که مجهز به دوربین های اتوماتیک بودند به جست و جوی نسی پرداختند و در سال 1972 توانستند بالاخره تصویری مبهم را که ادعا می شد مربوط به این هیولاست بگیرند اما واقعی بودن این عکس ها و ارتباط آن ها با هیولای لاک نس نیز هرگز اثبات نشد. در سال 1979 چاپ یک عکس باعث شد که اعتقاد به وجود نسی کم رنگ شود. این عکس متعلق به یک فیل بود که در دریاچه نس در حال شنا کردن بود، این عکس که در روزنامه دیلی میل چاپ شد، شباهت زیادی به عکس هایی داشت که قبلاً از نسی چاپ شده بود و این به آن معنا بود که به همین راحتی این امکان وجود داشته که دیگران را فریب و عکسی ساختگی را به جای هیولا نشان داد. چندی بعد همین روزنامه اعترافات مردی را به چاپ رساند که ادعا می کرد با بستن تکه چوبی بر روی یک قایق کوچک اسباب بازی، چیزی شبیه به نسی ساخته و از آن عکس گرفته است. تمام این موضوعات باعث شدند تا وجود نسی در اذهان عمومی کمرنگ و کمرنگ تر شود و تقریباً همه مطمئن شده بودند دیگر چنین هیولایی وجود ندارد تا اینکه در سال 2007 گوردون هلمز، مردی 55 ساله، فیلمی که مدعی بود مربوط به نسی است، در اختیار بی بی سی قرار داد. اما مسئولان بی بی سی قبل از این که بخواهد فیلم را پخش کنند تحقیقات مفصلی در مورد آن انجام داده اند. آدرین شاین کسی بود که به عنوان محقق روی این فیلم کار می کرد و بررسی های او نشان داد حیوان شناور در آب تنها یک غاز خاکستری بوده که روی آن نشسته است اما چون عکس هنگام غروب گرفته شده، این حیوان به شکل یک هیولا به نظر می رسد و به همین خاطر فیلم هیچ گاه پخش نشد. در همان سال سی ان ان فیلمی دیگر از هیولای لاک نس پخش کرد که البته در این فیلم، تنها یک جسم غول پیکر شناور، زیر آب حرکت می کرد و در دوردست از نظر ناپدید می شد و چون از آب بیرون نمی آمد هرگز ثابت نشد که این موجود، همان نسی است. نکته ای که در تمام فیلم ها و عکس های ارائه شده به شبکه های مختلف دیده می شد، این بود که در این تصاویر تنها قسمتی از سر و گردن این هیولا دیده می شد و این در حالی بود که تعداد زیادی از اشیاء و حیوانات وجود دارند که ممکن است در عکس ها درست شبیه نسی به نظر برسند و به همین خاطر اگرچه طی سال های گذشته افراد بسیاری ادعا کردند نسی را دیدند اما بعد از مدتی، جنجال راجع به دیدن این هیولا و انتشار عکس های آن فروکش کرده است. تا این که چندی پیش مصاحبه ای که گارآگاه پلیس سابق انگلیس با تلویزیون انگلیس انجام داد و فیلمی دو دقیقه ای درباره این حیوان غول پیکر را ارائه کرد، جرقه جنجال گسترده ای را زد که بار دیگر نام این هیولا را بر سر زبان ها انداخت. پا جای پای پدر در عرض 30 سالی که سیمون دینسدال به عنوان کارآگاه پلیس انگلستان کار می کرد، همیشه به دنبال پیدا کردن شواهد و مدارکی بود که فرضیه های پلیسی خود را به اثبات برساند و در کار خودش مهارت زیادی داشت اما مسئله ای که او در حل آن ناتوان مانده بود، معمای هیولای دریاچه لاک نس بود. پدر سیمون، تام دینسدال که یک مهندس پرواز بود و بعدها به شکارچی نسی مشهور شد، 50 سال قبل توانسته بود فیلمی دو دقیقه ای از نسی بگیرد که در آن زمان و حتی اکنون به عنوان کامل ترین سند وجود این غول دریایی به شمار می رود. او این فیلم را هنگامی گرفت که در یکی از سفرهایش به اسکاتلند رفته بود و در آنجا به گفته خودش غول دریاچه را دیده بود. پدر سیمون در یادداشت های خود این چنین نوشته است: «کنار دریاچه مشغول قدم زدن بودم. ناگهان موجودی عظیم الجثه را که در حال شنا کردن در دریاچه بود، دیدم. رنگ قهوه ای مسی داشت و در حدود 60 تا 70 سانتی متر از بدنش از آب بیرون بود. طولش به 1/5 تا دو متر می رسید و تقریباً اندازه یک قایق بود و چیزی شبیه کوهان یا باله که از آب کامل بیرون بود و به وضوح دیده می شد، شوکه شده بودم اما به سرعت دوربین خود را درآورده و از آن فیلم گرفتم.» طبق تحقیقاتی که درباره این فیلم انجام شد، مشخص شد سایه ای مبهم در نگاتیو فیلم وجود دارد. در هنگام پخش، این سایه به وضوح دیده نمی شود و همین نکته ای است که سیمون هم به آن اشاره می کند و می گوید این همان هیولای لاک نس است. در این فیلم، جسمی شناور روی آب است که شبیه دایناسورهای ماقبل تاریخ است اما صورت آن به خوبی قابل دیدن نیست. سیمون دینسدل که بعد از 30 سال فعالیت در اداره پلیس انگلستان و بازنشسته شدن برای انجام تحقیقات درباره وجود هیولای لاک نس به کنار دریاچه رفته است، در مصاحبه ی جنجالی خود با تلویزیون انگلیس ادعا کرد فیلمی که پدرش در 1960 تهیه کرده یک فیلم ساختگی نیست و صددرصد واقعیت دارد. سیمون دینسدل که اهل اسکس انگلستان است، سال های زیادی از عمرش را صرف حل ماجرای لاک نس کرده است اما او حالا قصد دارد بقیه عمر خود را پای اثبات وجود نسی صرف کند. سیمون می گوید او خودش دو بار این هیولا را دیده است و این یک مأموریت شخصی برای اوست تا به همه ثابت کند فیلم پدرش واقعیت داشته. «شما نمی توانید بگویید که هزاران شاهد دروغ می گویند. من هم یکی از شاهدان هستم که همه چیز را همان گونه که هست، توصیف کرده ام. من نسی را دیده ام. 30 سال از عمرم را در پلیس گذرانده ام. ما در پلیس به حرف های شاهدان اعتماد می کنیم اما نمی دانم چرا به گفته های بیش از هزار انسان که گفته اند این هیولا را دیده اند، اعتماد نمی شود. او فیلمی را که پدرش گرفته، نشان می دهد و همین فیلم باعث می شود تا دوباره نام نسی بر سر زبان ها بیفتد اما آیا او در ماه های آینده خواهد توانست وجود نسی را ثابت کند و به بحث های دنباله دار درباره این موجود که در خط بین افسانه و واقعیت حرکت می کند، پایان بدهد. شکار نسی بعضی از مردم اسکاتلند ادعا می کنند تعداد این هیولا بیش از یکی است زیرا در دوازدهم ژانویه 2009 حیوانی عظیم الجثه توسط ماهیگیران منطقه صید شد که گفته می شد هیولای دریاچه لاک نس است اما از آن روز به بعد باز هم گزارش های مبنی بر دیده شدن نسی اعلام شده است. یک از ماهیگیران می گوید: «در اوایل صبح مشغول صید بودیم که صداهای عجیبی شنیدیم، به سرعت به سمتی که صدا از آن جا می آمد، رفتیم تا ببینیم موضوع از چه قرار است اما چیزی که دیدیم باورنکردنی بود، جانوری آبزی با حداقل ده متر طول. هیولا به شدت با قایق ما برخورد کرد و شدت برخورد آن قدر زیاد بود که قبل از اینکه من و بقیه ماهیگیران بتوانیم او را به وسیله تور صید کنیم، او مرده بود. جسد این حیوان که بیشتر به حیوانات ماقبل تاریخ شباهت داشت، برای تحقیقات بیشتر به مرکز تاریخ شناسی اسکاتلند داده شد و هم اکنون در موزه ملی اسکاتلند نگهداری می شود. آیا نسی واقعاً مرده است؟ موضوع مطلب : خورشید را 9 سیاره احاطه کردهاند که در بین آنها کره زمین از نظر فاصله با خورشید، سومین کره است و از چهار سیاره داخلی بزرگتر است.
از پنج سیاره بیرونی، چهار تای آنها از کره زمین بزرگتر هستند. زمین در مداری گردش میکند که هیچ وقت از 5/91 میلیون مایل به خورشید نزدیکتر نمیشود و از 5/94 میلیون مایل دورتر نمیشود.
جالبتر اینجا است که این مدار تقریباً دایره مانند است و اگر غیر از این بود زندگی روی کره زمین غیر ممکن میشد زیرا حیوانات و گیاهان در زمستان از سرما یخ میزنند و در تابستان از گرما کباب میشدند.
تمامی عناصر رادیواکتیو همانند اورانیوم که برای عکس العمل تعیین شده به کار میرود، به عناصر مختلف در میزان ثابتی، تغییر شکل میدهند.
به وسیله اندازه گرفتن این دو، یعنی مقدار عنصر رادیواکتیو اصلی و عنصر رادیواکتیو تغییر شکل یافته، میتوان عمر تشکیل سنگ را حساب کرد. قدیمیترین سنگهایی که تا کنون به دست آمدهاند حدود 3 هزار میلیون سال عمر داشتهاند ولی به طور یقین زمین سالهای طولانی قبل از این که سطح سنگها شروع به تشکیل یافتن کنند، وجود داشته است.
هر کدام از این تئوریها باید شامل این واقعیت باشد که تمامی سیارههای بزرگتر در مدار دایره مانندی در اطراف خورشید گردش میکنند و این مدارها تقریباً در یک سطح نزدیک هم قرار میگیرند. حقیقت دیگری که باید توضیح داده شود این است که تمامی کرات در یک جهت به دور خورشید میچرخند و آن در جهتی است که خورشید به تناوب دور میزند.
حتی عجیبتر این که فاصله کرات مختلف از خورشید از نظر ریاضی به وسیله یک معادله ساده با هم نسبت دارند و به نام قانون «باد» نامیده میشود. البته ممکن است این فقط یک تصادف و اتفاق باشد یا احتمال دارد رابطه با مبدأ اصلی منظومه شمسی داشته باشد.
تئوری دیگر که احتمال بیشتری دارد عبارت است از این که در اصل یک توده بخار و غبار وجود داشته که در حال چرخش دایره مانند بوده است.
چرخشها و گردبادهای این توده تکامل حاصل کرده و هستههای مرکزی کرات ایجاد شده است. هر کدام از این هستهها به تدریج بزرگتر شدند زیرا نیروی جاذبه آنها هر زمان بیشتر و بیشتر اجسامی را که در فضای لایتناهی اطرافشان پراکنده بودند به طرف خود جذب میکردند.
خورشید در مرکز این دایرهای که بخار و غبار به صورت ابر تیره در آمده واقع شده بود، زمین یکی از گرد بادها بوده است.
همان طور که کره دور میشود نیروی میل به مرکز به وسیله کشش نیروی جاذبه زمین بین خورشید و کره زمین ایجاد میشود. اگر کره زمین از دور زدن باز بایستد روی خورشید سقوط خواهد کرد.
البته به عقیده بسیاری از صاحب نظران این طولانی شدن ملایم روزها به دلیل زیاد شدن جزر و مدهای انرژی محرک گردش زمین است. البته اساس جزر و مدهای دریا به واسطه کشش نیروی جاذبه ماه است.
زمین یگانه کرهای است که روی آن اقیانوس وجود دارد و دارای هوایی به نسبت چهار پنجم ازت و یک پنجم اکسیژن است. همچنین زمین شامل هسته مرکزی مذابی است به قطر 3 هزار مایل و به طور قطع حرارت مرکز آن چندین هزار درجه سانتی گراد است.
به احتمال زیاد قسمت بزرگی از این حرارت از رادیواکتیو معادن داخل زمین حاصل میشود. موضوع مطلب :
سامانه کروز[1] (به انگلیسی: Cruise missile) نوعی هواگرد بیسرنشین هدایت شوندهاست که مسیر آن تا رسیدن به هدف قابل تغییر و هدایت است. در اغلب سامانههای کروز از نوعی موتور جت استفاده میشود و به همین دلیل معمولا از اصطلاح «موشک» برای آن استفاده نمیشود.[2] موشکهای کروز میتوانند تا 450 کیلوگرم مواد منفجره حمل کنند.[3] تاریخچهاز نظر قدمت سلاح آلمانی وی-1 اولین کروز عملیاتی است که در سال 1944 علیه انگلیس به کار گرفته شده. وی-1ها با 70 درصد ناکامی از موفقیت نسبی برخوردار بودند. پرواز مستقیم و سرعت کم این موشک باعث میشد که درجه آسیبپذیری و ضایعات آن بیشتر شود و همچنین به وسیله رادارهای دشمن کشف، رهگیری و توسط هواپیماهایی که سرعت بیشتری را داشتند مورد هدف قرار بگیرند. بعد از جنگ جهانی دوم هر دو بلوک شرق و غرب دستیابی به موشکهای دورپرواز همراه با انعطافپذیری بیشتر را دنبال کردند تا اینکه در سال 1970 پیشرفتهایی در میکروالکترونیک، رایانه و موتورهای توربوفن کوچک حاصل شد. بهره گیری از این دو پدیده فناوری ساخت موشکهای کروز امروزی را امکانپذیر ساختهاست.[4] ویژگیهاموشک کروز دارای چهار ویژگی زیر است: هدایتنکته مهم در مورد موشک کروز این است که این موشک به ساعتها پرواز نیاز دارد. با این وضعیت با توجه به هدایت اینرسی اولیه این امکان وجود دارد که موشک صدها متر از مسیر منحرف شود. زیرا اگر چه با هدایت از این نوع اینرسی امکان انحراف برای موشکی که دهها دقیقه پرواز میکند کم است، ولی برای موشکی که ساعتها باید ادامه طریق دهد مناسب نیست. برای رفع عیب باید نوعی تصحیح در مسیر انجام شود تا در عمل مکمل هدایت اصلی آن باشد. انواع روشهایی که در سامانههای هدایت کروز مورد استفاده قرار میگیرند عبارت اند از: سامانه انطباق متقابل پشت سر هم جغرافیاییاین سامانه بر اساس اطلاعات دقیق توپوگرافی از زمین استوار است. در این روش محوطهای از سطح زمین به طول 10 کیلومتر و به عرض 2 کیلومتر به مربعهای یکصد متری تقسیم و ارتفاع متوسط در هر کدام از آنرا مشخص و به صورت ماتریس (2000 رقم مختلف و هر رقم مخصوص مربع خاصی از زمین مورد نظر) به صورت دیجیتال به حافظه رایانه وارد میشود. موشک وقتی به محوطه مورد نظر رسید ارقام اندازهگیری شده را با ارقام ارسالی از موشک در حافظه مقایسه میکند و با توجه به نتیجه مقایسه موقیت محل شناسایی شده و دستور بعدی را از طریق دستگاه محاسبه به سامانه کنترل خودکار صادر میکند. بررسیهای بعدی در زمانی که موشک به هدف نزدیک میشود انجام میگیرد و سرانجام انتخاب مسیر میشود. این روش هدایت برای زمینهایی که از عوارض و ناهمواریهای زیاد برخوردارند مناسب میباشد. سامانه CDSاستفاده از خاصیت انعکاس امواج راداری در سطح زمین و یکسان نبودن آن در نقاط مختلف اساس این نوع هدایت را تشکیل میدهد. در این روش موشک علاوه بر رادار مجهز به دستگاهی است که نوع امواج راداری منعکس شده از نقاط مختلف زمین را تشخیص میدهد. موقعیت دقیق موشک نیز از طریق مقایسه ارقام موجود در حافظه و ارقام مشخص، تعیین میشود. سامانه GPSدر این روش موشک با استفاده از سامانه موقعیتیاب جهانی با دریافت فرکانسهای حاوی اطلاعات ماهوارهای (سه یا چهار ماهواره) موجود در مدار زمین وانجام محاسبات موقعیت دقیق مکانی را محاسبه و تعیین میکند.[6] پنهانکاریموشک کروز برای مخفی ماندن از دید سیستمهای راداری این خصوصیتها است. 1-سطح مقطع راداری کمی دارد که ردیابی آن را برای سیستمهای ضدموشکی راداری مشکل میکند. 2-به خاطر استفاده از موتور توربوفن، حرارت کمی تابش میکند و در نتیجه امکان قفل حرارتی روی آن نیز کم است. 3- به خاطر پرواز در سطح پایین عمدتا از دید رادارها پنهان میماند. ردیابی و انهدام موشکهای کروز با کلاهک اتمی به دلیل پرواز نزدیک به زمین برای سیستمهای ردیاب و رادار مشکل است و به این دلیل جزو سلاحهای هستهای استراتژیک محسوب میشوند. تقسیم بندیموشکهای کروز را میتوان از نظر اندازه، سرعت (فراصوتی یا فروصوتی)، اندازه و چگونگی پرتاب (از هوا، زمین، کشتی یا زیردریایی) تقسیمبندی کرد. غالبا هر موشک در انواع مختلفی طراحی شده و هر نوع متناسب با یک سکوی پرتاب خاص ساخته میشود. برخی اوقات انواع هوایی و زیردریایی اندکی از انواعی که از زمین یا کشتی پرتاب میشوند سبکتر میباشند.[7] موشکهای کروز بسته به شیوه? پرتاب به سه دسته تقسیم میشوند:
موضوع مطلب : درباره وبلاگ با سلام خدمت شما بازدیدکننده گرامی ، خوش آمدید به سایت من . این سایت با به روز کردن مطالب خود باعث می شود اطلاعات شما بازدید کننده گرامی ارتقا یابد لطفا برای هرچه بهتر شدن مطالب این وب سایت ، ما را از نظرات و پیشنهادات خود آگاه سازید یا از طریق فرم تماس سایت یا ازطرق ایمیل Amirmohammad.omumi@yahoo.com ما را در بهتر شدن کیفیت مطالب یاری کنید. آخرین مطالب
آرشیو وبلاگ پیوندها
نویسندگان
آمار وبلاگ
فرم تماس امکانات دیگر پربازدیدترین مطالب
کد پربازدیدترین |
||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
کلیه حقوق این وبلاگ برای از همــــــه جــــــــا از همـــــــه رنـــــــگ محفوظ است
|