سفارش تبلیغ
صبا ویژن
از همــــــه جــــــــا از همـــــــه رنـــــــگ
بزرگ ترین سایت مطالب ودانلود
به سایت از همــــــه جــــــــا از همـــــــه رنـــــــگ خوش آمدید

درباره هدیه تبلیغاتی


شاید بتوان گفت که هدایای تبلیغاتی یکی مهمترین عوامل جلب توجه مشتری است که می تواند اثر زیادی در بخاطر سپردن محصول یا خدمات داشته باشد بنابراین انتخاب صحیح نوع هدیه تبلیغاتی، بکار گیری خلاقیت در طراحی آن و مرتبط بودن آن با محصول یا خدمات مورد نظر از اهمیت بالایی برخوردار است و با توجه به اینکه درصد بسیار بالایی از هدایای تبلیغاتی برای قدردانی از مشتریان یا همکاران بکار رفته و بسیاری از آنها از هدیه تبلیغاتی خود استفاده می کنند، ارائه هدیه ای خلاق که مخاطب را به هیجان آورد باعث خوشنودی مخاطب و پیدا شدن نگرش مثبت نسبت به تبلیغ کننده در او می گردد
مقالات:


هنری به نام هدیه دادن‌



طبق بررسی‌های به عمل آمده اکثر هدایای تجاری، به مشتریان عمده اهدا می‌‌شوند، سپس نوبت به کارفرمایان می‌‌رسد و آنگاه به مشتریان موفق.
علل هدیه دادن متفاوت است و طیفی از <تشکر از مشتریان قدیمی> تا <تشکر از یک کارمند> را که تعطیلات آخر هفته‌اش را به مرخصی نرفته و کارکرده در بر می‌‌گیرد. البته یک دلیل ثابت برای هدیه دادن وجود دارد: تقویت روابط شخصی بین هدیه‌دهنده و هدیه‌گیرنده.
انگیزه‌ها در هدیه دادن‌ها متفاوت است به‌خصوص از این نظر که آیا هیچ پیش‌شرطی در هدیه دادن نهفته است یا خیر. این امر به‌خصوص باید در نظر گرفته شود که آیا هیچ نشانه‌ای از تبلیغ در آن هست یا نه. البته نباید گمان کرد که بحث الان در این چارچوب است که نباید هیچ نفعی از هدیه دادن حاصل شود. برای برخی از شرکت‌ها هدیه دادن بخشی از استراتژی بازاریابی است.
همگان بر یک نکته اتفاق‌نظر دارند: هدیه دادن یکی از راه‌های مقرون به‌صرفه برای ایجاد حس مشارکت و ایجاد روابط ارزشمند است.
پژوهش‌
اگرچه هیچ مدرک مشخصی در این زمینه وجود ندارد که به شما اطمینان بدهد که هدایای تبلیغاتی قطعاً بازده‌ای برای شما خواهند داشت، اما به هر حال انجمن بین‌المللی محصولات تبلیغاتی پژوهش‌های مستمری را در زمینه روابط هدیه‌دهندگان و هدیه‌گیرندگان انجام می‌‌دهد که یافته‌های یکی از آن‌ها حاکی از این است که آنان که هدیه می‌‌دهند در مقایسه با شرکت‌هایی که هدیه نمی‌‌دهند دو برابر شانس تماس گرفتن از طرف هدیه‌گیرندگان را دارند.
شرکت هری اند دیوید که یک شرکت دست‌اندرکار صنایع غذایی است و جزو بازیگران کلیدی در حوزه هدایای تبلیغاتی به شمار می‌آید، برای 25 هزار مشتری خود که سالانه بیش از هزار دلار از این شرکت خرید کرده باشند، هدیه می‌‌فرستد.
شرکت مزبور در یک پژوهش متوجه شد که 5 هزار مشتری دریافت‌کننده هدایا، خرید بیشتری از شرکت داشته‌اند (در مقایسه با مشتریانی که هدیه دریافت نکرده‌اند‌).
حتی اگر شرکت شما دارای چنین بخش پژوهشی نیست،‌ این دلیل نمی‌‌شود که استراتژی بازاریابی نداشته باشید. هدیه دادن به شیوه صحیح می‌‌تواند به ایجاد مناسبات خوب بینجامد و حکم خون را در زندگی اقتصادی شما داشته باشد.




موضوع مطلب :

پنج شنبه 91 دی 28 :: 2:0 عصر

ویژگی‌های کانی‌هاکانی‌ها همگن‌اند، یعنی ویژگی‌های فیزیکی و شیمیایی همه? ذره‌های سازنده? آن‌ها، یکسان است. برای مثال، اگر یک قطعه هالیت یا نمک خوراکی را به تکه‌های بسیار کوچکی بشکنیم، همه? ذره‌های به‌دست آمده، مزه? شوری دارند، به‌سادگی در آب حل می‌شوند و دیگر ویژگی‌های نمک را نشان می‌دهند.
کانی‌ها جامد و بلوری‌اند: یعنی، ذره‌های سازنده? آن‌ها براساس نظم و قانون معینی کنار هم قرار گرفته‌اند؛ به نحوی که، همه سطح‌های بیرونی یک کانی، صاف است. شکل بلوری و منظم کانی‌ها از آرایش اتم‌ها و مولکول‌های درونی آن‌ها ناشی می‌شود.
هر کانی ترکیب شیمیایی ثابتی دارد. برای مثال، پیریت همیشه FeS2 و کلسیت CaCO3 همواره‌است. البته، در برخی کانی‌ها ممکن است نسبت برخی عنصرها تغییر کند. برای مثال، در کانی الوین FeMgSiO4 ممکن است درصد آهن و منیزیم از بلوری به بلوری دیگر، از 0 تا 100? تغییر کند.
برخی کانی‌ها، مانند طلا، از یک عنصر درست شده‌اند. البته، طلا کم‌تر به صورت خالص یافت می‌شود. بلورهای مکعبی و زرد رنگ طلا، اگر با نقره همراه باشند، روشن‌تر و اگر با مس همراه باشند، قرمزتر به نظر می‌رسند. بسیار از کانی‌ها از دو یا چند عنصر متفاوت هستند که با هم مخلوط شده و ماده? مرکبی را به‌وجود آورده‌اند. برای مثال، فراوان‌ترین کانی، یعنی کوارتز، ترکیبی از سیلیسیم و اکسیژن است.
شکل‌گیری کانی‌ها کانی‌ها از پیوندهای گوناگون بین اتم‌ها به وجود می‌آیند. تا کنون 92 عنصر در طبیعت شناسایی شده‌است. از بین این 92 عنصر طبیعی، 8 عنصر اکسیژن، سیلیسیم، آلومینیوم، آهن، کلسیم، سدیم، پتاسیم، و منیزیم، حدود 5/98 درصد کانی‌ها را می‌سازند. از ترکیب شدن این عنصرها با هم، کانی‌ها گوناگون به‌وجود می‌آید. برای مثال، از ترکیب شدن اکسیژن با سیلیسیم، اکسید سیلیسیم SiO2 یا کوارتز و از ترکیب شدن اکسیژن، سیلیسیم، منیزیم و آهن، الوین FeMgSiO4 به‌دست می‌آید.

کانی‌ها علاوه بر این که از نظر ترکیب شیمیایی با هم تفاوت دارند، از نظر شکل ظاهری، رنگ، اندازه و دیگر ویژگی‌ها نیز تفاوت‌های زیادی با هم دارند. این تفاوت‌ها به چگونگی شکل‌گیری آن‌ها برمی‌گردد. برخی کانی‌ها از سرد شدن ماده مذاب به‌دست می‌آیند، همه کانی‌های سنگ‌های آذرین، مانند کوارتز، فلدسپات، میکا و الوین، این گونه به وجود می‌آیند.

برخی دیگر از کانی‌ها از سرد شدن بخار در سطح سنگ‌ها یا شکاف‌های موجود در آن‌ها به وجود می‌آیند. سرد شدن گاز گوگرد در قله‌های آتش‌فشانی دماوند و تفتان، نمونه‌ای از این فرایند است. کانی‌ها دیگری از بخار شدن محلول‌هایی به وجود می‌آیند که به اندازه? اشباع رسیده‌اند. برای مثال، از بخار شدن آرام دریاچه‌های مرکزی ایران، نمک و گچ به دست می‌آید.

برخی کانی‌ها از واکنش‌های شیمیایی یون‌ها در آب به وجود می‌آیند. برای مثال، در دریاهای گرم، یون کلسیم +2 Ca با یون کربنات -2(CO3) ترکیب می‌شود و کانی کلسیت CaCO3 ته‌نشین می‌شود. برخی کانی‌ها نیز پیامد تخریب شیمیایی کانی‌ها دیگر هستند. برای مثال، از تجزیه شیمیایی فلدسپات‌ها، کانی‌های رستی (کانی‌های تشکیل‌دهنده خاک) به‌وجود می‌آیند.

شناسایی کانی‌ها زمین‌شناسان برای شناسایی کانی‌ها از روش‌های گوناگونی، مانند: رنگ شعله، طیف نوری، میکروسکوپ‌های پلاریزان، میکروسکوپ الکترونی و پرتو ایکس، بهره می‌گیرند.

رنگ شعله: در این روش تکه‌ای از کانی یا پودر آن را روی شعله نگه می‌دارند و با دستگاهی به آن می‌دمند. با تغییر رنگی که در شعله پدید می‌آید، می‌توان برخی از کانی‌ها را شناسایی کرد. سدیم رنگ زرد، پتاسیم رنگ نارنجی، منیزیم رنگ قرمز، کلسیم رنگ نارنجی، باریم رنگ سبز مایل به زرد و مس رنگ سبز درخشان، به‌وجود می‌آورد.
طیف نور: در این روش مقدار اندکی از یک کانی را در دستگاهی، که با جرقه الکتریکی و در فشار زیاد کار می‌کند، قرار می‌دهند تا کانی بخار شود. در این حالت، اتم‌های عنصرهای سازنده? کانی، طول موج ویژه‌ای تولید می‌کنند که پس از عکس برداری می‌توان با کمک آن‌ها به عنصرهای سازنده کانی پی‌برد.
میکروسکوپ پلاریزان: در این روش، ضخامت یک قطعه سنگ را که دارای کانی‌های گوناگون است، به اندازه‌ای کم می‌کنند تا شفاف شود و نور از آن بگذرد. سپس آن را زیر میکروسکوپ پلاریزان بررسی می‌کنند. اکنون از روی شکل ظاهری، نوع شکستگی، ضریب شکست نور، رنگ و دیگر ویژگی‌ها، کانی را شناسایی می‌کنند.
میکروسکوپ الکترونی: لایه نازکی از کانی را با این میکروسکوپ مطالعه می‌کننند. باریکه الکترونی به کانی برخورد می‌کند و بخشی از آن به کانی جذب می‌شود که سایه‌ای از کانی روی صفحه? ویژه‌ای به‌وجود می‌آورد. بررسی این سایه از نظر شکل ظاهری، شکستگی‌ها و ساختمان درونی کانی، به شناسایی کانی می‌انجامد.
پرتو ایکس: این روش برای شناسایی کانی‌ها، به ویژه کانی‌هایی که ترکیب شیمیایی مشابهی دارند، بسیار کارآمد است. پرتوهای ایکس را به بلور کانی می‌تابانند. بخشی از این پرتوها از کانی می‌گذرد و بخشی پس از برخورد با ذره‌هایی که در گوشه‌های شبکه بلور کانی قرار دارند، بازتاب می‌یابد. با برسی عکس به دست‌آمده از اثر این پرتوها بر فیلم عکاسی، می‌توان کانی مورد نظر را شناسایی کرد.
شناسایی کانی‌های آشنا ]
تالکبه کمک ویژگی‌های فیزیکی و شیمیایی کانی‌ها، می‌توان به روش‌های ساده‌تری برخی از کانی‌های بسیار شناخته شده را شناسایی کرد.

شکل بلور: اندازه بلورها ممکن است بسیار بزرگ یا بسیار کوچک باشد. در حالی که وزن کانی بریل ممکن است تا 200 تن هم برسید، برخی کانی‌ها تنها با پرتوهای ایکس دیده می‌شوند. شکل کانی‌ها نیز بسیار گوناگون است. با وجود این، زاویه‌های بین سطح‌های مشابه در همه بلورهای یک کانی همواره یکسان است. برای مثال، بلور نمک، چه بزرگ و چه کوچک، همواره مکعبی شکل است و بین سطح‌های خود، زاویه? 90 درجه دارد.
سختی: دانشمند اتریشی به نام فردریش موهس(1839-1773) مقیاسی برای درجه سختی کانی‌ها وضع کرد. مقیاس او از درجه یک برای تالک به عنوان نرم‌ترین کانی تا درجه 10 برای الماس به عنوان سخت‌ترین کانی است. بر اساس این مقیاس، سختی ناخن انسان، 5?2، سکه مسی 5?3 و چاقوی فولادی قلم‌تراش، 5?5 است. اگر در اثر کشیدن این اجسام بر سطح کانی، در آن خراش ایجاد شود، یعنی سختی آن‌ها از کانی بیشتر است و برعکس.
رَخ یا کلیواژ: رخ به شکستگی کانی‌ها در راستای سطح صاف، پس از وارد شدن ضربه‌ای شدید، مانند ضربه چکش، گفته می‌شود. میکا در یک جهت می‌شکند و ورقه‌ورقه می‌شود؛ کوارتز خورد می‌شود؛ نمک خوراکی رخ سه‌جهتی قائم و کلسیت رخ سه‌جهتی غیر قائم دارد.
رنگ: برخی کانی‌ها همیشه به یک رنگ دیده می‌شوند. برای مثال، طلا همواره زرد، گرافیت همیشه سیاه و مالاکیت (Malachite) به رنگ سبز فیروزه‌ای است. رنگ را باید در سطحی که به تازگی شکسته شده‌است، مشاهده کرد. زیرا هوازدگی رنگ سطح رویی را تغییر می‌دهد.

ورقه‌های میکااثر بر چینی بدون لعاب: در این روش کانی را بر چینی بدون لعاب مانند پشت نعلبکی بخشی که لعاب ندارد، می‌کشند تا لایه نازکی از آن بر سطح چینی بماند. کانی‌های نافلزی اثری بی‌رنگ یا به رنگ روشن دارند و کانی‌های فلزی رنگ‌های تیره‌تری پدید می‌آورند. برای مثال، کانی زرد رنگ پیریت، رنگ سیاه برجای می‌گذارد و اثر هماتیت، که بیش‌تر به رنگ خاکستری و ساه است، قرمز-قهوه‌ای دیده می‌شود.
جلا: جلا یا درخشندگی سطح کانی نیز در شناسایی آن سودمند است. کانی‌های فلزی نور را به خوبی باز می‌تابانند و به اصطلاح جلای فلزی دارند. هالیت و کوارتز، جلای شیشه‌ای و اوپال و اسفالریت، جلای صمغی دارند.
چگالی (جرم حجمی): برای بدست آوردن چگالی کانی‌ها، جرم آن‌ها را با ترازو و حجم را با استوانه درجه‌بندی شده دارای آب، اندازه می‌گیرند تا با تقسیم کردن جرم بر حجم، چگالی کانی به‌دست آید. چگالی بیش‌تر کانی‌های سیلیکاتی، که بخشی زیادی از پوسته زمین را می‌سازند، حدود 5?2 تا 5?3 گرم بر سانتی‌مترمکعب است. کانی‌هایی که در ساختمان خود عنصرهای سنگینی مانند سرب و باریم دارند، دارای چگالی بالایی هستند. برای مثال، چگالی گالن (PbS)، حدود 5?7 گرم بر سانتی‌مترمکعب است.



نام‌گذاری کانی‌ها]بیش‌تر کانی‌ها نام‌های کهن گرفته شده از واژگان یونانی و رومی را دارند. برخی کانی‌ها نیز به نام کاشفشان یا برای قدردانی از کوشش‌های دانشمندان بزرگ نام‌گذاری شده‌اند. به طور کلی نام کانی‌ها به روش‌های زیر برگزیده شده‌است:

1.نام برخی کانی‌ها بسیار کهن است و هنوز دلیل نامیده شدن به چنین نام‌هایی را به درستی نمی‌دانیم؛ مانند کوارتز.
2.گرفته شده از نام کاشفشان کانی‌ها: مانند کانی کوولیت که از نام کوولی، کانی‌شناس ایتالیایی گرفته شده‌است.
3.نام جایی که نخستین بار کانی در آن‌جا پیدا شده‌است: مانند آرگونیت از آرگون در اسپانیا.
4.برخی کانی‌ها نام‌های افسانه‌ای دارند: مانند مارتیت از مارس (خدای جنگ) گرفته شده‌است.
5.ترکیب شیمیایی: مانند کانی سیدریت که از سیدروس به معنای آهن گرفته شده‌است.
6.ویژگی‌های فیزیکی: مانند کانی باریت که از باروس به معنای سنگین گرفته شده‌است.
7.نوع کاربرد کانی: مانند کانی نفریت که از نفرون به معنی کلیه‌ها گرفته شده‌است زیرا این کانی برای درمان آسیب‌های کلیه سودمند است.
8.رنگ: مانند کانی الوین به معنای کانی سبز زیتونی.
9.برخی کانی‌ها نام‌های محلی دارند که اکنون جنبه جهانی پیدا کرده‌است: مانند کرندوم و سافیر که نام هندی این کانی‌ها است.

کوارتز
هالیتکانی‌هایی با نام‌های ایرانی بیرونیت (Birunite) ]سیلیکات کلسیم و کربنات کلسیم آب‌دار.

این کانی در سال 1957 میلادی کشف و به افتخار دانشمند ایرانی، ابوریحان بیرونی نام‌گذاری شد تا بزرگ‌داشتی بر پژوهش‌های وی درباره کانی‌ها و سنگ‌ها باشد.

آویسنیت (Avicennite) اکسید تالیم و آهن.

این کانی در سال 1958 میلادی کشف شد و به افتخار دانشمندایرانی، پورسینا، نام‌گذاری شد. پورسینا نخستین طبقه‌بندی کانی‌ها را در کتاب شفا آورده‌است.

تالمسیت (Talmessite) آرسنات آب‌دار کلسیم، منیزیم و باریم.

این کانی را باریان و هرپن در سال 1960 در معدن قدیمی تالمسی در کنار روستایی به همین نام در انارک یزد کشف کردند و نام این معدن را بر آن گذاشتند. این کانی ویژگی فلوئورسان دارد و رنگ آن بی‌رنگ تا سبز می‌شود.

ایرانیت (Iranite) کرومات سرب آب‌دار.

این کانی را باریان و هرپن در سال 1963 در یکی از معدن‌های قدیمی سه‌برز در شمال غربی انارک کشف کردند و نام ایرانیت را بر آن نهادند. این کانی زرد زعفرانی و دارای جلای شیشه‌ای، در پیرامون نایبندان نیز یافت می‌شود.

خونیت (Khuniite) [ویرایش]کرومات سرب، روی و مس.

این کانی را ادیب و اتمان در سال 1970 میلادی در معدن قدیمی خونی در شمال انارک کشف کردند. این کانی، به کانی ایرانیت شباهت زیادی دارد، اما رنگ زرد آن به قهوه‌ای گرایش دارد.

انارکیت (Anarakite) [ویرایش]کلریدِ بازیِ روی و مس.

این کانی را ادیب و اتمان در سال 1972 در انارک کشف کردند و نام همین بخش را بر این کانی سبز رنگ نهادند.

خادمیت (Khademite) [ویرایش]سولفاتِ بازی و آب‌دار آلومینیوم.

این کانی را باریان، برتلون و صدرزاده در ساغند یزد کشف کردند و به افتخار نصرالله خادم، ریاست آن زمان سازمان زمین‌شناسی ایران، نام‌گذاری کردند.

طبقه‌بندی [ویرایش]طبقه‌بندی کانی‌ها ممکن است برپایه چگونگی شکل‌گیری آن‌ها انجام شود. بر این اساس، آن‌ها را به کانی‌های آذرین، رسوبی و دگرگونی طبقه‌بندی می‌کنند. روش دیگر برای طبقه‌بندی کانی‌ها، توجه به ترکیب شیمیایی آن‌ها است که در این جا مورد توجه‌است.

سلیکات‌ها [ویرایش]نوشتار اصلی: کانی‌های سیلیکات
از ترکیب شدن سیلیسیم، اکسیژن و یک یا چند فلز به‌دست می‌آیند. و دو دسته‌اند:

سیلیکات‌های تیره (دارای آهن و منیزیم):
مانند الوین، پیروکسین، آمفیبول، میکای سیاه، تورمالین، تالک، سرپانتین و آزبست.

سیلیکات‌های روشن (بدون آهن و منیزیم):
مانند کوارتز، فلدسپات، میکای سفید و کائولینیت.

سولفات‌ها [ویرایش]از ترکیب شدن اکسیژن، گوگرد و یک یا چند فلز به دست می‌آیند. حدود 150 کانی از این گونه وجود دارد مانند: انیدریت، ژیپس، باریت و آلونیت.

کربنات‌ها [ویرایش]از حل شدن دی‌اکسید کربن در آب باران، اسیدکربنیک به‌دست می‌آید و این اسید یون بی‌کربنات را به‌وجود می‌آورد. از ترکیب شدن این یون با یون‌های مثبت فلزی، حدود 70 گونه کانی کربناتی به‌وجود آمده‌است. کلسیت، دولومیت، منیزیت، سیدریت، اسمیت سونیت، سروزیت و مالاکیت از آن جمله‌اند.

فسفات‌ها [ویرایش]از ترکیب شدن فسفر، اکسیژن و یک یا چند فلز به‌دست می‌آیند. آپاتیت و فیروزه نمونه‌هایی از این دسته‌اند.

هالیدها [ویرایش]ترکیب‌های گوناگونی از هالوژن‌ها، مانند کلر، فلئور، برم و ید با یک فلز هستند. مانند: هالیت، سیلویت و فلئوریت از این دسته‌اند.

سولفیدها [ویرایش]ترکیبی از گوگرد با یک فلز هستند. بیش از 200 نوع سولفید در طبیعت پیدا شده که گالن، پیریت، اسفالریت و کالکوسیت از آن جمله‌اند.

اکسیدها [ویرایش]این کانی‌ها از ترکیب شدن اکسیژن با یک فلز به دست می‌آیند. مانند: هماتیت، مانیتیت، لیمونیت و کورندوم از این دسته‌اند.

عنصرها [ویرایش]از بین همه عنصرهایی که در زمین پیدا می‌شود، فقط حدود 20 عنصر به صورت خالص می‌تواند سازنده? کانی باشند. طلا، نقره، مس، کربن و گوگرد از این دسته‌اند.

کاربرد کانی‌ها [ویرایش]کانی‌ها در آغاز به همان صورت که از پوسته? زمین به‌دست می‌آمدند، به کار می‌رفتند. برخی از این کانی‌ها که بلورهای ظریف و پایدار در برابر فرسایش داشتند، پس از صیقل‌کاری و تراش خوردن، به عنوان آرایش به کار می‌رفتند. به این کانی‌ها، سنگ‌های قیمتی یا جواهر می‌گوییم. الماس، فیروزه، یاقوت کبود، زمرد، زبرجد، لعل، چشم گربه، عقیق، مروارید، و دُرّ کوهی از مهم‌ترین کانی‌های گران‌بها هستند.

امروزه بیش از 40 نوع کانی و صدها ترکیبی که از آن‌ها به‌دست می‌آید، در صنعت کاربرد دارند. در ادامه به برخی از این کاربردها اشاره می‌شود:

الیوین: جواهر و مواد دیرگداز.
پیروکسن: جواهر، به‌دست آوردن فلزهای کمیاب.
آمفیبول: جواهر، پارچه مقاوم در برابر آتش و مواد دیرگداز.
میکا: عایق الکتریکی در رادیو، تلویزیون و دیگر دستگاه‌های الکتریکی، شیشه دریچه کوره‌های ذوب فلز، کاغذ دیواری، لاستیک‌سازی، کاغذ معمولی، رنگ روغن نسوز، طلق سماور و چراغ آشپزخانه.
تورمالین: الکترونیک، به‌دست‌آوردن بُر، جواهر.
تالک: کاغذسازی، نساجی، لاستیک سازی، صابون خیاطی، صفحه‌کلیدبرق، سرامیک‌سازی، حشره‌کش، عایق پشت بام، پودر بچه و مواد آرایشی.
سرپانتین: سنگ روکار ساختمان، مواد دیرگداز، به‌دست آوردن منیزیم.
آزبست: پارچه? نسوز، توری چراغ، عایق حرارتی، لنت ترمز، لوله و ورقه‌های سیمانی. کاربرد آن به دلیل نقش آن در بروز بیماری در شُش‌ها، ممنوع شده‌است.
کوارتز: ساعت‌سازی، ابزارهای نوری و اخترشناسی، کاغذ، شیشه، سمباده و جواهر.
ارتوزها: لعاب چینی و کاشی.
پلاژیوکلاز: جواهر و نمای ساختمان.
کائولینیت: ظرف چینی، کاغذ، رنگ و پلاستیک.
ژیپس: ساختمان‌سازی، مجسمه‌سازی، کاغذ، کُندکننده در سیمان پورتلند، افزایش باروری خاک، بتونه نقاشی و برای رشد مخمرها در صنعت غذا.
باریت: دارو، عکس‌برداری از لوله گوارش، رنگ، پلاستیک، مواد عایق، کاغذ و گِل حفاری.
کلسیت: سنگ نمای ساختمان، مجسمه‌سازی، سیمان، تصفیه آب، شیشه‌سازی، چرم‌سازی، ابزارهای نوری برای ایجاد نور پلاریزه، کاغذسازی، کشاورزی و ذوب فلزها.
دولومیت: ساختن آجر برای آستر کوره‌های حرارتی و سیمان پورتلند.
منیزیت: آجر نسوز، به دست آوردن منیزیم
زرنیخ: پزشکی، رنگ سازی، حشرهکش و تهیه ارسنیک.
آپاتیت: کودهای شیمیایی و اسیدفسفریک.
مالاکیت: مواد آرایشی، نمای درونی ساختمان و تهیه مس.
هالیت: سدیم و کلر، شوینده‌ها، پارچه‌بافی، چوب بری، رنگرزی، چرم سازی، کودسازی، نگهداری مواد غذایی و خنک کننده? موتور یخچال.
سیلویت: به دست آودرن پتاسیم و کلر و کود شیمیایی.
فلوئوریت: ذوب فلزها و ابزارها نوری.
گوگرد: اسیدسولفوریک، لاستیک سازی، نساجی، دباغی، رنگ سازی، کاغذسازی، مواد منفجره، کبریت سازی، سم دفع آفت، کود و حشره‌کش.
طلا: جواهر، سکه، دندان، ترانزیستورها و دیودها، هواپیماسازی، صنعت فضا وکاتالیزور فرایندهای شیمیایی.
نقره: جواهر، سکه، کاغذسازی و کاتالیزور فرایندهای شیمیایی.
مس: صنعت الکتریکی و الکترونیک، لوله سازی، سکه، ظرف، آلیاژ، رنگ آب و سبز، آبکاری، مواد آرایشی، فرایندهای شیمیایی و محلول شوایتزر(حلال سلولز پنبه).
الماس: جواهر، ابزار برنده و سایند و سرمته? حفاری.
گرافیت: ساختن بوته کوره‌های فولادسازی، رنگ سازی، صنعت برق، نیروگاه‌های هسته‌ای، واکس و مدادسازی.


از بسیاری از کانی‌ها نیز فلزهای مهمی به دست می‌آید یا در فرآیند تولید فلز به کار می‌روند: سیدریت، مانیتیت، هماتیت و لیمونیت (آهن)، اسمیت سونیت و اسفالریت(روی)، سروزیت و گالن (سرب)، کالکوسیت، کالکوپیریت و کوپریت(مس).




موضوع مطلب :

پنج شنبه 91 دی 28 :: 11:13 صبح

 

جغرافیا

نقشه اسکاتلند.

اسکاتلند از شمال با دریای نروژ، از شرق با دریای شمال، از جنوب غربی با دریای ایرلند و از غرب با اقیانوس اطلس شمالی مرز آبی دارد.

علاوه بر سرزمین اصلی اسکاتلند در جزیره بریتانیا، اسکاتلند شامل 790 جزیره کوچک و بزرگ است. آب‌های ساحلی این کشور، عمدتاً در دریای شمال، منبع بزرگ‌ترین ذخایر نفت و گاز در بین کشورهای جامعه اروپا است.

بخش بزرگی از بلندی‌های بریتانیا در اسکاتلند واقع شده و ناحیه‌ای سرسبز و پوشیده از چمنزار است که قسمت عمده جنگل‌های کشور را در برگرفته‌است. رودهای زیادی در آن جریان دارند که از آن جمله می توان به رودهای دی، کلیاد و توئید اشاره نمود. بلندترین نقطه آن قله بن نویس با 1343 متر ارتفاع است.

اقتصاد

مرکز اصلی بانک سلطنتی اسکاتلند - یکی از 5 بانک بزرگ جهان - در ادینبرا قرار دارد. شهر گلاسگو بزرگ‌ترین شهر اسکاتلند و یکی از 3 شهر بزرگ کشور بریتانیا است. گلاسگو و حومه? آن حدود 41 درصد کل جمعیت اسکاتلند را در خود جای داده‌است. سومین شهر بزرگ اسکاتلند و مرکز فعالیت صنعت نفت بریتانیای کبیر شهر ابردین در شمال شرق اسکاتلند است.

هر چند انحصار بهره‌برداری از نفت دریای شمال، دریایی که در مجاورت اسکاتلند قرار دارد، کماکان در دست بریتانیا باقی مانده‌است، اما اسکاتلند در طی قرن بیستم با رشد صنایع سنگین مانند کشتی سازی (در گلاسکو) قدرت گرفت.[12] در دهه 70 و 80 میلادی حمایت دولت بریتانیا از این صنایع از بین رفت و عمده کارخانجات فعال در این صنایع مجبور به تعطیلی شدند اما صنعت و فرهنگ کارگری، ذهنیت سیاسی مردم را شکل داده بود.[13]

سقوط بانک سلطنتی اسکاتلند (RBS) و هلیفکس که بزرگترین موسسه‌های مالی فعال در اسکاتلند نیز تلقی می‌شدند باعث شد تا هزاران نفر مشاغل خود را از دست دادند اما این دو بانک به نوعی توسط دولت بریتانیا از ورشکستگی نجات یافتند.[14]






موضوع مطلب :

پنج شنبه 91 دی 28 :: 11:7 صبح

 

 




پرچم نشان
شعار ملیدر تلاشم برای دفاع، خداوندا از من دفاع کن
سرود ملیگل اسکاتلند، اسکاتلند دلاور
پایتخت ادینبورگ
غربی′12°3 شمالی′57°55
بزرگترین شهر گلاسگو
زبان رسمی انگلیسی، گیلیک اسکاتلندی، اسکاتس
نوع حکومت مشروطه سلطنتی
نام حاکمان 
ملکه
• وزیر
نخست‌وزیر

ملکه الیزابت دوم
آلکس ساموند
دیوید کامرون 
مساحت
 -  مساحت 78?772کیلومتر مربع (نامعلوم)
جمعیت
 -  سرشماری 5,254,800[1] 
(نامعلوم)
 -  تراکم جمعیت
65‎/km2‏ (نامعلوم)
واحد پول پوند استرلینگ (GBP)
منطقه زمانی GMT (ساعت جهانی0)
 -  تابستانی (DST) BST (ساعت جهانی)
دامنه اینترنتی .uk
پیش‌شماره تلفنی +44

اسکاتلند (به انگلیسی: Scotland، به گیلیک اسکاتلندی: Alba) واحدی سیاسی است در شمال غرب اروپا که یک‌سوم شمالی جزیره بریتانیا را دربر می‌گیرد.
اسکاتلند همراه با انگلستان، ولز و ایرلند شمالی کشور پادشاهی متحد بریتانیای کبیر و ایرلند شمالی را تشکیل می‌دهد. در کنار خاک اصلی، اسکاتلند هم‌چنین 790 جزیره دارد که جزایر شمالی و هبریدز از آن جمله هستند. از این تعداد جزایر 130 جزیره مسکونی هستند.[2]

اسکاتلند 5 میلیون و 200 هزار نفر جمعیت دارد و زبان رسمی آن انگلیسی است. زبان‌های گیلیک اسکاتلندی و اسکاتس نیز دو زبانی هستند که به عنوان زبان محلی در اسکاتلند رسمیت دارند. گیلیگ اسکاتلندی از ریشه سلتی و اسکاتس از ریشه ژرمنی است. 65 درصد مردم اسکاتلند مسیحی، 28 درصد بی‌دین، و 2 درصد پیرو دیگر ادیان غیرمسیحی هستند.[3] مرکز اسکاتلند شهر تاریخی ادینبرا (ادینبورگ) است. ادینبرا دومین شهر بزرگ اسکاتلند و یکی از مراکز مهم اقتصادی و بانکداری اروپا است.

این شهر در عصر روشنفکری اسکاتلند در سده هیجده باعث شد تا اسکاتلند را به یکی از کانون‌های بازرگانی، فکری و صنعتی اروپا تبدیل شود. جریان روشنفکری و «روشنگری اسکاتلندی» از 1740 تا 1790 بال و پر یافت. بر خلاف آن چه در فرانسه رخ داد، بسیاری از طلایه‌داران این نهضت در اسکاتلند از دانشگاهیان بودند.[4] گلاسگو که بزرگ‌ترین شهر اسکاتلند است از شهرهای مهم صنعتی بریتانیا به‌شمار می‌آید. در آب‌های اسکاتلند در دریای شمال ذخایر مهمی از نفت وجود دارد.

اسکاتلند و انگلستان تا سال 1707 کشورهایی با پادشاهی مستقل بودند اما در تاریخ یکم ماه مه 1707 دو کشور طی توافقنامه‌ای با هم متحد شده، کشور «پادشاهی متحد بریتانیای کبیر» را به وجود آوردند.

پرچم کنونی بریتانیای کبیر از ترکیب پرچم اسکاتلند (زمینه آبی، ضربدر سفید) و پرچم انگلستان (زمینه سفید، صلیب سرخ) به وجود آمده‌است.

تاریخچه

نشان سلطنتی اسکاتلند

پادشاهی اسکاتلند در سده‌های میانه کشوری مستقل بود. پیوند اسکاتلند با انگلستان به شکل رسمی در سال 1603 آغاز شد که جیمز ششم، پادشاه اسکاتلند تاج و تخت انگلستان را به ارث برد و به شاه جیمز اول در این کشور هم بدل شد. اسکاتلند و انگلستان هنوز روی کاغذ از هم جدا بودند، اما تاج پادشاهی هر دوی این کشورها را به طوری اتفاقی یک نفر بر سر گذاشت. این شرایط تا تصویب «قانون اتحاد» در سال 1707 که پادشاهی‌های انگلستان و اسکاتلند را برای همیشه به یکدیگر ملحق ساخت، ادامه داشت.[5]

پیش از سال 1707 تماس بسیار اندک یا حتی همدلی بسیار کمتری میان این دو کشور وجود داشت. تمام اسکاتلندی‌ها یا پرسبیتری بودند یا یعقوبی، و این به تنهایی برای ایجاد بیگانگی میان آنها و چهار پنجم از جمعیت انگلستان بسنده بود. اسکاتلندی‌های بسیار اندکی به جنوب سفر می‌کردند و تعداد انگلیسی‌هایی که روانه شمال می‌شدند، حتی از آنها هم کمتر بود. فرانسه، متحد سنتی اسکاتلند، دشمن سنتی انگلستان بود. عالمان و روحانیان اسکاتلندی برای ادامه تحصیلات و الهام‌گیری‌های فکری به دانشگاه‌ها و حوزه‌های علمیه اروپای قاره‌ای می‌نگریستند و نه به انگلستان.[6]

دست کم سه شورش خونبار یعقوبی‌ها در سال‌های 1690، 1715 و 1745 بنیان‌های اسکاتلند را به لرزه در آورد. در پی این رخدادها اشراف اسکاتلند قدرت‌های فئودالی باقی مانده خود را از دست دادند و هایلندها فتح شدند و تحت کنترل درآمدند. کلیسای اسکاتلند به ندرت فشار پدید آمده در روابط تازه خود با کلیسای اسقفی را تحمل می‌کرد و دست آخر دچار چنددستگی شد.[7]

سیاست

علیرغم اتحاد سیاسی در بریتانیای کبیر، کشور اسکاتلند دارای نظام حقوقی و آموزشی مستقل از انگلستان، ولز و ایرلند شمالی است. اما در امور سیاسی بین‌المللی مانند عضویت در جامعه اروپا و سازمان ملل متحد، بریتانیای کبیر به عنوان «یک کشور» عمل می‌کند.

دولت محلی اسکاتلند نظام بهداری و درمانی عمومی را همچنان رایگان نگهداشته است و دانشجویان اسکاتلندی نیز از پرداخت شهریه‌های دانشگاهی معاف هستند.[8]

انتظار می‌رود که همه‌پرسی استقلال اسکاتلند در پاییز سال 2014 برگزار شود. با این که احزاب سنتی بریتانیا، یعنی احزاب محافظه کار، کارگر و لیبرال دموکرات، مخالف جدایی از بریتانیا هستند، حزب سبزها گفته‌است از برنامه حزب ملی اسکاتلند برای استقلال حمایت خواهد کرد. دولت محلی اسکاتلند با حفظ برنامه‌های عدالت اجتماعی، ایجاد شرایط رقابتی و دسترسی به درآمد نفت و گاز دریای شمال، قادر خواهد بود در صورت رای موافق مردم، پس از 307 سال یکپارچگی با انگلستان، کشور مستقل اسکاتلند را بار دیگر تاسیس کند.[9]

از عواملی که از احساسات استقلال‌طلبی اسکاتلندی‌ها در دهه اخیر کاسته، آغاز فعالیت پارلمان اسکاتلند بود که در طی روند قدرت‌سپاری به دولت محلی، عملا اختیارات گسترده‌تری نسبت به مجلس ولز کسب کرد.[10]

اسکاتلند از نظام قضایی برخوردار است، بر روی نظام آموزشی خود کنترل کامل دارد، تا اندازه‌ای اندک از اختیار تغییر میزان مالیات‌ها برخوردار است و از نهادی معادل وزارت کشور برخوردار است که بجز مسئله مواد مخدر، سلاح، قمار و مهاجرت، در باقی موارد می‌تواند تصمیم گیری کند. با این حال غیبت احزاب اسکاتلندی (همانند احزاب ولز یا ایرلند شمالی) در مناظره‌های انتخاباتی در میان اسکاتلندی‌ها نوعی حس انزوا ایجاد کرده‌است.[11]

نمای داخلی پارلمان اسکاتلند.

فرهنگ

هَگیس، غذای سنتی اسکاتلندی‌ها که با دل و قلوه چرخ شده گوسفند و پیاز و ادویه تهیه می‌شود، دامن مردانه موسوم به کیلت، لهجه محلی، و موسیقی و هنر اسکاتلندی به طور عام از ویژگی‌های فرهنگی متمایز در اسکاتلند است. موسیقی محلی بیشتر با نی‌انبان نواخته می‌شود و آبجو و ویسکی از نوشیدنی‌های اصلی الکلی در اسکاتلند هستند.

اسکاتلند به ویژه در قرن بیستم از خاستگاه‌های اندیشه‌های چپی بود و حتی تفکرات کمونیستی هم تا اندازه‌ای در این منطقه رواج یافت. آنچه به تثبیت این اندیشه‌ها کمک کرد، مخالفت دیرینه اسکاتلندی‌ها با سلطه‌جویی انگلستان بود که ریشه‌هایی مشترک با چپ‌گرایی یافت.[15]

جشنواره کتاب ادینبورگ از مهم‌ترین رویدادهای فرهنگی بریتانیاست و هر سال در ماه اوت همزمان با بعضی جشنواره‌های هنری دیگر از جمله جشنواره جاز و جشنواره هنرهای نمایشی در این شهر برگزار می‌شود.[16]

شون کانری از بازیگران نقش جیمز باند از طرفداران حزب ملی اسکاتلند است که خواهان استقلال این کشور از انگلستان است. او در باهاما سکونت دارد و گفته‌است تا زمانی که اسکاتلند مستقل نشود در سرزمین خود اقامت نخواهد کرد.[17]




موضوع مطلب :

پنج شنبه 91 دی 28 :: 11:7 صبح

 

آیا هیولای دریاچه لاک نس واقعیت دارد؟


 
فیلم «هیولای دریاچه لاک نس» با پخش شدنش بار دیگر غول دریاچه نسی را بر سر زبان ها انداخت
شاید شما جزو کسانی باشید که داستان نسی – غول دریاچه لا ک نس – و کسانی که ادعا می کنند آن را دیده اند بارها و بارها شنیده اند؛ ماجرای هیولایی که از نیم قرن قبل، روایت های مختلفی از دیده شدن آن توسط مردم عادی گزارش شده است. ده ها عکس از این موجود غول پیکر منتشر شده است، بدون آن که واقعی بودن آن ها صد در صد به اثبات برسد اما چندی پیش بار دیگر وجود این غول دریاچه به خبر مهم و جنجالی بسیاری از رسانه های دنیا تبدیل شد. ماجرا به فیلمی دو دقیقه ای از این هیولا بازمی گشت که تلویزیون انگلیس آن را پخش کرد و مردی که 50 سال قبل پدرش این فیلم را ارائه کرده بود، ادعا کرد که تمام زندگیش را وقف این کرده که اثبات کند فیلم ساختگی نیست. نکته ای که به حرف های این مرد اعتبار می بخشید این بود که او بیش از 30 سال کارآگاه پلیس انگلیس بوده است.

دریاچه ای با یک سرندیپیتی
 


دریاچه نس (Lake Ness) که در زبان بومی به آن لاخ نس «LOCH NESS» می گویند، دریاچه ای بسیار زیبا در شمال اسکاتلند است اما به غیر از زیبایی چشم نواز این دریاچه، آن چه باعث شهرت جهانی آن شده است، وجود غول افسانه ای به نام «نسی» است که می گویند در بستر این دریاچه زندگی می کند.
عمق این دریاچه به طور متوسط 150 متر است و در عمیق ترین نقطه آن به 250 متر می رسد. اطراف این دریاچه همیشه در هاله ای از مه و ابر قرار دارد و برای همین امکان دیدن قسمت های زیرآب به جز در قسمت هایی که عمق چندانی ندارند، در حالت عادی وجود ندارد و شاید یکی از مهم ترین دلایلی که بومی ها برای اثبات وجود غول دریاچه که او را نسی می نامند، ارائه می کنند همین ابری بودن منطقه باشد که باعث شده مکان امنی برای غول دریاچه به وجود بیاید.

تولد نسی در تاریخ
 


پژوهشگرانی که در مورد نسی تحقیق کرده اند، می گویند در کتب تاریخی اسکاتلند به مطالبی در مورد یک جانوز آبزی غول پیکر برخورده اند که بومی ها تصاویری از آن را بر روی تخته سنگ های کنار دریاچه حکاکی کرده اند که البته اکنون به دلیل گذر زمان خیلی از آنها از بین رفته اند و تشخیصشان مشکل است.
بر پایه این تحقیقات، اولین مطلبی که از این هیولا در کتب تاریخی نوشته شده است، به قرن هفتم مربوط می شود که عنوان شده بود هیولای نسی به یکی از ماهیگیران حمله کرده ولی به سرعت ماهیگیر را رها کرده و از آن جا دور شده است.
اگرچه داستان های زیاد دیگری هم درباره دیده شدن این هیولا بیان شده است اما تعداد آن ها تا دهه های اول قرن بیستم چندان زیاد نبود اما بعد از ساخته شدن جاده ای ساحلی در حاشیه دریاچه نسی در سال 1933، ناگهان تعداد افرادی که ادعا می کردند غول دریاچه را دیده اند به سرعت افزایش یافت.
یکی از مشهورترین کسانی که ادعا می کرد نسی را دیده است، مردی به نام مک کی بود که صاحب یک رستوران در نزدیکی دریاچه بود. مرد رستوران دار چهاردهم آوریل 1933 گزارشی به کلنل کمپل – مسوول کنترل صید ماهی آزاد در دریاچه – داد و ادعا کرد حیوانی عظیم الجثه را در دریاچه دیده است.
بعد از این گزارش، کمپل که خودش هم به این موضوع علاقه مند شده بود، هر روز به کنار دریاچه می آمد تا هیولا را ببیند، مدتی بعد کلنل نیز وجود هیولا را تأیید کرد و درباره شکل این حیوان گفت: «نسی، گردنی به طول دو متر و سری کوچک داشت. طول آن تقریباً ده متر بود و چیزی مانند کوهان بر پشتش بود.»

هیولا جلوی دوربین
 


اما نخستین عکس از هیولا در همان سال (1933) توسط شخصی به نام «هاگ گری» گرفته شد. او نتوانسته بود از سر نسی عکس بگیرد و تنها بخشی از پشت این حیوان در عکس مشخص بود گری مدعی بود که از حرکات دم حیوان در زیر آب می شد فهمید که خیلی غول پیکر است.
یکی دیگر از کسانی که ادعا می کرد موفق به گرفتن عکس از این هیولا شده است، یک جراح اهل لندن به نام رابرت ویلسون بود اما او در 90 سالگی وقتی به شدت بیمار شد و چیزی به پایان عمرش باقی نمانده بود، به جعلی بودن عکس ها اعتراف کرد که اعترافات او در روزنامه دیلی میل به چاپ رسید. او در اعترافات خود گفته بود که با پسرش به نام یان، ماکتی از هیولای لاک نس ساخته و از آن عکس گرفته اند و برای آنکه مورد توجه قرار بگیرند، این عکس را پخش کرده اند. اما واقعیت این است که آن ها هرگز این غول را ندیده اند.
آرتور گرانت – دانشجوی رشته دامپزشکی که در 1934 به اسکاتلند سفر کرده بود – نفر بعدی ای بود که ادعا می کرد نسی را وقتی از آب بیرون آمده بود، به طور کامل دیده است. به گفته آرتور این حیوان چهار و نیم تا شش متر طول و دمی به طول 1/5 متر داشته و چهار باله زیر بدنش قرار داشته است که کار دست و پا را انجام می داده است. این توصیفات شبیه به یک دایناسور به نام پلسیاساور بود که 65 میلیون سال پیش منقرض شده است. در چنین شرایطی که هر روز ادعای جدیدی درباره دیده شدن هیولا گزارش می شد، در اواسط دهه 40 یعنی همان سال هایی که تب و تاب دیده شدن نسی خیلی بالا گرفته بود، آکادمی علمی بوستون محققی به نام ویثرل را به آن جا اعزام کرد و او پس از چند روز تحقیق در کنار دریاچه توانست ردپایی از این حیوان را به مؤسسه ارائه کند. فردای آن روز روزنامه دیلی میل، تیتری با این عنوان چاپ کرد؛ «هیولای لاک نس افسانه نیست، حقیقت است...»
این ردپاها بر روی قالب های گچی ای حک شده بود که ویثرل آن ها را در کنار دریاچه قرار داده بود اما بعد از دادن آن ها به آزمایشگاه، فرضیه ای مبنی بر این که ممکن است رد پاها متعلق به یک اسب آبی بزرگ باشد مطرح شد و به این ترتیب کمکی به حل راز واقعی یا غیرواقعی بودن نسی نکرد. در همان زمان فرضیه دیگری مطرح شد که بر اساس آن، هیولای نسی یکی از بازماندگان دایناسور پلسیاساور بود. ولی واقعیت این بود که این دایناسور یک حیوان خونسرد بوده و طبیعتاً نمی توانست در آب های دریاچه نسی زنده بماند و عمری چنین طولانی داشته باشد. برخی دیگر هم ادعا می کردند که نسی از نسل نهنگ های اولیه است که 18 میلیون سال قبل منقرض شده اند. در این بین افرادی هم بودند که این قضیه را تنها یک توهم دانسته و می گفتند تصاویر ارائه شده، شکل هایی بوده اند که از بخار ناشی از ریختن آب سرد رودخانه به محیط گرم دریاچه به وجود آمده اند.
با افزایش گزارش ها، آکادمی علوم و فناوری آمریکا، در سال 1970 با استفاده از ردیاب های صوتی که مجهز به دوربین های اتوماتیک بودند به جست و جوی نسی پرداختند و در سال 1972 توانستند بالاخره تصویری مبهم را که ادعا می شد مربوط به این هیولاست بگیرند اما واقعی بودن این عکس ها و ارتباط آن ها با هیولای لاک نس نیز هرگز اثبات نشد. در سال 1979 چاپ یک عکس باعث شد که اعتقاد به وجود نسی کم رنگ شود. این عکس متعلق به یک فیل بود که در دریاچه نس در حال شنا کردن بود، این عکس که در روزنامه دیلی میل چاپ شد، شباهت زیادی به عکس هایی داشت که قبلاً از نسی چاپ شده بود و این به آن معنا بود که به همین راحتی این امکان وجود داشته که دیگران را فریب و عکسی ساختگی را به جای هیولا نشان داد. چندی بعد همین روزنامه اعترافات مردی را به چاپ رساند که ادعا می کرد با بستن تکه چوبی بر روی یک قایق کوچک اسباب بازی، چیزی شبیه به نسی ساخته و از آن عکس گرفته است.
تمام این موضوعات باعث شدند تا وجود نسی در اذهان عمومی کمرنگ و کمرنگ تر شود و تقریباً همه مطمئن شده بودند دیگر چنین هیولایی وجود ندارد تا اینکه در سال 2007 گوردون هلمز، مردی 55 ساله، فیلمی که مدعی بود مربوط به نسی است، در اختیار بی بی سی قرار داد.
اما مسئولان بی بی سی قبل از این که بخواهد فیلم را پخش کنند تحقیقات مفصلی در مورد آن انجام داده اند. آدرین شاین کسی بود که به عنوان محقق روی این فیلم کار می کرد و بررسی های او نشان داد حیوان شناور در آب تنها یک غاز خاکستری بوده که روی آن نشسته است اما چون عکس هنگام غروب گرفته شده، این حیوان به شکل یک هیولا به نظر می رسد و به همین خاطر فیلم هیچ گاه پخش نشد.
در همان سال سی ان ان فیلمی دیگر از هیولای لاک نس پخش کرد که البته در این فیلم، تنها یک جسم غول پیکر شناور، زیر آب حرکت می کرد و در دوردست از نظر ناپدید می شد و چون از آب بیرون نمی آمد هرگز ثابت نشد که این موجود، همان نسی است.
نکته ای که در تمام فیلم ها و عکس های ارائه شده به شبکه های مختلف دیده می شد، این بود که در این تصاویر تنها قسمتی از سر و گردن این هیولا دیده می شد و این در حالی بود که تعداد زیادی از اشیاء و حیوانات وجود دارند که ممکن است در عکس ها درست شبیه نسی به نظر برسند و به همین خاطر اگرچه طی سال های گذشته افراد بسیاری ادعا کردند نسی را دیدند اما بعد از مدتی، جنجال راجع به دیدن این هیولا و انتشار عکس های آن فروکش کرده است.
تا این که چندی پیش مصاحبه ای که گارآگاه پلیس سابق انگلیس با تلویزیون انگلیس انجام داد و فیلمی دو دقیقه ای درباره این حیوان غول پیکر را ارائه کرد، جرقه جنجال گسترده ای را زد که بار دیگر نام این هیولا را بر سر زبان ها انداخت.

پا جای پای پدر
 


در عرض 30 سالی که سیمون دینسدال به عنوان کارآگاه پلیس انگلستان کار می کرد، همیشه به دنبال پیدا کردن شواهد و مدارکی بود که فرضیه های پلیسی خود را به اثبات برساند و در کار خودش مهارت زیادی داشت اما مسئله ای که او در حل آن ناتوان مانده بود، معمای هیولای دریاچه لاک نس بود. پدر سیمون، تام دینسدال که یک مهندس پرواز بود و بعدها به شکارچی نسی مشهور شد، 50 سال قبل توانسته بود فیلمی دو دقیقه ای از نسی بگیرد که در آن زمان و حتی اکنون به عنوان کامل ترین سند وجود این غول دریایی به شمار می رود.
او این فیلم را هنگامی گرفت که در یکی از سفرهایش به اسکاتلند رفته بود و در آنجا به گفته خودش غول دریاچه را دیده بود.
پدر سیمون در یادداشت های خود این چنین نوشته است: «کنار دریاچه مشغول قدم زدن بودم. ناگهان موجودی عظیم الجثه را که در حال شنا کردن در دریاچه بود، دیدم. رنگ قهوه ای مسی داشت و در حدود 60 تا 70 سانتی متر از بدنش از آب بیرون بود. طولش به 1/5 تا دو متر می رسید و تقریباً اندازه یک قایق بود و چیزی شبیه کوهان یا باله که از آب کامل بیرون بود و به وضوح دیده می شد، شوکه شده بودم اما به سرعت دوربین خود را درآورده و از آن فیلم گرفتم.»
طبق تحقیقاتی که درباره این فیلم انجام شد، مشخص شد سایه ای مبهم در نگاتیو فیلم وجود دارد. در هنگام پخش، این سایه به وضوح دیده نمی شود و همین نکته ای است که سیمون هم به آن اشاره می کند و می گوید این همان هیولای لاک نس است.
در این فیلم، جسمی شناور روی آب است که شبیه دایناسورهای ماقبل تاریخ است اما صورت آن به خوبی قابل دیدن نیست.
سیمون دینسدل که بعد از 30 سال فعالیت در اداره پلیس انگلستان و بازنشسته شدن برای انجام تحقیقات درباره وجود هیولای لاک نس به کنار دریاچه رفته است، در مصاحبه ی جنجالی خود با تلویزیون انگلیس ادعا کرد فیلمی که پدرش در 1960 تهیه کرده یک فیلم ساختگی نیست و صددرصد واقعیت دارد.
سیمون دینسدل که اهل اسکس انگلستان است، سال های زیادی از عمرش را صرف حل ماجرای لاک نس کرده است اما او حالا قصد دارد بقیه عمر خود را پای اثبات وجود نسی صرف کند. سیمون می گوید او خودش دو بار این هیولا را دیده است و این یک مأموریت شخصی برای اوست تا به همه ثابت کند فیلم پدرش واقعیت داشته.
«شما نمی توانید بگویید که هزاران شاهد دروغ می گویند. من هم یکی از شاهدان هستم که همه چیز را همان گونه که هست، توصیف کرده ام. من نسی را دیده ام. 30 سال از عمرم را در پلیس گذرانده ام. ما در پلیس به حرف های شاهدان اعتماد می کنیم اما نمی دانم چرا به گفته های بیش از هزار انسان که گفته اند این هیولا را دیده اند، اعتماد نمی شود. او فیلمی را که پدرش گرفته، نشان می دهد و همین فیلم باعث می شود تا دوباره نام نسی بر سر زبان ها بیفتد اما آیا او در ماه های آینده خواهد توانست وجود نسی را ثابت کند و به بحث های دنباله دار درباره این موجود که در خط بین افسانه و واقعیت حرکت می کند، پایان بدهد.

شکار نسی
 


بعضی از مردم اسکاتلند ادعا می کنند تعداد این هیولا بیش از یکی است زیرا در دوازدهم ژانویه 2009 حیوانی عظیم الجثه توسط ماهیگیران منطقه صید شد که گفته می شد هیولای دریاچه لاک نس است اما از آن روز به بعد باز هم گزارش های مبنی بر دیده شدن نسی اعلام شده است.
یک از ماهیگیران می گوید: «در اوایل صبح مشغول صید بودیم که صداهای عجیبی شنیدیم، به سرعت به سمتی که صدا از آن جا می آمد، رفتیم تا ببینیم موضوع از چه قرار است اما چیزی که دیدیم باورنکردنی بود، جانوری آبزی با حداقل ده متر طول. هیولا به شدت با قایق ما برخورد کرد و شدت برخورد آن قدر زیاد بود که قبل از اینکه من و بقیه ماهیگیران بتوانیم او را به وسیله تور صید کنیم، او مرده بود. جسد این حیوان که بیشتر به حیوانات ماقبل تاریخ شباهت داشت، برای تحقیقات بیشتر به مرکز تاریخ شناسی اسکاتلند داده شد و هم اکنون در موزه ملی اسکاتلند نگهداری می شود. آیا نسی واقعاً مرده است؟



موضوع مطلب :

پنج شنبه 91 دی 28 :: 10:48 صبح

دانستنی‌های جالب درباره کره زمین (از همــــــه جــــــــا از همـــــــه رنـــــــگ)

خورشید را 9 سیاره احاطه کرده‌اند که در بین آنها کره زمین از نظر فاصله با خورشید، سومین کره است و از چهار سیاره داخلی بزرگ‌تر است.

 

 

از پنج سیاره بیرونی، چهار تای آنها از کره زمین بزرگ‌تر هستند. زمین در مداری گردش می‌کند که هیچ وقت از 5/91 میلیون مایل به خورشید نزدیک‌تر نمی‌شود و از 5/94 میلیون مایل دورتر نمی‌شود.

 

جالب‌تر اینجا است که این مدار تقریباً دایره مانند است و اگر غیر از این بود زندگی روی کره زمین غیر ممکن می‌شد زیرا حیوانات و گیاهان در زمستان از سرما یخ می‌زنند و در تابستان از گرما کباب می‌شدند. ‏

زمین در مقایسه با کائنات یک کره جوان و جدید است با این حال زمین حدود 5/4 هزار میلیون سال عمر دارد. کشف این موضوع از بررسی‌های انجام شده توسط رادیواکتیو که در تعیین عمر سنگ‌ها از آن استفاده می‌شود، به دست آمده است.

 

تمامی عناصر رادیواکتیو همانند اورانیوم که برای عکس العمل تعیین شده به کار می‌رود، به عناصر مختلف در میزان ثابتی، تغییر شکل می‌دهند.

 

به وسیله اندازه گرفتن این دو، یعنی مقدار عنصر رادیواکتیو اصلی و عنصر رادیواکتیو تغییر شکل یافته، می‌توان عمر تشکیل سنگ را حساب کرد. قدیمی‌ترین سنگ‌هایی که تا کنون به دست آمده‌اند حدود 3 هزار میلیون سال عمر داشته‌اند ولی به طور یقین زمین سال‌های طولانی قبل از این که سطح سنگ‌ها شروع به تشکیل یافتن کنند، وجود داشته است. ‏

اگر چه ستاره شناسان و سیاره شناسان چندین تئوری درباره چگونگی بوجود آمدن زمین و بقیه سیارات منظومه شمسی ارائه داده‌اند ولی هنوز شک و تردید فراوانی در رابطه با مبدأ تشکیل زمین وجود دارد.

 

هر کدام از این تئوری‌ها باید شامل این واقعیت باشد که تمامی سیاره‌های بزرگ‌تر در مدار دایره مانندی در اطراف خورشید گردش می‌کنند و این مدارها تقریباً در یک سطح نزدیک هم قرار می‌گیرند. حقیقت دیگری که باید توضیح داده شود این است که تمامی کرات در یک جهت به دور خورشید می‌چرخند و آن در جهتی است که خورشید به تناوب دور می‌زند.

 

حتی عجیب‌تر این که فاصله کرات مختلف از خورشید از نظر ریاضی به وسیله یک معادله ساده با هم نسبت دارند و به نام قانون «باد» نامیده می‌شود. البته ممکن است این فقط یک تصادف و اتفاق باشد یا احتمال دارد رابطه با مبدأ اصلی منظومه شمسی داشته باشد. ‏

در اینجا دو تئوری اصلی به وجود می‌آید یکی این که یک رشته طولانی از بخار داغ به وسیله نیروی جاذبه سیاره دیگری که از نزدیکی خورشید می‌گذشته از خورشید جدا شده و پایین افتاده است سپس به تدریج بخار داغ، خنک و منقبض شده و تبدیل به گلوله‌های جامدی شده است که همان کرات هستند.

 

تئوری دیگر که احتمال بیشتری دارد عبارت است از این که در اصل یک توده بخار و غبار وجود داشته که در حال چرخش دایره مانند بوده است.

 

چرخش‌ها و گردبادهای این توده تکامل حاصل کرده و هسته‌های مرکزی کرات ایجاد شده است. هر کدام از این هسته‌ها به تدریج بزرگ‌تر شدند زیرا نیروی جاذبه آنها هر زمان بیشتر و بیشتر اجسامی را که در فضای لایتناهی اطرافشان پراکنده بودند به طرف خود جذب می‌کردند.

 

خورشید در مرکز این دایره‌ای که بخار و غبار به صورت ابر تیره در آمده واقع شده بود، زمین یکی از گرد بادها بوده است.‏

کره زمین با سرعت 5/18 مایل در ثانیه به دور خورشید در حال حرکت است. همانند تمامی اجسام دیگری که در مدارهای هیأت، حرکت و راهشان از قوه میل به مرکز پیروی می‌کنند درست همانند پوست حلزون بسیار بزرگی که روی یک نخ نامریی قرار داشته باشد.

 

همان طور که کره دور می‌شود نیروی میل به مرکز به وسیله کشش نیروی جاذبه زمین بین خورشید و کره زمین ایجاد می‌شود. اگر کره زمین از دور زدن باز بایستد روی خورشید سقوط خواهد کرد. ‏

خوشبختانه در فضا بخار آن قدر وجود ندارد که گردش زمین را آهسته کند و فقط از اندازه مدار زمین به طور بسیار ملایمی کاسته می‌شود.‏

زمین در فضا به شکل مارپیچ در حال حرکت است به علاوه این که کره زمین از مغرب به مشرق روی محور خودش هر بیست و چهار ساعت یک بار می‌چرخد.‏‎ ‎اندازه گیری‌های جدید صورت گرفته نشان می‌دهند که محور شمالی جنوبی کره زمین جنبش نسبتاً مختصر و نامنظمی دارد. همچنین ساعت‌های بسیار دقیق نشان می‌دهند که طول روزها به طور بسیار ملایمی تغییر می‌کند.

 

البته به عقیده بسیاری از صاحب نظران این طولانی شدن ملایم روزها به دلیل زیاد شدن جزر و مدهای انرژی محرک گردش زمین است. البته اساس جزر و مدهای دریا به واسطه کشش نیروی جاذبه ماه است.‏

خوشبختی بشری که روی زمین زندگی می‌کند در این است که زمین تندتر نمی‌چرخد وگرنه وقتی که نیروی گریز از مرکز از نیروی جاذبه بیشتر می‌شد زمین و تمامی متعلقاتش در فضا پخش می‌شدند. ‏

یک نکته جالب در مورد زمین این است کسی که روی خط استوا زندگی می‌کند در واقع از کسی که در هر یک از قطب‌های زمین است تندتر حرکت می‌کند. حرکت زمین در خط استوا تندتر از دو قطب است.‏

اندازه گیری‌هایی که روی حرکت و جنبش ستاره‌های کوچک مصنوعی که به وسیله راکت به فضا پرتاب شده‌اند نشان می‌دهند که نه فقط زمین در دو قطب کمی پهن‌تر است بلکه کمی هم به شکل گلابی است.

 

زمین یگانه کره‌ای است که روی آن اقیانوس وجود دارد و دارای هوایی به نسبت چهار پنجم ازت و یک پنجم اکسیژن است. همچنین زمین شامل هسته مرکزی مذابی است به قطر 3 هزار مایل و به طور قطع حرارت مرکز آن چندین هزار درجه سانتی گراد است.

 

به احتمال زیاد قسمت بزرگی از این حرارت از رادیواکتیو معادن داخل زمین حاصل می‌شود.‏

قشر زمین یا ورقه رویی آن حدود 25 مایل ضخامت دارد. فاصله بین قله اورست تا «ماریاناز ترانش» گودترین نقطه اقیانوس آرام، حدود 12 مایل است و نیز تقریباً 78 درصد سطح زمین از آب پوشیده شده است.‏




موضوع مطلب :

پنج شنبه 91 دی 21 :: 8:15 صبح

 

موشک کروز از نوع تاماهاک بی جی ام-109

سامانه کروز[1] (به انگلیسی: Cruise missile)‏ نوعی هواگرد بی‌سرنشین هدایت شونده‌است که مسیر آن تا رسیدن به هدف قابل تغییر و هدایت است. در اغلب سامانه‌های کروز از نوعی موتور جت استفاده می‌شود و به همین دلیل معمولا از اصطلاح «موشک» برای آن استفاده نمی‌شود.[2]

موشک‌های کروز می‌توانند تا 450 کیلوگرم مواد منفجره حمل کنند.[3]

تاریخچه

برش مقطعی از وی یک

از نظر قدمت سلاح آلمانی وی-1 اولین کروز عملیاتی است که در سال 1944 علیه انگلیس به کار گرفته شده. وی-1‌ها با 70 درصد ناکامی از موفقیت نسبی برخوردار بودند. پرواز مستقیم و سرعت کم این موشک باعث می‌شد که درجه آسیب‌پذیری و ضایعات آن بیشتر شود و همچنین به وسیله رادارهای دشمن کشف، رهگیری و توسط هواپیماهایی که سرعت بیشتری را داشتند مورد هدف قرار بگیرند.

بعد از جنگ جهانی دوم هر دو بلوک شرق و غرب دستیابی به موشکهای دورپرواز همراه با انعطاف‌پذیری بیشتر را دنبال کردند تا اینکه در سال 1970 پیشرفت‌هایی در میکروالکترونیک، رایانه و موتورهای توربوفن کوچک حاصل شد. بهره گیری از این دو پدیده فناوری ساخت موشک‌های کروز امروزی را امکان‌پذیر ساخته‌است.[4]

ویژگی‌ها

موشک کروز دارای چهار ویژگی زیر است:
1- موشک در طبقات پایین جو (30 کیلومتر یا 10000 پا) از نیروی برای آئرودینامیکی استفاده می‌کند.
2- در حین پرواز قادر به تغییر مسیر و ارتفاع است و می‌تواند این کار را به دفعات تکرار کند.
3- بردی بیشتر از 50 کیلومتر دارد.
4- در یک پرواز عادی یکسره، موشک در تمام مسیر هدایت شده و حامل انواع مختلفی از سر جنگی است. با تعریف فوق موشک‌های کروز امروزه طیف گسترده‌ای از موشک‌ها نظیر استیکس روسی، کرم ابریشم چینی، اگزوست فرانسه و هارپون آمریکا) را در بر می‌گیرد.[5]

هدایت

نکته مهم در مورد موشک کروز این است که این موشک به ساعت‌ها پرواز نیاز دارد. با این وضعیت با توجه به هدایت اینرسی اولیه این امکان وجود دارد که موشک صدها متر از مسیر منحرف شود. زیرا اگر چه با هدایت از این نوع اینرسی امکان انحراف برای موشکی که دهها دقیقه پرواز می‌کند کم است، ولی برای موشکی که ساعت‌ها باید ادامه طریق دهد مناسب نیست. برای رفع عیب باید نوعی تصحیح در مسیر انجام شود تا در عمل مکمل هدایت اصلی آن باشد. انواع روش‌هایی که در سامانه‌های هدایت کروز مورد استفاده قرار می‌گیرند عبارت اند از:

سامانه انطباق متقابل پشت سر هم جغرافیایی

این سامانه بر اساس اطلاعات دقیق توپوگرافی از زمین استوار است. در این روش محوطه‌ای از سطح زمین به طول 10 کیلومتر و به عرض 2 کیلومتر به مربع‌های یکصد متری تقسیم و ارتفاع متوسط در هر کدام از آن‌را مشخص و به صورت ماتریس (2000 رقم مختلف و هر رقم مخصوص مربع خاصی از زمین مورد نظر) به صورت دیجیتال به حافظه رایانه وارد می‌شود. موشک وقتی به محوطه مورد نظر رسید ارقام اندازه‌گیری شده را با ارقام ارسالی از موشک در حافظه مقایسه می‌کند و با توجه به نتیجه مقایسه موقیت محل شناسایی شده و دستور بعدی را از طریق دستگاه محاسبه به سامانه کنترل خودکار صادر می‌کند. بررسی‌های بعدی در زمانی که موشک به هدف نزدیک می‌شود انجام می‌گیرد و سرانجام انتخاب مسیر می‌شود. این روش هدایت برای زمین‌هایی که از عوارض و ناهمواری‌های زیاد برخوردارند مناسب می‌باشد.

سامانه CDS

استفاده از خاصیت انعکاس امواج راداری در سطح زمین و یکسان نبودن آن در نقاط مختلف اساس این نوع هدایت را تشکیل می‌دهد. در این روش موشک علاوه بر رادار مجهز به دستگاهی است که نوع امواج راداری منعکس شده از نقاط مختلف زمین را تشخیص می‌دهد. موقعیت دقیق موشک نیز از طریق مقایسه ارقام موجود در حافظه و ارقام مشخص، تعیین می‌شود.

سامانه GPS

در این روش موشک با استفاده از سامانه موقعیت‌یاب جهانی با دریافت فرکانس‌های حاوی اطلاعات ماهواره‌ای (سه یا چهار ماهواره) موجود در مدار زمین وانجام محاسبات موقعیت دقیق مکانی را محاسبه و تعیین می‌کند.[6]

پنهانکاری

موشک کروز برای مخفی ماندن از دید سیستم‌های راداری این خصوصیت‌ها است. 1-سطح مقطع راداری کمی دارد که ردیابی آن را برای سیستم‌های ضدموشکی راداری مشکل می‌کند. 2-به خاطر استفاده از موتور توربوفن، حرارت کمی تابش می‌کند و در نتیجه امکان قفل حرارتی روی آن نیز کم است. 3- به خاطر پرواز در سطح پایین عمدتا از دید رادارها پنهان می‌ماند. ردیابی و انهدام موشک‌های کروز با کلاهک اتمی به دلیل پرواز نزدیک به زمین برای سیستم‌های ردیاب و رادار مشکل است و به این دلیل جزو سلاح‌های هسته‌ای استراتژیک محسوب می‌شوند.

تقسیم بندی

موشک‌های کروز را می‌توان از نظر اندازه، سرعت (فراصوتی یا فروصوتی)، اندازه و چگونگی پرتاب (از هوا، زمین، کشتی یا زیردریایی) تقسیم‌بندی کرد. غالبا هر موشک در انواع مختلفی طراحی شده و هر نوع متناسب با یک سکوی پرتاب خاص ساخته می‌شود. برخی اوقات انواع هوایی و زیردریایی اندکی از انواعی که از زمین یا کشتی پرتاب می‌شوند سبک‌تر می‌باشند.[7] موشک‌های کروز بسته به شیوه? پرتاب به سه دسته تقسیم می‌شوند:

 




موضوع مطلب :

یکشنبه 91 دی 17 :: 10:32 صبح

درباره وبلاگ


با سلام خدمت شما بازدیدکننده گرامی ، خوش آمدید به سایت من . این سایت با به روز کردن مطالب خود باعث می شود اطلاعات شما بازدید کننده گرامی ارتقا یابد لطفا برای هرچه بهتر شدن مطالب این وب سایت ، ما را از نظرات و پیشنهادات خود آگاه سازید یا از طریق فرم تماس سایت یا ازطرق ایمیل Amirmohammad.omumi@yahoo.com ما را در بهتر شدن کیفیت مطالب یاری کنید.
پیوندها
نویسندگان
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز
آمار وبلاگ
  • بازدید امروز: 81
  • بازدید دیروز: 53
  • کل بازدیدها: 2330994
فرم تماس
نام و نام خانوادگی
آدرس ایمیل
امکانات دیگر

دی 91 - از همــــــه جــــــــا از همـــــــه رنـــــــگ
پربازدیدترین مطالب

کد پربازدیدترین

کلیه حقوق این وبلاگ برای از همــــــه جــــــــا از همـــــــه رنـــــــگ محفوظ است