سفارش تبلیغ
صبا ویژن
از همــــــه جــــــــا از همـــــــه رنـــــــگ
بزرگ ترین سایت مطالب ودانلود
به سایت از همــــــه جــــــــا از همـــــــه رنـــــــگ خوش آمدید


Cristiano Ronaldo - Ferrari 599 GTO

ستاره های "یورو 2012" چه خودرو هایی را سوار می شوند؟


Zlatan Ibrahimovic - Ferrari Enzo Ferrari

ستاره های "یورو 2012" چه خودرو هایی را سوار می شوند؟


Nicklas Bendtner - Audi Q7 V12 TDI

ستاره های "یورو 2012" چه خودرو هایی را سوار می شوند؟


Jerome Boateng - Mercedes-Benz CLK 63 AMG Black Series

ستاره های "یورو 2012" چه خودرو هایی را سوار می شوند؟


Mesut Ozil - Ferrari 458 Italia Anderson Germany Black Carbon Edition

ستاره های "یورو 2012" چه خودرو هایی را سوار می شوند؟


Frank Lampard - Ferrari 458 Italia

ستاره های "یورو 2012" چه خودرو هایی را سوار می شوند؟


Wayne Rooney - Mercedes-Benz CLK DTM AMG

ستاره های "یورو 2012" چه خودرو هایی را سوار می شوند؟


Eric Abidal - Porsche Cayenne ENCO Exclusive

ستاره های "یورو 2012" چه خودرو هایی را سوار می شوند؟


Franck Ribery - Lamborghini Gallardo LP560-4 Spyder

ستاره های "یورو 2012" چه خودرو هایی را سوار می شوند؟


Jeremy Menez - Mercedes-Benz CLS 63 AMG C218

ستاره های "یورو 2012" چه خودرو هایی را سوار می شوند؟


Karim Benzema - Mercedes-Benz SLR McLaren

ستاره های "یورو 2012" چه خودرو هایی را سوار می شوند؟


Dirk Kuyt - Aston Martin Rapide

ستاره های "یورو 2012" چه خودرو هایی را سوار می شوند؟


Gregory van der Wiel - Mercedes-Benz ML 63 AMG W164

ستاره های "یورو 2012" چه خودرو هایی را سوار می شوند؟


Robin van Persie - Audi S5 Sportback

ستاره های "یورو 2012" چه خودرو هایی را سوار می شوند؟


Wesley Sneijder - Dodge Challenger SRT-8

ستاره های "یورو 2012" چه خودرو هایی را سوار می شوند؟


Nani - Land Rover Hamann Range Rover Sport

ستاره های "یورو 2012" چه خودرو هایی را سوار می شوند؟


Antonio Lopez - Porsche Cayenne TechArt Magnum

ستاره های "یورو 2012" چه خودرو هایی را سوار می شوند؟


Carles Puyol - Audi RS6 Avant C6

ستاره های "یورو 2012" چه خودرو هایی را سوار می شوند؟

ماشین های بازیکنان معروف یورو 2012

 




موضوع مطلب :

چهارشنبه 91 آبان 17 :: 10:9 عصر

سرا:
1: شنیدم لپ تاپ گرفتی . مشخصاتش چیه ؟
2: 8 گیگ رم - 1 ترا هارد . . .
دخترا:
1: شنیدم لپ تاپ گرفتی . مشخصاتش چیه ؟
2: صورتیه ( ذوق مرگ )
:))

***

به دختره میگم داری چی کار میکنی !
میگه دارم با یکی از عشقام میچتم!!
لامصب دل نیست که اتوبان همته

***

پسرها هر چقدرهم عاشق یه نفر باشند،
باز هم این قابلیت را دارند تا از بودن با بقیه دختر ها هم لذت ببرند...

یعنی خدا چی ساخته ها..:)

***

داشتم تو خیابون با آرامش راه میرفتم،
یهو یادم اومد اعصاب ندارم
شروع کردم به دویدن ... !

***

دخترا که لاغر شن همه میگن شده مثه باربی
پسرا که لاغر شن همه میگن معتاد شده :|

***

لیست تلفن یک دختر :

مامی
ددی
امیر “پرشیا”
امیر “فرمانیه”
مانی BMW
مهسا جوجو
عباس گلدیس
عباس ایران زمین
عباس عشقم
مهتاب
سعید خاله
سعید پسر خاله مهتاب
سعید عشقم

لیست تلفن یک پسر :

بابا
مامان
محسن
دایی اکبر
عمه فاطی
سحر عشقم
جواد قلیون
اصغر کباب
خاله 1
خاله 2
خاله 3
ادموند ساقی
بهنام مکان

***

ترکه به زنش میگه چرا وقتی دعوامون میشه تو عصبانی نمیشی ؟زنش میگه خودمو کنترل میکنم.بعد میرم سنگ توا لتومیشورم دلم خنک میشه ترکه میگه چه ربطی داره زنش میگه اخه با مسواک تو می شورم

***

از تفریحات روزانم اینه که: ---------------------------- تو اتوبوس یا مترو یهو از جام بلند میشم، ملت که هجوم میارن به سمت صندلی خالی‌، از جیبم موبایلم رو در میارم, دوباره میشینم

***

دختــــر چیـــست !؟
.
.
.
.
.
.
.
.
.

.
تنها موجودی که میتونه دوستیه 20 ساله بین 2 تا پسر رو خراب کنه !!

***

یکی از نشونه های ادم تنـــها اینه که همیشه منتظره....
یکی از نشونه های انتظار اینه که هی بیخودی فیسبوکتو رفرش کنی یا هی بیخودی صفه موبایلتو نگا کنی.....

به سلامتی هرکی تنــــــــهاست .....

***

قانون صد و سی و خورده ایه نیوتون بعد از سفر به ایران:
.
.
.
.
بعد از خوردن آبگوشت جاذبه زمین به طرز وحشتناکی چند برابر میشه !

***

عینک نمی زد که نگن عینکیه ...
یه روز چاله ی جلوی چشمش رو ندید و زمین خورد...
از اون روز به بعد چلاق صداش میزنن

***

میخواسم دوس دخترمو بپیچم بهش گفتم عزیزم من برم بخوابم فردا امتحان دارم
بعد ده دقیقه دیدم یه اس ام اس پر از فحش اومد
یکم فک کردم تازه فهمیدم چه سوتی دادم فردا تعطیله

***

ما هم دختر همسادمون سنتور میزد،
کلی عاشقش شدیم بعد فهمیدیم داداشش بوده

***

به یکی همینطوری اسمس دادم: "ببخشید میتونم شمارتونو داشته باشم؟" جواب داد: "شما؟" اصن اشک شوق تو چشام حلقه زد وقتی فهمیدم از من منگلترم هست.

***

نمی دونم برای چی مزاحم هر کی که میشی میگه من تو مخابرات آشنا دارم
نمی دونم یکی تو مخابرات هست که با همه دخترا آشناست
یا
همه دخترا با یکی تو مخابرات آشنااند
به هر حال مواظب خودتون باشید

***

به سلامتی پسری که اگه قشنگ ترین دختره دنیارو هم تو خیابون ببینه سرشو میندازه پایین و زیرلب میگه:
.
.
.
.
.
.
میرم جلوتر شاید بهترشو دیدم
:))))))))

***

یه زمان از امتحانات که بر میگشتیم ، مامانمون میپرسید : چند میشی ؟؟؟
با صدای بلند داد می زدیم 20 !
یادش گرامی باد !
1 دقیقه سکوت لطفا !!

***

من از دخترایی که چندتا دوس پسردارن تقاضا می کنم یکی رو بدن به اونایی که ندارن!!
اصلا حدیث داریم:
" الجمیع یفعل أشیاء صدیقها نجل، والمبانی لها فتح أبواب السماء " .
هر کس دوس پسر خود را خیرات کند ، دروازه های بهشت برایش چارطاق باز می شود. :|

***

یکی از دردناکترین لحظه های زندگی اینه که وقتی داری امتحان میدی
بغل دستی هات از ماشین حساب استفاده کنن
و تو ندونی واسه چی دارن از این ماشین حساب استفاده میکنن


***

برایِ بارِ سوم می‌پرسم،وکیلم؟؟؟؟

.

.

.

.

.

آرزویِ شبانه روزیِ دخترا :))







***

تو ویترین فروشگاه یه پیانو دیدم 3 میلیون و 300 . داشتم نقشه برای خریدش میکشیدم که فهمیدم 33 میلیونه ... از اون موقع تاحالا دیگه دارم نقشه برای دزدیدنش میکشم :|



***

یه زمانـــــی حاشیه دور فرش , جاده اتومبیل رانیمون بود !!!
کی یادش ِ ؟...

***

آقا یکی به من بگه چرا تمام این خانومهایی که تو آژانس های مسافرتی کار می کنن به شدت احساس "خود داف پنداری" دارن؟

کصافط، تو یه کارمند ساده ای که مقنعه ات دو تا خط طلایی داره .....!!
به همین سادگی

***

کلاْ افرادی که ازدواج میکنند دو دسته اند :
.
.
.
.
.
.
.
.
آنهایی که از جانشان سیر شدند و آنهایی که قصد جان دیگری را دارند !



***

وصیت نامه یه پنگوئن به پسرش:

پسرم
من این رو در حال فرار از دست یه شیر دریایی مینویسم.

فقط این رو بدون:

اگه طبیعت تو رو انداخته وسط قطب جنوب، و هم زمان خشتکت رو تا این حد پایین قرار داده که نتونی بدوی، و تنها وسیله ی دفاعیت رو دوتا بال قرار داده که روی هم مساحتشون اندازه یه دمپایی نمیشه، بدون که طبیعت میخواد چیزی رو بهت بگه...... میخواد اینو بگه که تو فقط یه منبع غذایی هستی!....
.
.
.
.
.
حکایت ماست



***



سه ساعت به بچه میخوای یه چیز یاد بدی ،یاد نمیگیره کره اسب !:\

حالا کافیه با اعصاب داغون بهش یه فحش بدی، جوری یاد میگیره که نمیشه اون فحش رو با شونصد ماده ضدعفونى از مغزش پاک کرد !



***

دخترهمسایمون تازه دو روزه سیبیلشو زده دیگه جواب سلام مارو هم نمیده منم میخوام از فردا سیبیل بذارم دیگه محل سگم بهش نذارم.



***



توی دانشگاه یکی از هم کلاسیها از یه دختره خوشش اومده بود، رفته بود کشیده بودش کنار با اعتماد به نفس کامل بهش گفته بود:
دیگه وقتشه که سایه ی یه مرد بالا سرت باشه…

"اعتماد به نفس" هم "اعتماد به نفس" های قدیم!!!



***

چـــــوپـــان دروغگــو
از نــــام ننگــــــت
سرافکــــــــنده نــــباش
..
....
این روز ها
خیلی از ما
با دیدن آدم ها فــــریاد می زنیم
گــرگ
گــرگ
گرگ




موضوع مطلب :

چهارشنبه 91 آبان 17 :: 10:5 عصر

عکس های جالب از مجسمه های شیشه ای

عکس های جالب از مجسمه های شیشه ای


عکس های جالب از مجسمه های شیشه ای


عکس های جالب از مجسمه های شیشه ای


عکس های جالب از مجسمه های شیشه ای


عکس های جالب از مجسمه های شیشه ای


عکس های جالب از مجسمه های شیشه ای


عکس های جالب از مجسمه های شیشه ای


عکس های جالب از مجسمه های شیشه ای


عکس های جالب از مجسمه های شیشه ای


عکس های جالب از مجسمه های شیشه ای




موضوع مطلب :

چهارشنبه 91 آبان 17 :: 10:3 عصر


 
پروفسور سمیعی کیست ؟



  پروفسور مجید سمیعی رئیس فدراسیون جهانی انجمن جراحان اعصاب و رئیس انیستیتوی علوم عصبی و دانش نورولوژی (آی ان آی) در هانوفر آلمان که پیچیده ترین جراحیهای مغز جهان در آن صورت می گیرد. مرکزی که معماری آن نیز, که به پیشنهاد دکتر سمیعی بصورت مغز یک انسان طراحی شده, یک شاهکار معماری بی نظیر بشمار می رود.

 
رسانه های ترکیه این جراح مغز برجسته ایرانی که از آلمان به ترکیه برده شد و ریاست تیم عمل جراحی 12 ساعته بر روی جمجمه و مغز ابراهیم تاتلیست را بر عهده داشت را بعنوان نجات دهنده جان محبوب ترین هنرمند کشورشان معرفی می کنند. جراح برجسته ای که از جمله بنیانگذار رشته جراحی قاعده جمجمه در جهان و ابداع کننده روشهای تازه در زمینه جراحی میکروسکوپی مغز در جهان بوده است.
 


پروفسور مجید سمیعی متولد 1937 که روز 18 ژوئن گذشته تولد 74
سالگی
 

خود را جشن گرفت متولد شهر رشت مرکز استان گیلان ایران است.. وی در زمینه? تورم مغز و ترمیم و بازسازی جراحی دستگاه عصبی محیطی مطالعات مهمی انجام داده‌است. وی بیشترین اعمال جراحی روی تومورهای موسوم به «نورینوم آکوستیک» انجام داده‌است و در این زمینه بیشترین گزارش‌ها متعلق به ایشان می‌باشد.

 

پروفسور سمیعی در دهه 1990 اقدام به تاسیس مرکز بین‌المللی علوم اعصاب ( آی ان آی)نمود. بنای این مرکز برگزفته از شکل مغز می‌باشد. این مرکز در شهر هانوفر آلمان واقع است و ریاست آن نیز بر عهده پروفسور سمیعی است.
 

پروفسور سمیعی شاگردان زیادی تربیت کرده‌است که در کشورهای مختلف جهان به فعالیت در زمینه جراحی مغز و اعصاب مشغول هستند و هر ساله کنفرانسی را به افتخار او در یکی از کشورها برگزار می‌کنند. وی در حال حاضر و با وجود دارا بودن 74 سال سن بسیار فعال بوده و عمل‌های جراحی سنگین در قاعده مغز را با مهارتی بی نظیر انجام می‌دهد و در اغلب کنگره‌های مهم جراحی مغز و اعصاب جهان بعنوان سخنران مدعو شرکت می‌کند.
 


پروفسور سمیعی به کشور خود ایران عشق می‌ورزد و تاکنون تلاش زیادی را برای ارتقای جراحی مغز و اعصاب در ایران صورت داده است.

برای تجلیل از مقام علمی و تجربیات ارزنده وی و همچنین گامهای بلندی که در پیشرفت جراحی مغز و اعصاب برداشته‌است، رییس جمهوری آلمان غربی در سال 1988 نشان خدمت درجه 1 دولت آلمان را به او اهدا کرد. در همین سال جایزه? علمی ایالت نیدرزاکسن آلمان، به پاس فعالیتهای پر ارزش وی در راه پیشرفت جراحی مغز و اعصاب به نامبرده اهدا شد.
 

پروفسور مجید سمیعی یکی از مفاخر علمی ایران و خطه سرسبز زادگاهش استان گیلان است
 

 




موضوع مطلب :

دوشنبه 91 آبان 15 :: 7:0 عصر

 

 

توماس آلوا ادیسون (11 فوریه 1847 - 18 اکتبر 1931مخترع و بازرگانی آمریکایی بود. او وسایل متعددی را طراحی یا کامل کرد که مهم‌ترین و معروفترین آنها لامپ الکتریکی است.

ادیسون در طول حیات علمی خویش توانست 2500 امتیاز اختراع را در ایالات متحده? آمریکا، بریتانیا،فرانسه و آلمان به نام خود ثبت کند که رقمی حیرت‌انگیز و باورنکردنی به نظر می‌رسد. واقعیت این است که بیشتر اختراعات وی تکمیل شده? کارهای دانشمندان پیشین بودند و ادیسون کارمندان و متخصصان پرشماری در کنار خود داشت که در پیشبرد تحقیقات و به سرانجام رسانیدن نوآوری‌هایش یاریش می‌کردند. دهنی ذغالی تلفن، ماشین چاپ، میکروفن، گرامافون، دیکتافون،کینتوسکوپ (نوعی دستگاه نمایش فیلم)، دینام موتور و لاستیک مصنوعی از جمله مواد و وسایلی هستند که بدست ادیسون و همکارانش ابداع یا بهینه شدند.

ادیسون از اولین مخترعانی بود که توانست با موفقیت بسیاری از اختراعات خود را به تولید انبوهبرساند.

 

دوران کودکی و نوجوانی  

 

توماس ادیسون در شهر میلان ایالت اوهایو متولد شد و سال‌های کودکی را در پورت‌هِرون میشیگان بسر برد.«آل» بیش از یک سال نتوانست به مدرسه برود و دوران نوجوانی را با کارهایی چون فروختن ساندویچ و آب‌نبات در کنار ریل قطار و یا سبزی فروشی گذراند. او که برای فروش اجناس خود مرتباً با ترن میان پورت‌هرون و دیترویت در رفت و آمد بود، توانست از شرکت راه‌آهن نمایندگی توزیع یک روزنامه? دیترویتی را بدست آورد. با پس‌انداز پول حاصل از فروش روزنامه، آل توانست یک ماشین چاپ دست دوم خریداری کند. او دستگاهش را در یک واگن بارکشی نصب کرد و در سن پانزده سالگی اولین شماره? روزنامه? خود را با نام «ویکلی هرالد» منتشر ساخت. این نشریه که تمام کارهایش را ادیسون خود انجام می‌داد، نخستین و تنها روزنامه‌ای بود که در یک قطار در حال حرکت حروفچینی و چاپ می‌شد.

در سال 1862 م. وی اتفاقاً با تلگراف که در آن زمان وسیله? نوظهوری بود آشنا شد و با وجود کم‌شنوایی چندی بعد توانست در اداره? راه‌آهن به‌عنوان تلگرافچی شغلی برای خود بیابد و با تمرین زیاد یکی از چابک دست‌ترین مأموران تلگراف در آمریکا شود.

ادیسون هنگامی که فقط بیست و یک سال داشت، اولین اختراع خود را که یک دستگاه الکتریکی شمارش آراء بود عرضه کرد. آن دستگاه فروش نرفت و او تصمیم گرفت که دیگر تا احتیاج و تقاضای عامه ایجاب نکند به فکر اختراع دیگری نیافتد.

 

نخستین پله‌های ترقی  

در سال 1869 م. ادیسون که اداره? راه‌آهن را ترک کرده بود، به‌عنوان سرپرست فنی به استخدام یک مؤسسه? صرافی بزرگ در نیویورک در آمد. در این مقام او توانست نخستین اختراع موفقش را که نوعی تلگراف چاپی بود، به نام خود ثبت کند. تلگراف ادیسون برخلاف انواع رایج که علائم مورس را به صورت صداهای کوتاه و کشیده به گوش اپراتور می‌رسانیدند، آنها را به شکل خط و نقطه بر روی نوار کاغذی چاپ می‌کرد. او حق امتیاز اختراعش را در مقابل چهل هزار دلار به مدیر صرافخانه واگذار کرد و با پول آن در شهر نیوآرک ایالت نیوجرسی یک کارگاه تحقیقاتی برای خود برپا نمود. در محل جدید او علاوه بر تکمیل لوازم جانبی تلگراف، یک سامانه? پیشرفته? نمایشگر اطلاعات بورس را طراحی کرد که سود هنگفتی از آن حاصل آمد.

منلو پارک  

ادیسون مدتها این فکر را در سرداشت که کارگاهش را به محل بازتر و بزرگ‌تری منتقل کند. با فراهم شدن سرمایه? کافی، سرانجام در سال 1876 م. در منطقه? «منلوپارک» نیوجرسی یک لابراتوار پژوهشی مجهز بنیاد نهاد و گروهی از افراد لایق و مستعد را به همکاری فراخواند.

تأسیس این آزمایشگاه نقطه? عطفی در رشته فعالیت‌های ادیسون و از بزرگ‌ترین ابتکارهای او به شمار می‌رود. آزمایشگاه منلو پارک نخستین مؤسسه‌ای بود که منحصراً با هدف تولید و تکمیل ابداعات علمی برپا شد و آن را باید نمونه? اولیه? آزمایشگاه‌های تحقیقاتی بزرگی دانست که از آن پس تمام صنایع مهم در کنار کارگاه‌های خود ایجاد کردند. در سایه? نظارت و سازماندهی توماس ادیسون و کار گروهی کارمندان وی صدها اختراع کوچک و بزرگ در این مؤسسه به ثمر رسیدند که البته همگی به نام ادیسون تمام شدند.

گرامافون  

  

 

ادیسون در کنار گرامافون اولیه

 

از قدیم الایام، داشتن وسیله‌ای که بتوان با آن صدا را ضبط کرد از آرزوهای بشر بوده‌است. قبل از آنکه توجه ادیسون به این مقوله جلب شود، لئون اسکوت مارتین‌ویل فرانسوی (1857 م.) و دیگران تحقیقاتی کرده و گام‌هایی در این راه برداشته بودند؛ اما دستگاه‌های آنها عملاً ً قابل استفاده نبود زیرا تنها با یک دور گوش دادن، صدای ضبط شده از بین می‌رفت.


در سال 1877 م. ادیسون موفق به ساخت وسیله‌ای شد که واقعاً کار می‌کرد؛ یعنی می‌توانست صدا را ضبط و دو تا سه بار پخش کند. «ضبط صوت» ادیسون که فونوگراف (آوانگار) نام گرفته بود، ساختمانی ساده داشت: استوانه‌ای فلزی بود با یک دسته? گرداننده که در یک انتهای آن سوزنی همراه با یک بوق تعبیه شده بود. وقتی کسی استوانه را می‌چرخاند و درون بوق صحبت می‌کرد، بر اثر ارتعاش سوزن، روی ورقه? نازک حلبی ِدور استوانه خراش‌هایی می‌افتاد. برای شنیدن صدای ضبط شده نیز کافی بود سوزن را به ابتدای مسیر برگردانده و دوباره استوانه را به‌چرخش در آورند. کیفیت صدا البته بسیار پایین بود و صفحه حلبی هم پس از چند بار استفاده خراب می‌شد. با اینحال همین وسیله ابتدایی در نظر مردم بسیار شگفت‌انگیز می‌نمود و بشدت مورد استقبال قرار گرفت. روزنامه‌ها ادیسون را «جادوگر منلوپارک» لقب دادند. حتی دولت رسماً وی را به واشینگتندعوت کرد تا اختراعش را در برابر مقامات به نمایش بگذارد. ده سال بعد (1887 م.) ادیسون (یا به روایتی الکساندر گراهام بل)، استوانه? مومی را جایگزین ورق حلبی کرد و بالاخره امیل برلینر مخترع آمریکایی آلمانی‌تبار با تبدیل استوانه? مومی به صفحه? پلاستیکی، گرامافون را به شکل امروزی درآورد.

 

لامپ الکتریکی

Light bulb.png

 

 

 

سابقه? سیستم روشنایی الکتریکی به اواسط قرن نوزدهم می‌رسد. در سال 1854 م. هاینریش گوبل نخستین لامپ برق را اختراع کرد که حدود چهارصد ساعت نور می‌داد اما آن را به نام خود به ثبت نرساند. پس از وی جیمز وودوارد، ویلیام سایر، متیو ایوانز (1875 م.) و جوزف سووان (1878 م.) مدل‌های دیگر چراغ‌های ا لکتریکی را ارائه کردند.

کمی پیش از آنکه ادیسون نیز وارد این عرصه? جدید شود، والیس صنعتگر آمریکایی نوعی چراغ برق را روانه? بازارکرده بود که نمونه‌ای از آن به دست ادیسون رسید (1878 م.). دستگاه والیس تشکیل می‌شد از چارچوبی با یک حباب و دو میله? فلزی متحرک که به هر کدام تکه ذغالی متصل بود. عبور جریان برق از میله‌ها باعث می‌شد که دو قطعه ذغال بسوزند و میانشان قوس الکتریکی بسیار درخشانی به رنگ آبی پدیدار شود. این چراغ الکتریکی ابتدایی بازده پایینی داشت زیرا مصرف برق آن زیاد و عمر ذغال‌هایش کم بود. با این وجود، ادیسون که به اهمیت اختراع والیس پی‌برده بود، تصمیم گرفت آن را اصلاح کند و به جای ذغال ماده? مناسب تری بیابد که با برق کمتر مدت درازی روشنایی بدهد و به مرور زمان نسوزد و از بین نرود.

پس از یک سال تلاش بی‌وقفه و آزمایش صدها ماده? گوناگون، سرانجام ادیسون و همکارانش توانستند با خالی کردن هوای داخل حباب و استفاده از نخ معمولی کربونیزه (ذغالی‌شده) لامپی بسازند که تا چهل ساعت نور بدهد. این موفقیت اولیه موجب شد تا آنها با پشتکار بیشتری به تحقیقات خود ادامه دهند و زمانیکه موفق شدند عمر متوسط چراغ برق را به پانصد ساعت برسانند، ادیسون تشخیص داد که زمان مناسب برای نمایش آن فرا رسیده‌است.

او از روزنامه‌نگاران و صاحبان سرمایه دعوت کرد تا در شب 31 دسامبر 1879 م. برای دیدن اختراع جدیدش به منلوپارک بیایند. به دستور او آزمایشگاه و اطراف آن را با صدها لامپ برق آراستند بطوریکه محوطه? منلوپارک و جاده? منتهی به آن غرق در نور شده بود. ادیسون میهمانان خود را با چیزی روبرو کرده بود که برایشان سابقه نداشت. منظره? لامپ‌های نورانی بازدیدکنندگان را به شدت تحت تأثیر قرار داد؛ بطوریکه وقتی ادیسون نقشه? خود را برای تأسیس یک کارخانه? بزرگ الکتریسیته در نیویورک مطرح کرد پیشنهادش با استقبال گرم سرمایه‌داران حاضر روبرو شد.

 




موضوع مطلب :

دوشنبه 91 آبان 15 :: 6:57 عصر

 
 

زندگی ابو موسی، جابر بن حیان، کیمیاگر برجسته? ایرانی، در سال صد هجری شمسی در شهرتوس از توابع خراسان متولد شد. مدت کوتاهی پس از تولدش، پدر او که یک داروساز شناخته شده و پیرو مذهب شیعه بود، به دلیل نقشی که در بر اندازی حکومت اموی داشت، دستگیر شد و به قتل رسید. جابر به نوشته‌های باقی مانده از پدرش علاقه مند شد و به ادامه? حرفه? او پرداخت. او با شوق و علاقه به یادگیری علوم دیگر نیز می‌پرداخت. همین، سبب هجرت او از ایران به عراق شد. گر چه بعضی‌ها گفته‌اند که جابر نزد جعفر صادق (امام ششم شیعیان) علم‌آموزی کرده است اما تحقیقات نشان داده است که این امر غیر ممکن بوده است.کتاب‌ها و رسالات متعدد جابر، سال‌ها بعد از او، توجه کیمیاگران اروپایی را به خود جلب کرد. آن‌ها این کتاب‌ها را به زبان لاتین ترجمه کردند و سال‌ها از آن به عنوان منبع معتبری استفاده می‌کردند. به گفته? آن‌ها، این کتاب‌ها تاثیر عمیقی بر تغییر و تصحیح دیدگاه کیمیاگران غربی گذاشته‌است. عاقبت، جابر بن حیان، در سال صد و نود و چهار ه.ش (معادل با 815 میلادی) در شهر کوفه? عراق چشم از جهان فروبست. به اتفاق پژوهشگران بر این باورند که صفت کوفی که در روایات بسیاری به دنبال نام جابر آمده‌است، نشانگر زادگاه او نیست، بلکه حاکی از آن است که وی مدتی در کوفه اقامت داشته‌است.

در مورد تاریخ دقیق تولد و مرگ و محل تولد وی اختلاف نظر وجود دارد. به گفته? برخی وی متولد سال 100 هجری شمسی و وفات وی در سال 194 هجری شمسی بوده است. برخی نیز او را متولد سال 103 هجری شمسی دانسته و وفات وی را در سال 200 هجری شمسی ذکر کرده‌اند. با این حال دانشنامه? بریتانیکا وی را متولد سال 721 میلادی و وفات وی را در سال 815 میلادی (نزدیک به هزار و دویست سال پیش) ثبت کرده است.

منزلت جابر در علم شیمی

جابر نخستین شیمیدان ایرانی است. وی اولین کسی است که به علم شیمی شهرت و آوازه بخشید و بی‌تردید نخستین مسلمانی است که شایستگی کسب عنوان شیمیدان را دارد. بعضی عقیده بر این دارند که وی عرب بوده اما اینطور نبوده‌است. ظاهراً همین بلندی مقام، پرآوازگی و دانش عظیم او موجب شده‌است که بعضی او را مورد قدردانی و ستایش و بعضی دیگر مورد حسادت و کینه‌توزی خود قراردهند.

اکسیر و عقیده جابر درباره آن

عقیده جابراین بود همچنان که طبیعت می‌تواند اشیا را به یکدیگر تبدیل کند، مانند تبدیل خاک و آب به گیاه و تبدیل گیاه به موم و عسل به‌وسیله زنبور عسل و تبدیل قلع به نقره در زیر زمین و … کیمیاگر نیز می‌تواند با تقلید از طبیعت و استفاده از تجربه‌ها و آزمایشها همان کار طبیعت را در مدت زمانی کوتاهتر انجام دهد. اما کیمیاگر برای اینکه بتواند یک شیء را به شیء دیگر تبدیل کند، به‌وسیله‌ای نیازمند است که اصطلاحاً آن را اکسیر می‌نامند.

اکسیر در علم کیمیا، به منزله دارو در علم پزشکی است. جابر اکسیر را که از آن در کارهای کیمیایی خود استفاده می‌کرد، ازانواع موجودات سه گانه (فلزات، حیوانات و گیاهان) به دست می‌آورد. او خود، در این زمینه می‌گوید: هفت نوع اکسیر وجود دارد:

  • اکسیر فلزی: اکسیر بدست آمده از فلزات.
  • اکسیر حیوانی: اکسیر بدست آمده از حیوانات.
  • اکسیر گیاهی: اکسیر بدست آمده از گیاهان.
  • اکسیر حیوانی - گیاهی: اکسیر بدست آمده از امتزاج مواد حیوانی و گیاهی.
  • اکسیر فلزی - گیاهی: اکسیر بدست آمده از امتزاج موادفلزی و گیاهی.
  • اکسیر فلزی - حیوانی: اکسیر بدست آمده از امتزاج مواد فلزی و حیوانی.
  • اکسیر فلزی - حیوانی - گیاهی: اکسیر بدست آمده از امتزاج مواد فلزی و گیاهی و حیوانی.

عقیده جابر درباره فلزات

فلزات اصلی هفت تا است: طلا، نقره، مس، آهن، سرب، جیوه و قلع

این فلزات به تعبیر جابر اساس صنعت کیمیا را تشکیل می‌دهند. به عبارت دیگر قوانین علم کیمیا بر این هفت فلز استوار است. با این حال، خود این کانی‌ها از ترکیب دو کانی اساسی، یعنی گوگرد و جیوه بوجود می‌آیند که به نسبتهای مختلف، در دل زمین، باهم ترکیب می‌شوند. بنابراین، تفاوت میان فلزات هفتگانه تنها یک تفاوت عرضی وجود دارد نه جوهری که محصول تفاوت نسبت ترکیب گوگرد و جیوه در آن است. اما طبیعت هر یک از گوگرد و جیوه تابع دو عامل زمینی و زمانی است. به عبارت دیگر، تفاوت خاک زمینی که این دو کانی در آن بوجود می‌آیند و همچنین تفاوت وضعیت کواکب به هنگام پیدایش آنها موجب می‌شود که طبیعت گوگرد و یا جیوه تفاوت پیدا کند.

تعریف جابر از بعضی فلزات و تبدیل آنها

  • قلع

دارای چهار طبع است. ظاهر آن، سرد و تر و نرم و باطنش گرم و خشک و سخت … پس هرگاه صفات ظاهر قلع به درون آن برده شود و صفات باطنی آن به بیرون آورده شود، ظاهرش خشک و در نتیجه قلع به آهن تبدیل می‌شود.

  • آهن

از چهار طبع پدید آمده‌است که از میان آنها، دو طبع، یعنی حرارت و خشکی شدید به ظاهر آن اختصاص دارد و دو طبع دیگر یعنی برودت و رطوبت به باطن آن. ظاهر آن، سخت و باطن آن نرم است. ظاهر هیچ جسمی به سختی ظاهر آن نیست. همچنین نرمی باطن آن به اندازه سختی ظاهرش است. از میان فلزات جیوه مانند آهن است. زیرا ظاهر آن آهن و باطن آن جیوه‌است.

  • طلا

ظاهر آن گرم و تر و باطنش سرد و خشک است. پس جمیع اجسام (فلزات) را به این طبع برگردان. چون طبعی معتدل است.

  • زهره(=مس)

گرم و خشک است ولی خشکی آن از خشکی آهن کمتر است زیرا طبع اصلی مس، همچون طلا، گرم و تر بوده‌است اما در آمدن خشکی بر آن، آن را فاسد کرده‌است. لذا با از میان بردن خشکی، مس به طبع اولیه خود برمی‌گردد.

  • جیوه

طبع ظاهری آن سرد و تر و نرم و طبع باطنی‌اش گرم و خشک و سخت است. بنابراین ظاهر آن، همان جیوه و باطنش آهن است. برای آن که جیوه را به اصل آن یعنی طلا برگردانی، ابتدا باید آن را به نقره تبدیل کنی.

  • نقره

اصل نخست آن، طلا است ولی با غلبه طبایع برودت و یبوست، طلا به درون منتقل شده‌است و در نتیجه ظاهر فلز، نقره و باطن آن طلا گردیده‌است. بنابراین اگر بخواهی آن را به اصلش یعنی طلا برگردانی، برودت آن را به درون انتقال ده، حرارت آن آشکار می‌شود. سپس خشکی آن را به درون منتقل کن، در نتیجه، رطوبت آشکار و نقره تبدیل به طلا می‌شود.




موضوع مطلب :

دوشنبه 91 آبان 15 :: 6:56 عصر

شکی نیست که دانشمندان به پیشرفت مستمر جامعه ی امروز کمک بسیاری کرده اند. بعضی از چیزهایی که ما امروز از آن ها بهره مند هستیم مثلاًنیرویبرق،حاصل اختراعات کسی است که زندگی خود را وقف این کار کرده است. بر خلاف سایر مشاغل، دانشمندان به خاطر اینکه از هر چیزی برای تحقیق و نو آوری دست می کشند مشهور هستند. درطول  تاریخ از دانشمندان بسیاری یاد شده است که به خاطر اعتقادشان مورد آزار و اذیت قرار گرفتند اما حتا این هم آنها را از قدم برداشتن به سوی پیشرفت باز نداشت. در تلاش برای تجلیل از دانشمندان سراسر دنیا، این مقاله سعی دارد برخی از بزرگترین دانشمندان  تاریخ را معرفی کند.

ارسطو

ارسطو به عنوان برجسته ترین فیلسوف دوران خودش شناخته شده است. او دانش وسیعی در رشته های مختلف داشت، که تنها عده ی کمی از دانشمندان قادر به این کار بوده اند.او دررشته های  فیزیک، جانور شناسی، بیولوژی، سیاست، علم اخلاق و منطقعلاوهبررشتههایدیگرنیز نقش داشته است. با وجود اینکه ارسطو صد ها سال پیش از این زندگی می کرده است اماهنوزهمدر عصر حاضرنتیجه ی اقدامات او احساس می شود.

سراسحاق نیوتون

احتمالاً اسحاق نیوتون هم درست مثل ارسطو، از بزرگترین دانشمندان زمان خودش بوده است.  او نیز در زمینه های مختلفی مثل ریاضیات، فیزیک و فلسفه ی طبیعی در کنار سایر رشته ها مهارت زیادی داشت. نیوتون بیشتر به خاطر نقشی که در تلاش و نهایتاً روشن کردن قانون گرانش و سه قانون حرکت داشت شناخته شده است.  هیچ نشانه ای در زندگی جوانی این مرد بزرگ دانش وجود نداشت که نشان دهد اویکی از مشهور ترین دانشمندان دنیا خواهد شد ولی او توانست بر تمام موانعی که در برابرش بود غلبه کند و پیروز شود.

گالیلو گالیلی (گالیله)

تا به امروز گالیله هنوز هم به عنوان کسی که بیشترین سهم را در پیشرفت علم داشته شناخته شده است. با وجود اینکه به خاطر اعتقادش توسط کلیسا مورد آزار و اذیت قرار گرفتاما حتا آن هم او را از انجام اکتشافاتی که در عصر حاضر هم مورد استفاده هستند باز نداشت. او نه تنها یک فیزیکدان بلکه ستاره شناس و فیلسوف هم بود. سهم او در پیشرفت علم، اختراع تلسکوپ و بیان دو قانون اول حرکت را در بر دارد.

چارلز رابرت داروین

در ادامه، شماره ی چهار چارلز داروین است. هرچند کسانی هستند که در دانشمند بودن او اختلاف نظر دارند. سهم عمده ی او در یافتن منشاء انسان است. او همچنین به خاطر سفرهای بسیاری که دور دنیا برای اثبات نظریه خود انجام داده معروف است.

البرت انیشتین

با توجه به گذشته ی البرت انیشتین، هیچ کس فکر نمی کرد پسری که تا سه سالگی نمی توانست حرف بزند و تا هشت سالگی نمی توانست بخواند، یکی از بزرگترین دانشمندان تاریخ باشد. با وجود موانعی که در پیش داشت توانست جایزه ی صلح نوبل را به خاطر تلاش هایی که در زمینه ی فیزیک انجام داد، بگیرد.

توماس ادیسون

هیچ دانشمند دیگری نتوانسته است مثل ادیسون بیش از 1000 اختراع ثبت شده داشته باشد. مثل انیشتین، ادیسون هم در کودکی مشکلات یادگیری داشت. دستگاه گرامافون و لامپ الکتریکی از اختراعات اوست.

الساندرو جوزپه آنتونیوآناستاسیو ولتا

ولتا که ایتالیایی بود به عنوان یک دانشمند در زمینه ی توسعه ی باتری الکتریکی تلاش کرد. واحد اندازه گیری الکتریسیته “ولت”  به یاد او و به خا طر احترام به تلاش های او نام گذاری شده است.

استفن هاکینگ

بعد از درگذشت البرت انیشتین، کسی فکر نمی کرد که دوره ی دانشمندان گذشته باشد اما استفن هاکینکزبه لیست بزرگترین دانشمندان قرن بیستم اضافه میشود. شهرت او به خاطر نظریه ی انفجار بزرگ  و سیاه چاله است. او همچنین در دانشگاه کمبریج به عنوان استاد ریاضیات تدریس کرده است.

لوئی پاستور

لوئی بیشتر به خاطر تلاش هایی که در زمینه ی پزشکی انجام داده شناخته شده است. نظریه ی جوانه ((germاولین بار بوسیله ی او معرفی شد و در ازآن پس در مطالعات میکرو بیولوژی مورد استفاده قرار می گیرد.

سر جاگادیش چاندرا بوز

جاگادیش به خاطر اقداماتش در اختراع رادیو و مایکرو ویو مشهور است. او که اولین دانشمند  بنگالی (بنگلادشی) است تلاش های بسیاری در زمینه ی پیشرفت علم داشته است.

لیست فوق تلاش کرده است که تنها بعضی از بهترین دانشمندان طول تاریخ را معرفی کند و این بدان معنی نیست که دانشمندانی که اینجا ذکر نشده اند در رشته های خاص خود تلاش های ارزنده ای نداشته اند. همچنان که دنیا و تکنولوژی پیشرفت می کند تلاش های بسیاری هم صرف این میشود که وسایل الکترونیکی موجود راکارآمد تر و کم هزینه تر کنند. برای مثال پس از اختراع اینترنت پیشرفت ها ادامه داشته است تا اطمینان حاصل شود که دسترسی به اینترنت نه تنها ارزان تر بلکه ساده تر هم باشد.




موضوع مطلب :

دوشنبه 91 آبان 15 :: 6:52 عصر

 



قبل از هر چیز میبایست در مورد دو کسر m³/m² و m²/m توضیحاتی ارایه نمود . همانطور که میدانیم منظور از m متر ، m² متر مربع و m³ متر مکعب است . حاصل عمل m³/m² و m²/m بینهایت است برای اینکه در یک متر مربع میتوان بینهایت خط به طول یک متر در نظر گرفت و همچنین در یک متر مکعب میتوان بینهایت صفحه یک متر مربعی در نظر گرفت . در واقع این کسرها بیشتر از اینکه مفهوم جبری داشته باشند و بتوان آنها را از حالت کسری خارج نمود ، مفهوم هندسی دارند و به بینهایت میل می‌کنند . از اینرو ما به این نتیجه کلی میرسیم که اگر اجسام سنگینی همچون هسته فرضی کهکشانها و یا ستارگان نوترونی با سرعت زاویه‌ای بالایی دوران داشته باشند ، میدان گرانشی آنها از حجم و سطح کروی به صفحه مسطح و خطوط دایره وار تغییر یافته ( یعنی دوران میادین گرانشی ) و شدت میدان گرانشی شکل گرفته بر روی دیسک تشکیل شده ، فوق‌العاده افزایش می‌یابد و از دیدگاه کلاسیک اجرام پیرامون این اجرام میبایست با سرعت بیشتری به چرخند تا به طرف مرکز گرانش جذب و سقوط نکنند . از اینرو قوانین گرانش نیوتنی و حتی انحنای فضا - زمان نسبیت ، مفهوم و اعتبار فعلی خود را از دست می‌دهند و نمی‌توانند این پدیده را توجیه کنند و اعمال ماده تاریک برای توجیه این گرانش بیش از انتظار از دیدگاه فیزیک کلاسیک و نسبیت عام ، بی مورد و غیر ضروری است و هیچ نیازی نیست که برای پایدار ماندن و حفاظت از این قوانین ، جرم بسیار زیاد آن هم از نوع مجهول اعمال کنیم . شاید با اعمال تغییراتی در این قوانین مشکل ما حل شود .



در نمودار حجمی فوق ، کره سبز رنگ میدان گرانش کهکشان راه شیری بدون دوران هسته را نشان میدهد . استوانه آبی رنگ ( دیسک ) منطقه و حجمی است که تقریبا تمامی این میدان گرانش به علت دوران هسته در آن تراکم پیدا نموده است و با توجه به شدت میدان اندازه گیری شده بر روی مناطقی از این دیسک ، طبق معادلات مکانیک کلاسیک و نسبیت عام ، کره قرمز رنگ برای اندازه گرانش کهکشان راه شیری پیشنهاد شده است ، که مقدار گرانش آن 10 برابر جرم رویت شده در کهکشان است ، یعنی 90 درصد خطا در محاسبات روز دنیای فیزیک ما انسانها . در واقع میتوانیم به این نتیجه کلی برسیم که اگر سرعت خطی اجرام موجود در هسته کهکشان حول مرکز ، به یک سوم سرعت نور برسد ، شدت میدان گرانش در روی دیسک ایجاد شده 10 برابر خواهد شد ، پدیده‌ای است که مشاهده میشود و پیدا کردن رابطه ریاضی آن در آینده امکان پذیر خواهد بود . و فعلا چنین به نظر میرسد که چون محیط دایره از رابطه زیر بدست می‌آید :

d=2πr

نیروی جاذبه در هنگام دوران میادین گرانشی با عکس فاصله مابین دو جسم متناسب باشد یعنی :

F≈1/r

این تناسب به این معنی است که اگر شعاع یک دایره را دو برابر کنیم ، محیط آن دو برابر خواهد شد . پس اگر فاصله ما از یک مرکز گرانش دوار با سرعت زاویه ای بالا دو برابر شود نیروی گرانشی مابین ما و آن به نصف حالت قبل کاهش پیدا خواهد کرد نه یک چهارم . که معادله گرانش نیوتن به معادله زیر تبدیل خواهد شد .

F=Gm1m2/R

که در آن m1 و m2 به ترتیب جرم دو جسم ، R فاصله مرکز دو جسم و G ثابت جهانی گرانش است . که مسلما در این حالت نیروی جاذبه هسته کهکشان نسبت به ستارگان افزایش پیدا کرده و ستارگان میبایست با سرعت زیادی به دور هسته چرخیده تا نیروی گریز از مرکز بیشتری داشته باشند تا بتوانند پیرامون هسته کهکشان تعادل و پایداری داشته باشند . و اینک با برابری نیروی جاذبه و نیروی جانب مرکز خواهیم داشت :

و این پدیده شگفت انگیز واقعا مشاهده شده و به عنوان یک اصل پذیرفته شده است ، یعنی سرعت چرخش ستارگان درون کهکشانها با افزایش جرم و حجم کهکشان افزایش داشته و رابطه مستقیم دارد ، همچنین سرعت چرخش در بعضی از مکانهای کهکشان مقداری ثابت میشود . پس با رابطه بالا به راحتی میتوان جرم هسته کهکشانها را با توجه به سرعت چرخش ستارگان برآورد و محاسبه کرد که مسلما با جرم قابل رویت توافق و توازن خواهد داشت . البته این سرعت مربوط به سرعت چرخش ستارگانی است که دور از انتظار بوده و با قوانین گرانش فعلی غیر قابل توجیه و ناسازگار است .
و نکته مهم اینجاست که با افزایش مقدار R ، حاصل کسر 4R/3 و عبارت 2R نیز افزایش پیدا می‌کند . یعنی نمودار زیر :





ولی این افزایش مقدار R تا اندازه‌ای میتواند ادامه داشته باشد و بعد از مسافتی وارونگی میدان گرانشی روی داده و شتاب گرانشی ، تبدیل به شتاب گرانشی منفی میشود . یعنی همان چیزی که باعث انبساط شتابدار کیهان میشود و از اینرو جهت توجیه انبساط عالم نیازی به نظریه انفجار بزرگ نداریم . هر جسم سنگین دوار در فاصله‌ای از خود این میدان ضد گرانش را پدیدار و تولید می‌کند که اگر اینچنین نبود کیهان خیلی وقت پیش در هم فرو رفته و منهدم میشد . این همان چیزی است که انرژی تاریک نام گرفته است و تا به امروز از ماهیت آن بی اطلاع بوده‌ایم . لازم به توضیح است که از زمان نیوتن برخی از فیزیکدانان اعتقاد داشتند که در مقابل گرانش که یک نیروی جاذبه است و می‌بایست موجب فرو ریزش جهان شود ، یک نیروی دافعه وجود دارد که مانع درهم ریختن جهان می‌شود و جهان پایدار باقی می‌ماند . در هر صورت نه مخالفین جهان پایدار برای ادعای خود دلیل داشتند و نه طرفداران آن می‌توانستند آنرا اثبات کنند . این نیروی دافعه‌ای گرانشی ، برون کهکشانی میباشد و مربوط به داخل کهکشان نمی‌شود . خود نیوتن در اواخر زندگی خود متوجه نقص قانون گرانش خود شده بود ، برای اینکه برد این نیروی گرانش در این قانون بینهایت بوده و تجمیع این نیروها در نهایت برای کیهان مشکل ساز خواهد شد .
ما باید به یاد داشته باشیم که شکل میدان گرانشی در پیرامون یک جرم دوار ( با سرعت زاویه‌ای زیاد ) ، یکسان و همگن توسعه نمی‌یابد ، بلکه چیزی شبیه به تصویر زیر است .


منطقه آبی رنگ گرانش کروی ، منطقه سبز رنگ گرانش بیضوی ، منطقه زرد رنگ گرانش در روی دیسک و منطقه قرمز رنگ گرانش منفی را نشان می‌دهد که البته این میدان گرانش منفی تا بینهایت ادامه یافته و باعث انبساط دائمی شتابدار کیهان میشود .


با فرض اینکه یک ستاره ، دوران ( سرعت زاویه‌ای ) ناچیزی داشته باشد ، ممکن است که سیارات در مسیرهای ( مدارهای ) مخالف یکدیگر چرخش داشته باشند ، توان چرخش ماهواره‌ها در جهت مخالف یکدیگر به دور سیاره زمین دلیلی بر این مدعاست و لازم نیست که تمامی این مسیرها ( مدارها ) بر روی یک صفحه ( دیسک ) باشند ، این مدارها میتوانند با هم زاویه نیز داشته باشند ، ولی در مورد کهکشانها که هسته آنها با سرعت خطی تقریبا 3/1 سرعت نور در حال دوران و چرخش است ، ممکن نیست که ستارگان در مسیرهای مخالف یکدیگر چرخش داشته باشند . برای اینکه میادین گرانشی هسته کهکشانها در این وضعیت دوران پیدا کرده و ستارگان مجبورند که فقط در یک جهت چرخش داشته باشند . این موضوع و پدیده ، دلیل قانع کننده‌ای برای اثبات نظریه دوران میادین گرانشی میباشد ، چرا که تمامی ستارگان مجبورند در روی دیسک چرخش داشته باشند و ممکن نیست که مدار چرخش آنها با یکدیگر زاویه‌ای را تشکیل دهد .
نظریه فعلی در مورد ماده تاریک ابهام آور و متناقض میباشد ، نظریه فعلی می‌گوید که ماده تاریک هیچ برهمکنشی با نور ندارد ، یعنی ماده تاریک نه میتواند نور را منعکس کند و نه آن را جذب کند ، یعنی نسبت به نور کاملا خنثی است ، ولی با این توصیف مدعی میشود که ماده تاریک به واسطه داشتن جرم زیاد در کیهان ، میتواند نور را منحرف و خم کند و انحراف نور مشاهده شده در بعضی از مناطق کیهان را مربوط به ماده تاریک می‌کند و حال این سوال مطرح میشود که آیا این انحراف خود برهمکنش محسوب نمی‌شود ؟
در واقع یکی از فلسفه‌های وجودی خود ماده تاریک بر پایه برهمکنش آن با نور استوار شده است که با توصیف آن در تضاد است . طبق نظریه نسبیت ، اجرام میتوانند نور را از مسیر خود منحرف کنند و این انحراف در نهایت میتواند منجر به جذب هم شود ، همانند سیاه چاله‌ها و اصولا عبارات جذب و انحراف یک مفهوم را میرسانند ، یعنی برهمکنش یا تاثیرات متقابل . ما نباید این موضوع را فراموش کنیم که گرانش با امواج الکترومغناطیس برهمکنش دارد و این پدیده ثابت شده است و چون برای ماده تاریک جرم قائل شده‌اند ، پس اجبارا ماده تاریک با نور برهمکنش خواهد داشت . در حقیقت عکس گرفته شده توسط تلسکوپ هابل که یک ابزار اپتیکی است بیانگر این موضوع میباشد که این ماده تاریک با نور برهمکنش دارد ، که اگر نداشت یک ابزار اپتیکی مانند تلسکوپ هابل هرگز توانایی شناسایی آن را نداشت . و اما در مورد دیدن ، میتوان برای آن دو تعریف ارایه داد 1 - رویت و مشاهده که علت آن این است که یک جسم باید یا خود مولد نور باشد و یا اینکه نور تابیده شده را منعکس کند 2- شناسایی و ردیابی به علت جذب نور ، یعنی جسم نسبت به محیط خود تاریک ، تیره و سیاه‌تر دیده میشود .
در نهایت عکس گرفته شده توسط تلسکوپ هابل و مفاهیم خود نظریات فعلی ، بیانگر این موضوع و واقعیت است که ماده تاریک با نور برهمکنش دارد و این برهمکنش از نوع جذبی و انحرافی است و نه از نوع انعکاسی و این موضوع هم غیر قابل انکار و رد میباشد ، از اینرو نظریه فعلی در مورد ماده تاریک ناقص ، ناکار‌آمد و غیر قابل اطمینان بوده و به همین دلیل مهم نظریه درست این است که چون این ماده تاریک با نور برهمکنش دارد و این برهمکنش از نوع جذبی است این ماده تاریک میتواند نور قوی را جذب کند و همواره نسبت به محیط تیره‌تر دیده شود و سیاه به نظر برسد ، جنس لکه‌های خورشیدی از جنس ماده تاریک است ، برای اینکه فقط ماده تاریک توانایی انجام این عمل را در این برد حرارت دارد .

برهمکنش نور با ماده تاریک از نوع گرانشی است یا الکترومغناطیسی ؟
به معادلات زیر توجه نمایید :

Ep انرژی فوتون طبق معادله پلانک
h ثابت پلانک
v فرکانس طیف نور
E انرژی طبق رابطه هم ارزی جرم و انرژی نسبیت
M جرم
C سرعت نور
m جرم فوتون
P تکانه فوتون
v سرعت که سرعت خطی فوتون ( نور ) جایگزین آن میشود
W وزن فوتون در میدان گرانشی
g شتاب گرانشی


اصولا چون در فیزیک مدرن فوتون جرم و تکانه و .. دارد در میدان گرانش منحرف میشود که این موضوع بیانگر این مطلب مهم است که گرانش با امواج الکترومغناطیسی برهمکنش دارد و اصولا چنین تصور میشود که این دو تحت شرایطی میتوانند به یکدیگر تبدیل شوند و ماهیت و منشاء واحدی دارند ، که یکی از اهداف کلی نظریه وحدت نیروها رسیدن به اثبات این موضوع کلی است ، یعنی معادلاتی وجود دارد که میتواند گرانش را به موج الکترومغناطیس تبدیل کند و برعکس . این دو میدان اگر نسبت به یکدیگر برهمکنش نداشتند هرگز بر هم اثر نمی‌کردند .

اینکه ما در حالت کلی دو نوع برهمکنش داشته باشیم
1 - الکترومغناطیسی
2- گرانشی ،

بحثی است که بیشتر در فیزیک کلاسیک مطرح شده است . در فیزیک مدرن تعریف کلی برهمکنش ، تبادل و یا انتقال انرژی است و فیزیک مدرن در پدیده برهمکنش ، این تبادل انرژی را مد نظر گرفته و برسی و تحقیق می‌کند ، و اصولا توجهی به دو مبحث الکترومغناطیس و یا گرانش ندارد ، شاید نگرش روز به ماده تاریک بیشتر از دید فیزیک کلاسیک و عادتهای فکری ما باشد تا اصول فیزیک مدرن . همانطور که میدانیم انیشتین با رابطه hv=1/2m0v²+hv0 پدیده فتوالکتریک را توجیه کرد . یعنی هرقدر فرکانس نور بیشتر باشد ، فوتون میتواند انرژی جنبشی بیشتری بر الکترون منتقل کند . دقت کنید که اینجا اصلا چیزی به نام برهمکنش الکترومغناطیسی و یا گرانشی مطرح نیست ، بلکه فقط و فقط انتقال انرژی آن هم از نوع جنبشی مطرح است . حرف و کلام خیلی ساده و مختصر این است که نور با ماده تاریک برهمکنش دارد و ایندو میتوانند با هم تبادل انرژی داشته باشند و این مطلب که نور با ماده تاریک برهمکنش گرانشی دارد نه الکترومغناطیسی ، مطلبی است که در فیزیک کلاسیک مطرح میشود و اصل این موضوع مطرح شده در فیزیک مدرن نامفهوم و بی معنی است ، برای اینکه فیزیک مدرن مفاهیم فیزیک کلاسیک را دگرگون و عوض کرده است . نگرش فیزیک مدرن به پدیده فتوالکتریک یا کمپتون همانند این است که یک توپ گلف با سرعت کافی به توپ فوتبال برخورد کند و آن را به خارج زمین فوتبال پرتاب کند .
لازم به یادآوری است که چون فیزیکدانان نتوانسته‌اند در نهایت پی به ماهیت این ماده ببرند نام آن را ماده تاریک ( مجهول ) گذاشته‌اند . در اوایل ارایه این نظریه ، فیزیکدانان بر این باور بودند که چون این ماده گرانش دارد میتواند باعث انحنای نور شود . ولی با یافته‌های اخیر توسط تلسکوپ فضایی هابل به این نتیجه رسیده‌اند که ماده تاریک میتواند نور را متلاطم کند ، همانند سنگی که درون استخر انداخته باشیم که این بیانگر این موضوع است که نظریات در مورد ماده تاریک در حال تحول و تغییر است و اما در مورد عکس گرفته شده :

باید چنین توضیح داد که قدرت رصد تلسکوپ هابل میلیونها برابر دید چشم انسان است و این ابزار اپتیکی میتواند کوچکترین تغییرات در نورهای انتشاری را متوجه شود و در بسیاری از موارد برای اینکه این تغییرات برای ما مشهود و مشخص باشد ، مجبوریم تغییراتی در عکسها اعمال نماییم . در این رابطه نظر کلی این است که بجای اینکه خاصیت گرانشی به ماده تاریک قائل شویم باید خاصیت جذب نور به آن بدهیم برای اینکه این گرانش در نهایت هم برای ماده تاریک و هم برای کیهان مشکل ساز خواهد بود . تلسکوپ فضایی هابل یک ابزار اپتیکی است که توانسته است ماده تاریک را در ناحیه‌ای از کیهان ردیابی و شناسایی کند که این موضوع دال بر این واقعیت است که این ماده تاریک با نور برهمکنش دارد که اگر نداشت ، تلسکوپ هابل هرگز نمی‌توانست آن را شناسایی کند . عکس ارایه شده توسط تلسکوپ هابل بیانگر جذب نور توسط ماده تاریک است نه انحنای نور توسط ماده تاریک ، که اگر ماده تاریک با آن چگالی کم میتوانست این انحنا را در نور ایجاد کند ، به آن حالت رقیق در فضا شناور نمی‌ماند ، بلکه همانند نوترونها همدیگر را بشدت می‌ربودند و تشکیل یک فوق سیاه چاله را میدادند که تا به امروز چنین چیزی شناخته نشده است .

طبق تعاریف فعلی هر دو گزینه اصلی ماده تاریک یعنی نوترینوها ( neutrino ) و ویمپها ( WIMPs ) دارای سرعتهای بسیار زیادی هستند !
در مورد عکس ارایه شده توسط تلسکوپ هابل در مورد ماده تاریک چنین توضیح داده شده است که " دانشمندان با استفاده از تلسکوپ فضایی هابل ثابت کرده‌اند که این حلقه مدتها پیش و بعد از اینکه یک تصادف شدید غول آسا و عظیم مابین دو مجموعه کهکشانی رخ داد ، شکل گرفته است "
ولی این دو خوشه کهکشانی در تصویر فوق رویت نمیشوند ، برای اینکه مجموعه کهکشانها مدتها پیش از یکدیگر گذر کرده‌اند ، ولی ماده تاریک باقی مانده است که این موضوع بیانگر این واقعیت است که سرعت حرکت ماده تاریک در این عکس بسیار کمتر از مجموعه کهکشانها و صد البته سحابی‌ها میباشد . پس اگر ماده تاریک گرانش داشت ، تجمع و تراکم آن تا این مدت حتمی بود ، حتی خیلی سریع تر از تشکیل ستارگان و ...... و این عکس ثابت می‌کند که ماده تاریک تقریبا ساکن است و اصولا اگر قرار بود ماده تاریک با سرعتی نزدیک به سرعت نور حرکت کند مسئله انحنای نور توسط آن منتفی میشد .


یکی از دلایل تشکیل لکه‌های خورشیدی اینطور توجیه میشود که سرعت چرخش خورشید به دور محورش ، در همه نقاطش یکسان نیست که باعث پیچش خطوط میدان مغناطیسی به هم میشود و الا آخر .... !
اینک این سوال مطرح میشود که اگر یکی از دلایل تشکیل لکه‌های خورشیدی این موضوع باشد ، ما همیشه و همواره باید شاهد وجود لکه‌های خورشیدی باشیم . ولی این طوری نیست ، برای اینکه پدیدار شدن این لکه‌ها به صورت دوره‌ای ( 10 الی 11 ) ساله است . به گفته نیوتن هر عملی عکس‌العملی دارد ، ما همانطور که میتوانیم ادعا کنیم که میدانهای مغناطیسی باعث پدیدار شدن لکه‌ها میشود ، میتوانیم بگوییم که پدیدار شدن لکه‌ها باعث تشدید میدان‌ها و طوفانهای مغناطیسی در خورشید میشود . میتوان تصور کرد که فعالیت هسته‌ای طبیعی خورشید همان چرخه کربن است ولی به دلایلی و به صورت دوره‌ای در کنار چرخه کربن ، واکنش ادغام نوترونها یا ذرات دیگر و تولید ماده تاریک در خورشید روی می‌دهد که تجمع این ماده در سطح خورشید شناسایی ، و همراه با تشدید و آشکار شدن طوفانهای مغناطیسی خورشیدی است .

سخنان گوهربار از دوست و عضوی در تالار هوپا :
به نظر من چون دانشمندا کم آوردن گفتن آقا خب این ماده ی تاریک ! چون واقعا جوابی نداشتن ! درست مثل نظریه ی اتر ! البته این نظر منه !!!!
در ادامه ..............
دوست گرامی :

به نظر من ، نظر شما کاملا درسته ، برای اینکه به نظر من آنها با یک محاسبه نادرست به یک جواب و توجیه نادرست رسیده‌اند . جالب اینجاست که طبق محاسبات قبلی ? این اتر که شما گفتید میبایست سخت‌تر از شیشه و فولاد باشد تا بتواند نور را به این سرعت منتقل کند ? که حکایت این ماده تاریک هم به قول شما همان حکایت اتر است . // محمدرضا طباطبایی


خبر علمی :

جهان امروزی " زاییده یک جهان قبلی است "


سارا کروداس


ممکن است جهانی از "ماده تاریک" به موازات جهان ما وجود داشته باشد .

تیم مشترکی از دانشمندان آمریکایی و بریتانیایی نظریه تازه‌ای را در مورد تکامل کیهان پیشنهاد کرده است .

این نظریه می گوید که گیتی احتمالا چرخه‌ای را طی می کند که "انفجارهای بزرگ" (Big Bangs) تنها بخشی از آن است و همچنین شامل "ریزش های بزرگ" (Big Crunches) نیز می شود .

این نظریه نگاه متعارف از کائنات را، که قدمت آن براساس مشاهدات 12 تا 14 میلیارد سال رقم زده می شود ، به چالش می گیرد .

ایده تازه که در نشریه "ساینس" بازتاب یافته است ممکن است توضیح دهد چرا انبساط جهان در حال شتاب گرفتن است .

پروفسور پل استاینهارت از دانشگاه پرینستون در نیوجرسی که از آفرینندگان این نظریه است گفت: " در حال حاضر نگاه متعارف به جهان این است که تمام فضا - زمان ، ماده و انرژی در یک نقطه واحد شروع شد و سپس منبسط و سرد شد که جهان امروزی را پدید آورد ."

"با این حال، نظریه تازه حاکی است که یک چرخه پیوسته از جهان‌ها وجود دارد، که هر دام تکرار دیگری است اما نه دقیقا همانند جهان قبلی."

او می گوید می توان به هر جهانی به عنوان فرزند جهان قبلی نگاه کرد .



ثابت کیهانی

ایده تازه بر مطالعات قبلی همین گروه از محققان بنا شده است و مدل کنونی را زیر سوال می برد .

در دهه 1920، زمانی که اینشتین در حال توسعه نظریه نسبیت عام بود ، یک ثابت کیهانی را معرفی کرد تا بتواند ایده خود از جهان ایستا را توضیح دهد .


اینشتین ثابت کیهانی را بزرگترین اشتباه کاری خود خواند

معادلات اینشتین پیش بینی می کرد که جهان زیر فشار جاذبه خود متلاشی شود، درحالی که مشاهدات و رصدها به روشنی نشان داد جهان در حال انقباض نیست .

ثابت کیهانی اینشتین نمایانگر فشار یا نیرویی ذاتی مرتبط با فضای آزاد بود، که در مقابل انقباض ناشی از نیروی جاذبه مقاومت می کند .

این مفهوم پس از آنکه رصدها نشان داد جهان در حال انبساط است کنار گذاشته شد و باعث شد اینشتین ثابت کیهانی را " بزرگترین اشتباه زندگی حرفه‌ای " خود توصیف کند .

در سال 1998، صورت تازه‌ای از ثابت کیهانی سر بر آورد و آن زمانی بود که معلوم شد انبساط جهان عملا در حال شتاب گرفتن است .


سوال های بی پاسخ


هرچند معرفی مجدد این ثابت راه تطبیق محاسبات با تئوری را گشود ، اما همچنین سوال‌هایی را پدید آورد دایر بر اینکه چیزی در فیزیک هست که "گم شده" است .

پروفسور نیل توروک، از دانشگاه کمبریج به سایت خبری بی بی سی گفت : "زمانی که قدر این ثابت کیهانی محاسبه شد ، معلوم شد خیلی کوچکتر از حد انتظار است."

"اینکه چرا این ثابت این قدر کوچک است به یکی از بزرگترین سوالات فیزیک بدل شده است ."

"در حال حاضر، تنها توضیحی که برای آن وجود دارد این است که شاید جهان اینگونه کار می کند ."

این نظریه بسیاری از پرسش‌ها را بی پاسخ می گذارد اما اکنون پروفسور استاینهارت و توروک نظریه تازه‌ای را برای توضیح علت کوچک بودن ثابت کیهانی پیشنهاد کرده‌اند .

آنها می گویند که زمان عملا پیش از انفجار بزرگ شروع شد ، یعنی قبل از آن جهان دیگری وجود داشته است .

این همچنین بدان معنی است که جهان کنونی بسیار کهن تر از حد پذیرفته شده فعلی است .

پروفسور توروک توضیح داد: " در حال حاضر ممکن است یک جهان دیگر از جنس "ماده تاریک" همزمان با جهان ما وجود داشته باشد که ما هرگز نمی توانیم با آن تماس برقرار کنیم ."

او می افزاید : " این دو جهان در نهایت بر اثر فشار نیروی جاذبه به سوی هم کشیده می شوند و با هم تصادف می کنند. این بدان معنی است که اموری که الان اتفاق می افتد به خلق جهانی دیگر در آینده کمک خواهد کرد. "

منبع : سایت بی بی سی
http://www.bbc.co.uk/persian/science/st ... eory.shtml


لازم به توضیح نیست که منشاء و انگیزه ارایه این نظریه ، برداشت متداول از وجود ماده تاریک و داشتن خواص گرانشی برای آن است و چون ما می‌دانیم که اعمال و در نظر گرفتن مقدار بسیار زیادی از ماده تاریک برای کیهان بی مورد است ، پس اینچنین نظریه‌ای هم درست نخواهد بود . و نکته بسیار مهم در این نظریه این است که مفهوم آن به نقطه ضعف بزرگ در مورد تئوری ماده تاریک اشاره دارد و آن اینکه اگر ماده تاریک خواص گرانشی داشته باشد در نهایت مجبور است تحت نیروی گرانشی با ماده باریونی ( ستارگان و ... ) ادغام و تصادم داشته باشد که در نهایت منجر به انهدام کیهان خواهد شد ، که این اتفاق نیز می‌بایست مدتها پیش روی می‌داده است که روی نداده و در آینده هم روی نخواهد داد ، برای اینکه ماده تاریکی با این خواص گرانشی وجود خارجی ندارد و صرفا وجود آن از خطا در محاسبات گرانشی ناشی میشود و صد البته دانش اندک از ماهیت و خواص متغییر گرانش .



گردباد کاترینا


به عکس فوق دقت کنید که موجودی خیلی شبیه به یک کهکشان است و مرکز آن خالی خالی است . کیهان شناسان با توجه به قوانین گرانشی شناخته شده فعلی چنین حدس میزنند که در مرکز کهکشانها میبایست جرم بسیار زیادی وجود داشته باشد تا کهکشان به تعادل برسد و آن را منسوب به سیاه‌چاله‌های ابر جرم می‌کنند که فعلا رویت یا شناسایی نشده‌اند ، چون مرکز کهکشانها به علت وجود توده‌های گازی متراکم ، گرد و غبار زیاد و حتی تراکم ستارگان قابل رویت نیست . در واقع میتوان پیش بینی کرد که قوانین ما در مورد گرانش ناقص است و همانطور که لحاظ جرم بیش تر از جرم رویت شده برای کیهان بی‌مورد است ، بلکه لحاظ کردن هسته سنگین برای کهکشانها نیز بی‌مورد خواهد بود . ولی آنچه که مسلم است اینکه سرعت خطی اجرام در نزدیک مرکز کهکشانها به یک سوم سرعت نور می‌رسد که این پدیده باعث دوران و حتی وارونگی میادین گرانشی شده و میتواند مکانیک چرخشی کهکشانها حتی سرعت فرار آنها را بدون نیاز به لحاظ ماده تاریک و هسته سنگین توجیه کند . سیاه چاله ها و اجرام نوترونی وجود دارند ولی سیاه چاله های ابر جرم که آنها را در مرکز کهکشانها تصور می‌کنند و آنهم صرفا برای توجیه مکانیک چرخشی آنها با قانون گرانش نیوتنی طبق دانسته‌های روز ، وجود خارجی ندارند و صرفا تصور هستند . در واقع ما نمی‌توانیم نگرش کلی و ابتدایی خود در منظومه شمسی ( خورشید با جرم بیشتر از 98 % منظومه ) را به کهکشان منتقل کنیم و ادعا کنیم سیاه چاله هایی با جرم میلیونها و یا میلیاردها برابر خورشید در مرکز کهکشانها وجود دارند .


چرخش به دور مرکز جرم مشترک و نه به دور مرکز جاذبه :

همانطور که میدانیم مدار چرخش اقمار و سیارات نسبت به وزن و فاصله آنها از دایره به بیضی تغییر شکل پیدا میکند . یعنی به طور مثال زمین به دور مرکز خورشید نمی چرخد بلکه به دور مرکز جرم مشترک ( جرم زمین و خورشید ) می چرخد که مکان آن نیز متغیر است ولی ستارگان دوتایی رویت شده اند که روی مدار دایره ای در حال چرخش و تعقیب همدیگر هستند . در واقع آنها تحت تاثیر جرم مشترک یکدیگر و در حال چرخش به دور مکان ثابت آن هستند . در مورد کهکشانها نیز این موضوع به گونه ای صادق است ، یعنی تمامی ستارگان به دور مکانی به نام مرکز ( هسته کهکشان ) می چرخند که جرم مشترک تمامی آنها در آن واقع و یا متمرکز شده است بدون اینکه جرم و ماده ای فوق العاده ثقیل در آنجا حضور داشته باشد .





موضوع مطلب :

جمعه 91 آبان 12 :: 12:45 عصر
پدیده‌ دوران میادین گرانشی و توجیه چرخش ستارگان درون کهکشانی ، 90 درصد خطا در محاسبات مکانیک کلاسیک و نسبیت عام

مقدمه : سقوط به مرکز جاذبه

شکل فوق سقوط آزاد جسم A به طرف مرکز جاذبه B را نشان میدهد . اگر مرکز جاذبه B را بدون دوران یا با دوران ناچیز در نظر بگیریم ، 1- نیروی وارده به جسم A از طرف میدان جاذبه B و 2- شتاب گرانشی 3- سرعت سقوط جسم و مسافت طی شده در هر لحظه از زمان را میتوانیم از طریق معادلات مکانیک کلاسیک به دست آوریم ، حتی میتوانیم بدانیم که جسم در چه شعاعی از مرکز جاذبه با چه سرعت زاویه‌ای باید چرخش کند تا جذب میدان جاذبه نشده و همواره به دور مرکز جاذبه در حال چرخش باشد . اینک برعکس این موضوع را میتوانیم در نظر گرفته و مسئله‌ای را مطرح کنیم ، و آن اینکه مرکز جاذبه B با چه سرعت زاویه‌ای باید دوران داشته باشد تا جسم A از حالت سکون ، پیرامون آن به چرخش در آمده و به طرف میدان گرانش سقوط نکند ؟


جواب ! شکل فوق سقوط آزاد جسم A با سکون اولیه به طرف مرکز جاذبه B با دوران نسبتا زیاد را نشان میدهد . همانطور که مشخص است بردار سبز رنگ تقریبا نیروی جاذبه ، بردار نارنجی رنگ تقریبا بردار دوران مرکز جاذبه و بردار قرمز رنگ تقریبا بردار برآیند دو نیرو را نشان داده و مارپیچ آبی رنگ مسیر حرکت و سقوط جسم به طرف مرکز جاذبه را نشان میدهد . آنچه که در این شکل بسیار قابل توجه است اینکه ، طبق قوانین مکانیک کلاسیک در مورد گرانش هر چه قدر فاصله مابین دو جسم کمتر شود ، نیروی جاذبه مابین دو جرم افزایش پیدا می‌کند ، ولی در شکل هندسی فوق چنین به نظر میرسد که در حالت دوران مرکز جاذبه با سرعت زاویه‌ای نسبتا زیاد ، این نیروی جاذبه تقریبا میبایست ثابت بماند و تا حدودی ، مستقل از فاصله دو شی باشد و عجیب‌تر از آن اینکه با کم شدن فاصله جسم با مرکز دوران ، اندازه بردار دوران مرکز جاذبه نیز کمتر میشود . در واقع هر مقدار فاصله جسم از مرکز جاذبه افزایش می‌یابد ، بردار دوران نیز بزرگتر میشود . حال این سوال مطرح میشود که آیا اینچنین رسم هندسی میتواند در عالم فیزیکی وجود داشته و پدیدار شود یا این مسئله صرفا به صورت یک رسم یا طرح هندسی بر روی کاغذ است ؟
از مارپیچ طلایی ( فیبوناچی ) یا اسپیرال لگاریتمی بدست آمده چنین حدس زده میشود که چنین رسم هندسی میتواند در عالم فیزیکی وجود داشته باشد و حادث شود ! برای اینکه مسیر سقوط شهاب سنگ‌ها به طرف اجرام همین است و این مسیر بیشتر مربوط به سرعت اولیه سنگ‌های آسمانی میشود و نه دوران مراکز جاذبه ، ولی این ساختار در بازوهای میله‌ای کهکشانها کاملا مشهود است که مربوط به دوران هسته آنها میشود .


به بیان ساده اجرام در زمان ورود به کهکشان مجبورند همین مسیر مارپیچی را به طرف هسته طی کنند .


" / کشف حیرت انگیز ماده تاریک


کیهان شناسان در زمینه‌ یک خوشه کهکشانهای دور دست اثر گرانشی بسیار نیرومند ماده‌ای را یافته‌اند که هیچ نشانی از آن در تصاویر طول موجهای مختلف نیست . این نخستین نقشه برداری مستقیم و دقیق ماده تاریک در عالم است که به نظریه‌ وجود ذرات مادی با برهمکنش ضعیف که ممکن است سهم بزرگی از جرم عالم را تشکیل دهد ، کمک می‌کند .
بیش از نیم قرن است که مسئله ماده تاریک در جامعه فیزیک مطرح شده است . کیهان شناسان دریافته‌اند که کهکشانهای مارپیچی فقط با وجود ستاره‌ها و سحابی‌هایشان نمی‌توانند سرعت دورانی رصد شده در آنها را توجیه کنند . سرعت گردش ستاره‌ها به دور مرکز کهکشان در نواحی حاشیه‌ای کهکشان ، میبایست کندتر از هر جای دیگری درون کهکشان باشد ، اما این طور نیست و ستاره‌های بیرونی کهکشان با سرعت زیادی در حرکت‌اند . این نوع حرکت کهکشان نشان از وجود گرانش عظیم ماده‌ای را دارد که در نواحی بیرون کهکشان پنهان شده است . از سوی دیگر جرم ناپیدای مشابهی با گرانش عظیم در خوشه‌های کهکشانها وجود دارد . در واقع تمام آنچه به صورت ستاره‌ها و اجزایشان ، سحابی‌ها و ابرهای میان - ستاره‌ای و میان ­ کهکشانی و تمام ماده عادی ، یا آن طور که در فیزیک نام می‌بریم ماده باریونی می‌شناسیم ، فقط 4 درصد جرم کل عالم است و ماده تاریک سهم بسیار بزرگی از جرم در کیهان را اشغال می‌کند . به طور مثال در کهکشان راه شیری فقط 10 درصد جرم به صورت ماده باریونی ، مانند ستاره‌ها و گازهای میان ­ ستاره‌ای است و 90 درصد دیگر را ماده تاریک تشکیل می‌دهد . "


" / رابطه‌ سرعت چرخش ستارگان موجود در هر کهکشان با ابعاد کهکشانستاره شناسان موفق به شناسایی قانونی شده‌اند که بر تمامی کهکشانهای جهان حاکم است و بر اساس این قانون هر چه ابعاد یک کهکشان بزرگتر باشد ، ستاره‌ها و توده‌های گاز موجود درون کهکشان نیز با سرعت بیشتری درون کهکشان دوران می‌کنند . به گزارش سایت اینترنتی "نیوساینتیست"، محققان دانشگاه کالیفرنیا در "سانتا کروز" اعلام کردند کشف جدید نشان می‌دهد صرف نظر از شکل کهکشان که خواه به صورت بیضی مانند ، مارپیچ و یا سایر اشکال باشد ، قانون جدید در تمامی انواع کهکشانهای موجود در جهان صدق می‌کند . کشف جدید نشان می‌دهد رابطه میان ابعاد کهکشان و سرعت دوران ستارگان موجود در کهکشان ، در میان تمامی انواع کهکشانهای جهان رابطه ثابتی است و به علاوه این ثابت از میلیاردها سال قبل تاکنون تغییر نکرده است ...

محققان این دانشگاه در مطالعه ? 544? کهکشان عظیم با اشکال و قدمتهای مختلف و سنجش سرعت دوران ستارگان موجود در این کهکشانها متوجه شدند به رغم ظاهر پرآشوب این کهکشانها ، قانون مذکور در تمامی آنها صدق می‌کند و هرچه ابعاد یک کهکشان بزرگتر باشد ، ستارگان و توده‌های گاز موجود در کهکشان نیز با سرعت بیشتری درون کهکشان حرکت می‌کنند . دانشمندان در این مطالعه حتی وضعیت کهکشانهای بسیار دور با فاصله ?8? میلیارد سال نوری تا زمین را بررسی کردند و متوجه شدند این قانون در مورد آنها نیز صدق می‌کند . نور کهکشانهایی که در فاصله ? 8? میلیارد سال نوری از زمین قرار گرفته‌اند در حقیقت پس از ? 8 ?میلیارد سال سفر در فضا هم اکنون به زمین می‌رسد و بنابراین آنچه هم اکنون با دریافت نور این کهکشانها مشاهده می‌شود ، بیانگر وضعیت این کهکشانها در ? 8? میلیارد سال قبل است . دانشمندان با مطالعه این قبیل کهکشانهای قدیمی نیز متوجه شدند بین ابعاد کهکشان و سرعت دوران ستارگان درون آنها ، ارتباط مستقیم وجود دارد . محققان در این تحقیقات برای مطالعه کهکشانهای یاد شده از چندین تلسکوپ مختلف از جمله تلسکوپ فضایی " هابل " و تلسکوپ "کک 2? " ?در هاوایی ، استفاده کرده‌اند . "

در واقع این اثر گرانشی بسیار نیرومندی را که کیهان شناسان شناسایی کرده‌اند مربوط به مرکز یا بهتر است بگوییم دوران هسته کهکشان است و چون قوانین مکانیک کلاسیک و نسبیت عام مربوط به گرانش ، در مورد مراکز گرانش بدون دوران و یا با دوران ناچیز طرح شده است و نمی‌توانند گرانش مراکز جاذبه با دوران بالا را توجیه نمایند ( برای اینکه این پدیده دوران را اصلا در نظر نگرفته‌اند ) از اینرو کیهان شناسان مجبور شده‌اند این گرانش را به ماده تاریک ( ناشناخته ) نسبت داده و به نظریه پردازی روی آورند ، ولی اصل قضیه میتواند از این قرار باشد که قوانین مکانیک کلاسیک و نسبیت عام در مورد گرانش ، با دوران مراکز جاذبه تغییر میکنند و در این مورد بخصوص ، همان شکل هندسی ترسیمی درست به نظر می‌رسد ، یعنی بردار دوران گرانش با افزایش فاصله تا محدوده‌ای مشخص ، افزایش می‌یابد و به دنبال آن سرعت چرخش ستارگان در نواحی حاشیه‌ای کهکشان نیز ، بیش از انتظار خواهد بود ، یعنی روی دادی برعکس توجیه قوانین مکانیک کلاسیک و نسبیت عام و بسیار دور از انتظار ما !


این پدیده را بهتر توجیه نماییم

 


در شکل فوق جسم A در حالت سقوط به مرکز جاذبه ، دو برابر حالت قبلی به دور مرکز گرانش چرخیده است و علت آن افزایش سرعت دوران ( زاویه‌ای ) مرکز گرانش در نظر گرفته میشود ، حال اگر سرعت دوران مرکز جاذبه تا حد قابل توجهی افزایش داشته باشد خطوط مارپیچ به هم نزدیک شده و در نهایت به دایره‌های بسته و تو در تو تبدیل میشوند ، یعنی همان طور که قبلا در مورد دوران میادین الکتریکی توضیح دادیم ، به اشکال زیر توجه نمایید.



همانطور که از شکل فوق بر می‌آید امتداد بردارهای حرکت جسم و بردارهای دوران مرکز گرانش ، بر هم منطبق و هم سو شده‌اند و در این حالت بخصوص ، اجسام به مرکز جاذبه سقوط نکرده و همواره به دور مرکز جاذبه خواهند چرخید ، زیرا امتداد نیروی جاذبه از مرکز خارج و خطوط میدان گرانش تبدیل به کمانهای دایره‌ای و بی‌نهایت شده است که اجسام هر چه قدر در آنها حرکت کنند در نهایت به مرکز جاذبه نخواهند رسید ، در واقع می‌توانیم چنین استنباط کنیم که فضا - زمان پیرامون مراکز جاذبه انحنا پیدا نمی‌کند ، بلکه این خطوط یا بردارهای میدان گرانش است که پیرامون مراکز جاذبه دوار ( در حال چرخش ) انحنا می‌یابند و بعد از خم شدن تقریبا به دایره یا کره تبدیل میشوند . مکانیک کلاسیک چنین استنباط میکند که برای اینکه یک جسم پیرامون مرکز جاذبه به چرخش همیشگی درآید ، می‌بایست نیروی گریز از مرکز ( جانب مرکز ) آن برابر نیروی جاذبه مرکز گرانش وارد بر آن شده و به شرایط بی وزنی برسد و از اینرو شعاع چرخش و سرعت دوران ( زاویه‌ای ) جسم یا سرعت خطی آن محاسبه میشود ، یعنی معادلات زیر :

ولی در این حالت بخصوص فعلا میتوانیم چنین فرض کنیم که اجسام وارد کانالهای گرانشی دایره‌ای شکل میشوند ، که تا حرکت بی‌نهایت خود هرگز به مرکز جاذبه نخواهند رسید و از لحاظ قوانین فیزیکی چنین استنباط خواهند کرد که بر روی خطوط مستقیم در حال حرکت هستند و هر چه فاصله آنها از مرکز افزایش یابد ، در نواحی حاشیه‌ای کهکشان با سرعت دور از انتظار مواجه خواهیم شد .


اما موضوع مهم مطرح شده برای کیهان شناسان چیست ؟

" اگر کاملترین شناختی را که اکنون نسبت به نیروی گرانش داریم ، برای تبیین چگونگی چرخش کهکشانها به کار بگیریم با مسئله عجیبی مواجه خواهیم شد ، کهکشانها با چنان سرعتی در حال چرخشند که باید تا کنون مضمحل می‌شدند به عبارت دیگر در کهکشانها آنقدر جرم وجود ندارد که آنها را با سرعتی که اکنون مشاهده میکنیم به چرخش درآورد . ( ورا روبین ) اخترشناس موسسه کارنگی واشینگتن ، اولین کسی بود که در دهه 1970 به این مسئله عجیب و ناشناخته پی برد ، بهترین عکس‌العمل فیزیکدانان برای حل این مسئله این بود که فرض کنند ماده بیشتری در فضای درون کهکشانها وجود دارد ، ماده‌ای که برای ما غیر قابل مشاهده است اما مشکل اساسی در اینجاست که تا کنون هیچ کس نتوانسته در مورد چیستی این ماده توضیح قابل قبولی ارائه دهد . در واقع باید گفت که مسئله ماده تاریک شکافی اساسی را در دانش امروز بشر ایجاد کرده است . مشاهدات اخترشناسان حاکی از آن است که ماده تاریک باید حدود 90 درصد کل جرم جهان را تشکیل دهد و این مسئله وحشتناکی است که ما از ماهیت این 90 درصد جرم جهان هیچ چیز ندانیم . "
اولا ، همانطور که قبلا گفتیم ماده تاریک واقعی ( دخان ) منشاء پیدایش ماده و پاد ماده و بهتر است بگوییم هیدروژن و پاد هیدروژن و .. بوده و فاقد خواص گرانشی میباشد و در نهایت ماده تاریک با ادغام نوترونها و یا سایر ذرات در داخل سیاه‌چاله‌ها پدیدار خواهد شد ( مراجعه شود به مبحث واکنش هسته‌ای از نوع چهارم ) . دوما ما نباید در مورد مراکز گرانشی دوار ( در حال چرخش با سرعت بالا ) به نگرش مکانیک کلاسیک و نسبیت عام برگردیم ، برای اینکه در قوانین مکانیک کلاسیک چنین بیان میشود : اجرامی که حول مرکز گرانشی در حال چرخش هستند ، دارای نیروی گریز از مرکز ( جانب مرکز ) بوده که اگر این نیرو بیشتر از نیروی جاذبه میدان وارد بر آنها باشد ، اجرام به طرف بیرون پرتاب خواهند شد و با یک چنین تصور و اندیشه‌ای ، نیروی گرانشی به آن مقدار در هسته و یا خود کهکشان رویت نمی‌شود که برابر نیروی گریز از مرکز ستارگان باشد و مانع از پرتاب آنها به طرف خارج از کهکشان شود ، پس اجرامی در داخل یا کناره کهکشان باید جبران این کمبود را بکنند تا قوانین مکانیک کلاسیک در مورد کهکشانها جاری شود و این ماده تاریک باید خاصیت چسبی شکل هم داشته باشد تا اجرام داخل کهکشان را به هم پیوند دهد و مانع از گسیختگی آنها از همدیگر شود . در حقیقت نیازی به این مقدار جرم فراوان نیست ، برای اینکه با دوران میادین گرانشی ، خطوط میدان گرانش از خط مستقیم به دایره بسته و کره تبدیل شده و مشکل بردارها و نیروهای رو به بیرون و رو به داخل ( نیروی جاذبه و گریز از مرکز ) تا حد قابل قبولی مرتفع میشوند و از دید قوانین واقعی حاکم بر ستارگان ، چنین استنباط میشود که آنها در امتداد خطوط مستقیم در حال حرکت هستند و از اینرو نسبیت در مورد انحنای فضا - زمان ، نظر جامعی نداده است و ما نمی‌توانیم با قوانین نسبیت نیز چرخش ستارگان در داخل یک سیستم کهکشانی را بدون در نظر گرفتن حضور ماده تاریک توجیه کنیم ، برای اینکه انحنای فضا - زمان موجود ، البته در صورت صحت به مراتب بیشتر از انحنای فضا - زمان پیش بینی شده از جرم هسته یا خود کهکشانها میباشد ، و در نهایت مجبور به اعمال مقادیر بسیاری زیادی از جرم ، آن هم از نوع مجهول جهت برطرف کردن کمبود نیروی گرانش یا انحنای فضا - زمان هستیم و این در حالی است که درک و قبول انحنای فضا - زمان بسیار مشکل است و هیچ رسم هندسی ندارد ، ولی درک و فهم انحنای بردار و نیروی گرانش برای همگان بسیار سهل و آسان به نظر میرسد ، پس اینک میتوانیم قبول کنیم که بردار گرانش در داخل فضا با دوران مرکز جاذبه انحنا می‌یابد و چون تمامی پدیده‌ها در عالم نسبی به نظر میرسند ، انحنا را باید نسبت به چیزی اندازه گیری کنیم که آن مستقیم باشد و این ایده‌آل است که ما انحنای میادین گرانشی را نسبت به خود فضا اندازه گیری کنیم و در نهایت اینکه ستارگان مجبور هستند در این مسیر انحنا یافته گرانشی حرکت کنند و نمی‌توانند از آن خارج شوند و اگر ماده تاریکی هم درون کهکشان وجود داشته باشد ، به هر حال همانند ستارگان به چرخش در خواهد آمد و اصولا هر چیزی که در حالت نرمال از خارج وارد کهکشان شود مجبور به هماهنگی با چرخش اجزای کهکشان است مگر اینکه نیرویی مخالف چرخش کهکشان داشته باشد . در جایی که روابط و معادلات ریاضی و فیزیکی شناخته شده توسط ما نتوانند پدیده‌ها را توجیه کنند ، هندسه حتما به کمک ما می‌آید . دوران میادین گرانشی چیزی همانند گردباد بسیار قوی است که علی‌رغم اینکه همه چیز را به کام خود می‌کشد ولی باعث چرخش آنها پیرامون مرکز خود نیز میشود .

دو عکس بالایی لحظاتی از گردباد مهیب کاترینا را نشان میدهند که خسارات بسیار سنگینی به بار آورد ، تشابهی که مابین ساختار فیزیکی این گردباد و کهکشانهای مارپیچی موجود در عالم دیده میشود ، حاکی از این مسئله است که نیروی دوران هسته کهکشانهای موجود در عالم شاید قادر باشد چندین برابر جرم فعلی از ستارگان و گازهای موجود را در خود جای داده و آنها را پیرامون خود به گردش درآورد و با سرعت‌های بسیار بالا در کیهان حرکت کند برای اینکه این گردبادهای زمینی قدرت غیر قابل تصوری دارند که نیاز به توضیح نیست ، چه برسد به نیروی کهکشانهای مارپیچی و منظور کردن جرم ناشناخته‌ای برای توجیه قدرت گرانشی فوق‌العاده زیاد کهکشانها ، کمی دور از ذهن و نادرست به نظر میرسد .
قدر مسلم در زمان برسی و تحقیق در مورد نیروی گرانشی داخل کهکشانها ، میبایست پدیده دوران میادین گرانشی را مد نظر داشته باشیم ، چرا که به نوعی از طوفانهای فوق‌العاده شدید گرانشی سرو کار داریم که برای ما ناشناخته است و در نهایت میبایست تاثیر آن را بر کل میدان گرانش منظور کنیم که صد البته برسی این پدیده با قوانین مکانیک کلاسیک و نسبیت کمی دشوار به نظر میرسد یعنی میبایست تغییرات اساسی در آنها اعمال کنیم . البته جهت شناخت کامل تاثیرات این پدیده نیاز به تجهیزات پیشرفته‌ای داریم ، ولی بعد از مشخص شدن این تاثیرات ، توجیه بسیاری از پدیده‌های فیزیکی که به نوعی با گرانش سر و کار دارند سهل و آسان خواهد بود و نیازی به نظریه پردازی نخواهیم داشت و با توجه به ضعیف بودن میدان گرانشی نسبت به میدان الکتریکی و مغناطیسی و عدم دسترسی آسان به محیطی تقریبا خالی از اثرات گرانشی خارجی ، بهتر است این تاثیرات را از دوران میادین الکتریکی بر روی سطح سیاره زمین شروع کرد ، چرا که برای دوران میادین گرانشی نیز نتایج مشابهی پیش بینی میشود چون این دو خواص مشابهی از خود نشان می‌دهند . و ما هرگز این دو موضوع بسیار مهم را نباید فراموش کنیم و آن اینکه
1- اگر طبق نظر کیهان شناسان 90 درصد کهکشان را میبایست ماده تاریک تشکیل داده باشد تا نیروی گرانش آن مانع اضمحلال کهکشان شود ، پس این ماده تاریک طبق این نظریه میبایست نیروی گرانشی قوی داشته باشد و به دنبال آن این ماده میبایست همانند گازهای داخل ستارگان تجمع یافته و اجرامی را در آسمان تشکیل دهد و همچنین این ماده می‌بایست با ستارگان و سیارات ( ماده باریونی ) نیز اتحاد و تجمعی برقرار کند که اینچنین چیزی در عالم مشهود نیست ، پس نظریه ارایه شده به هیچ وجه نمی‌تواند معتبر باشد و صرفا یک خطا در محاسبات نجومی است.
2- این ماده تاریک خود مجبور است همانند ستارگان در کهکشان چرخش داشته باشد و چون گرانش دارد حتما جرم هم خواهد داشت ( دارای اینرسی باشد ) و این مسئله چرخش ماده پر جرم در کهکشان همراه و با سرعت ستارگان ، نیروی گریز از مرکز ( مرکز گرا ) ایجاد کرده و مشکل مضاعفی افزون بر مشکل قبلی بوجود خواهد آورد که مجبوریم تا بی‌نهایت برای یک کهکشان جرم و گرانش منظور کنیم .



چه عاملی باعث خمیدگی و انحنای نور میشود ؟

طبق دانسته‌های فعلی " / اگر نور ستاره‌ بسیار دوری از نزدیکی هاله ماده تاریک عبور کند ، نور خمیده می‌شود . ماده تاریک همچنین گاهی اوقات بصورت یک عدسی گرانشی بزرگ عمل میکند و باعث میشود که یک ستاره درخشنده‌تر از وضع طبیعی خود ظاهر شود . به این طریق با مشاهده ستارگان کم نور که ناگهان درخشنده‌تر میشوند ، میتوان بوجود ماده تاریک پی‌برد . اندازه گیری میزان خمیدگی نور ، میتواند بعنوان روشی برای محاسبه وزن کهکشانها و وزن ماده تاریک بکار رود ، که رصدها نشان میدهند که این خمیدگی‌ها بسیار بیشتر از وزن کهکشانهاست و 90 درصد خمیدگی‌ها ناشی از وجود ماده تاریک است . "
اینک ما به جرات می‌توانیم بگوییم که نه ماده تاریک و نه انحنای فضا - زمان ، هیچ کدام علت اصلی خمیدگی و انحنای نور در فضا نمی‌تواند باشد ، برای اینکه ماده تاریک واقعی ( دخان ) جاذب نور است و به همین دلیل اساسی رویت نمی‌شود و علت اصلی انحنای نور در فضا ، انحنای میادین گرانشی به علت دوران مراکز گرانش ( اجرام ) است زیرا این میادین به اندازه‌ لازم قدرت برای چرخاندن و نگه داشتن ستارگان را داشته ، پس میتوانند برای مسیر حرکت نور نیز خمیدگی و انحراف ایجاد کنند و اصولا چون نسبیت خمیدگی را صرفا به خود فضا - زمان به علت حضور جرم ثقیل منظور کرده است و از پدیده دوران جرم یا بهتر است بگوییم دوران میدان گرانش غافل شده است ، از اینرو کیهان شناسان مجبور به اعمال مقادیر افزون بر نیاز جرم در عالم و کهکشان برای توجیه اندازه خمیدگی نور میشوند که وجود خارجی هم ندارد . در واقع این جرم مجهول به علت نقص در معادلات فیزیکی فعلی به دست می‌آید که بزرگترین خطای بشر در محاسبات فیزیک کلاسیک و نسبیت عام محسوب میشود ، البته تا به امروز آنهم رقمی معادل 90 درصد مقدار واقعی ، به هر حال این جرم بیش از اندازه آنگونه که کیهان شناسان محاسبه کرده‌اند وجود خارجی ندارد و صرفا یک تصور و ذهنیت نادرست است ، آنهم برای اینکه قوانین مکانیک کلاسیک و نسبیت عام بر عالم حاکم بمانند و از این موضوع که شاید این قوانین مطرح شده جهان شمول نباشند و تحت شرایطی تغییر کنند غفلت شده اند ، اگر میزان ماده تاریک در عالم به این مقدار هم باشد ، حضور آن در ماهیت و مکان دیگری از عالم خواهد بود که ما انتظار آن را نداریم . نور در هنگام عبور تحت تاثیر کانالهای گرانشی ، خمیده و منحرف میشود ، چرا که استنباط اولیه این است که امواج الکترومغناطیس و گرانشی ماهیت و منشاء واحدی دارند و انحنای نور ربطی به نظریه انحنای فضا - زمان ندارد ، برای اینکه نسبیت چیزی به نام گرانش را قبول ندارد و معتقد است که حضور جرم در فضا باعث انحنای فضا - زمان میشود و این انحنای فضا - زمان است که اجرام و نور را به طرف خود می‌کشد . امواج الکترومغناطیسی و میدان گرانش قابلیت تبدیل شدن به یکدیگر را دارند و میتوانند بر هم تاثیر گذار هم باشند و اصولا در قوانین نسبیت نمی‌توان انحنای میادین گرانش را در فضا اعمال کرد ، برای اینکه فضا - زمان قبلا توسط حضور خود جرم انحنا یافته است ، یعنی از دیدگاه نظریه نسبیت عام ، همانند دیدگاه مکانیک کلاسیک ، دوران جرم بر میدان گرانش یا بهتر است بگوییم در انحنای فضا - زمان بی‌تاثیر است ، برای اینکه سرعت دوران ( زاویه‌ای ) جرم یا مرکز گرانش در تمامی معادلات ارایه شده توسط مکانیک کلاسیک و نسبیت عام ، مطرح و درج نشده است ، حتی معادله مقدار انحنای نور توسط جرم در نسبیت عام ، که این مسئله از نقاط ضعف قوانین فیزیک کلاسیک و نسبیت و در کل اندوخته فعلی بشر از علم فیزیک است ، و مسلما یک مرکز ثابت گرانشی با یک مرکز گرانشی دوار از لحاظ خواص فیزیکی میتواند بسیار متفاوت باشد که چنین پیش بینی میشود که یک میدان گرانشی دوار میتواند بیشتر از یک میدان گرانشی تقریبا ثابت بر مسیر نور تاثیر گذار باشد و خواص بسیار جالبی از خود نشان دهد که در آینده در مورد آن مطالبی ارایه خواهیم کرد و توضیح خواهیم داد که امواج گرانشی همان امواج الکترومغناطیسی هستند ولی به صورت طولی تولید و منتشر میشوند در حالی که نور موج عرضی الکترومغناطیس است . انحنای میادین گرانشی از نظر هندسی خیلی توجیه پذیرتر از انحنای فضا - زمان در نسبیت عام است . به اشکال زیر توجه نمایید :

شکل سمت چپ انحنای خطی یک میدان گرانشی را نشان میدهد و شکل سمت راست انحنای کروی همان میدان را نشان میدهد که از مقاطع و زوایای مختلف برش خورده است . این در حالی است که نسبیت شکل زیر را برای انحنای فضا - زمان ارایه کرده است که سطحی و دو بعدی به نظر میرسد و این در صورتی است که فضا سه بعدی بوده و اصولا انحنای فضا - زمان قابلیت رسم هندسی را ندارد ، بلکه پدیده‌ای است که می‌بایست در ذهن تجسم و شبیه سازی شود ، در نتیجه توجیه هندسی خوبی هم نخواهد داشت .

به طور مثال اگر پرتو شعاع نور بر روی سطح افقی حرکت کند میتوان با شکل فوق انحراف آن را در جوار یک جرم ثقیل توجیه نمود ولی اگر پرتو نور زیر سطح افقی حرکت کند یا به حالت عمودی بر جرم بتابد با شکل فوق نمی توان انحراف آن را توجیه نمود . ولی با اشکال ارایه شده مبنی بر انحراف خطی و کروی میدان گرانشی ، انحراف نور را تحت هر زاویه‌ای میتوان توجیه کرد . یک سوال بسیار مهم که می‌توانیم در نظریه نسبیت عام مطرح کنیم این است که اگر میدان گرانش یک جرم ، انحنای فضا - زمان حاصل آن در فضای پیرامون است ، پس میدان الکتریکی و یا الکترومغناطیسی حاصل از یک جسم باردار ساکن و یا در حال دوران در فضای پیرامون چه خواهد بود ؟
به قول یکی از دوستان برای اینکه گوی ( جرم ) به مرکز گودی سطح فوق کشیده و سقوط کند میبایست نیروی جاذبه ای همچون زمین را در زیر سطح در نظر بگیریم که این نیروی کشش در فضایی که ما در آن بی وزن و معلق میشویم وجود ندارد که مسلما انیشتین نیز نتوانسته از عادتهای فکری قبلی و کلاسیک خود گریز داشته باشد و این موضوع مهم را در امثال خود نادیده گرفته که جای بحث دارد ؟
سخن آخر اینکه اطلاعات ما در مورد ماهیت ماده تاریک و مقدار آن و حتی مکان حضور آن درست به نظر نمی‌رسد ، ولی قدر مسلم بیشتر از اینکه گرانش بر ماده تاریک تاثیر گذار باشد یا ماده تاریک از خود خواص گرانشی نشان دهد ، امواج الکترومغناطیس با ماده تاریک برهمکنش قوی دارند و از اینرو ماده تاریک غیر قابل رویت به نظر میرسد مگر اینکه مابین منبع نور و دید ناظر قرار گیرد و سایه آن آشکار شود که در این وضعیت ، ماده تاریک میبایست از غلظت بالایی در فضا برخوردار باشد که در غلظت پایین ، فقط پدیده انحراف مشهود خواهد بود .



میدان گرانش حجمی ، سطحی و خطی :

نیوتن فرض کرد که نیروی گرانش زمین ، بر سطح کره‌ای بزرگ و در حال انبساط در همه جهات پراکنده است . بنابراین مساحت کره S که شعاع آن r باشد ، برابر است با :

S=4πr²


یعنی همان نیرویی که موجب سقوط سیب به طرف زمین می‌‌شود ، بر ماه نیز اعمال می‌گردد . وی فرض کرد نیروی گرانش با عکس مجذور فاصله بین دو جسم متناسب است یعنی :

F≈1/r²


این تناسب به این معنی است که اگر شعاع یک کره را دو برابر کنیم ، مساحت آن چهار برابر خواهد شد . پس اگر فاصله ما از مرکز زمین دو برابر شود نیروی گرانشی مابین ما و زمین به یک چهارم حالت قبل کاهش پیدا خواهد کرد .
آنگاه نیوتن نتیجه گرفت که نیروی گرانش میان هر دو جسم موجود در جهان ؛ مستقیما متناسب با حاصل ضرب جرم‌های آنهاست . سپس وی با وارد کردن یک ضریب ثابت ، تناسب را به تساوی تبدیل کرد و قانون جهانی گرانش را به صورت زیر ارایه داد :

F=Gm1m2/R²


که در آن m1 و m2 به ترتیب جرم دو جسم ، R فاصله مرکز دو جسم و G ثابت جهانی گرانش است . لازم به یادآوری است نیوتن فرض کرد ، جرم اجسامی که به یکدیگر نیروی گرانش وارد می‌کنند در مرکز آنها متمرکز شده و از این نظر مانند دو ذره عمل می‌کنند .
ولی همانطور که توضیح داده شد با مشاهده ساختار فیزیکی کهکشانها و سیاه‌چاله‌های دوار ، چنین مشخص میشود که کلیه اجرام پیرامون آنها ، تقریبا تمایل دارند تا بر روی سطح ( دیسک ) قرار گیرند نه سطح کره‌ای فرضی نیوتن ، که مشاهدات نشان داده است مرکز این سطح یا دیسک ، هسته کهکشان و یا جرم نوترونی است و علت این پدیده دوران میادین گرانشی است . به تصاویر زیر توجه نمایید :



در واقع این قانون گرانش نیوتن برای اجرامی با سرعت زاویه‌ای پایین ، مثل خورشید و یا سیاره زمین صادق است ، ولی چنین به نظر میرسد که نیرو و میدان گرانشی یک جرم سنگین با سرعت زاویه‌ای نسبتا زیاد ، از سطح یا حجم کروی به سطح یا محیط دایره‌ای تغییر شکل پیدا می‌کند .




موضوع مطلب :

جمعه 91 آبان 12 :: 12:45 عصر

8 خهع

ده واقعیت جالب در مورد کهکشان راه شیری
همه عمرتان اینجا زندگی کرده اید اما واقعاً درمورد کهکشان راه شیری چه می دانید؟ احتمالاً می دانید که مارپیچی است که 100،000 سال نوری امتداد دارد. تصمیم گرفته ایم شما را با حقایق بیشتری درمورد این کهکشان آشنا کنیم.

1) مارپیچی مسدود شده است.
 

احتمالاً می دانید که راه شیری کهکشانی مارپیچ و احتمالاً زیباترین نوع کهکشان است. آنها بازوهای بسیار بزرگ و باعظمتی دارند که از یک قطب مرکزی یا توده ای ستاره درخشان بیرون می آید. مارپیچ های آن ظاهری خارق العاده دارند: یک سد مستطیل شکل از ستاره ها در مرکز به جای یک کره و بازوها از دو انتهای سد پرتو می افکنند. ستاره شناسان به این سد، حائل می گویند و ما یکی از اینها را داریم.
درواقع، سد ما واقعاً بزرگ است. این سد با طولی برابر با 27،000 سال نوری از اکثر  سدها بزرگتر است.

2) حفره ی سیاه بسیار بزرگی با چگالی بسیار بالا در قلب آن وجود دارد.
درست در قلب کهکشان یک دیو زندگی می کند: یک حفره بزرگ سیاه (سیاه چاله). می دانیم که به خاطر تاثیر جاذبه آنجا قرار دارد و ستاره های نزدیک مرکز کهکشان با سرعتی فوق العاده به دور آن می گردند. با سرعتی هزاران کیلومتر در ثانیه به دور مدار آن میگردند و سرعت شگفت انگیر آن شیئی که اسیرشان کرده را تسلیم خود می کند. با کمی ریاضی پایه می توان گفت که آن توده باید برای رسیدن به مقیاس کیهانی سرعت ستاره ها را به چهار میلیون برابر خورشید برساند. بااینحال در تصاویر هیچ چیز دیده نمی شود. پس چه چیز می تواند 4،000،000 برابر خورشید باشد ولی هیچ نوری از خود ساتع نکند؟
درست است، یک حفره سیاه (سیاه چاله).
بااینکه بسیار بزرگ است اما به یاد داشته باشید که خود کهکشان 200 میلیارد برابر حجم خورشید است، به همین دلیل در واقعیت حفره سیاه در مرکز فقط یک شکاف کوچک از حجم کلی کهکشان است. و هیچ خطر سرازیر شدن در آن برای ما وجود ندارد. هر چه که باشد 250،000،000،000،000،000 کیلومتر از ما دور است.

حال تصور می شود که یک حفره سیاه بسیار بزرگ با چگالی بسیار زیاد در مرکز کهکشان با خود کهکشان شکل می گیرد و در واقعیت ابرهایی که خارج آن به دلیل فرو ریختن اجرام در این سیاه چاله ایجاد میشود، بر شکل گیری ستاره ها در کهکشان تاثیر دارند. بنابراین، حفره های سیاه می توانند خطرناک باشند اما این امکان وجود دارد که تولد احتمالی خورشید—و تولد زمین به همراه آن—به کمک همین طوفانها به وجود آمده است.

3) کهکشانهای دیگر را می بلعد.
کهکشان ها بزرگ هستند و توده های بسیار زیادی دارند. اگر کهکشان های کوچک دیگری از نزدیک یک کهکشان بزرگتر رد شوند، کهکشان بزرگتر می تواند ستاره ها و گازهای آن را جذب کند.

راه شیری بسیار زیباست اما وحشی هم هست. اخیراً کهکشان های زیادی را بلعیده است. کمانهای زیادی از ستارگان که به دور مرکز راه شیری می چرخند را به سمت خود کشیده است. این کهکشان ها به کهکشان ما ملحق شده و کهکشان ما بزرگتر می شود. حقیقت این است که خوردن هرچه بیشتر کهکشان های دیگر، این کهکشان را گرسنه تر می کند.

4) ما در یک محله زیبا زندگی می کنیم...
راه شیری در فضا تنها نیست. ما بخشی از یک گروه کوچک کهکشان های نزدیک هستیم که گروه محلی نامیده می شوند. البته راه شیری سنگین ترین کهکشان محل است و کهکشان آندرومیدا کمی کوچکتر از آن است. کهکشان ترای آنگیولوم هم مارپیچی است اما آنقدرها بزرگ نیست و درکنار تعداد زیادی کهکشان دیگر در کنار راه شیری قرار گرفته است. همه اینها کنار هم تقریباً سه جین کهکشان در گروه محلی می شوند که بیشترین کهکشان های کوچک را دارد که تشخیص آنها بسیار مشکل است.

5) ... و در حومه شهر هستیم.
گروه محلی کوچک و دنج است و همه چمنشان را مرتب می زنند و خانه هایشان را رنگ می کنند. این به خاطر آن است که اگر از دورتر نگاه کنیم ما در حومه زندگی می کنیم. شهرِ بزرگ موجود در این تصویر ، خوشه ویرگو مجموعه ای بزرگ از حدود 2000 کهکشان است که خیلی از آنها به اندازه راه شیری هستند یا حتی بزرگتر از آن. این نزدیکترین خوشه بزرگ است که مرکز آن تقریباً 60 میلیون سال نوری دور است. به نظر می رسد که راه شیری از نظر گرانشی به سمت آن کشیده می شود، به عبارت دیگر، ما جزئی از آن هستیم. جرم کلی خوشه به اندازه یک کادریلیون برابر جرم خورشید است.

6) فقط می توانید 000003/0 درصد آنرا ببینید.
وقتی در یک شب تاریک بیرون بروید، هزاران ستاره را در آسمان خواهید دید. اما راه شیری دویست میلیارد ستاره در خود دارد. شما فقط یک بخش خیلی خیلی کوچکی از تعداد ستاره هایی که به دور این کهکشان هستند را می بینید. درواقع، دورترین ستاره هایی که می توانید ببینید 100 سال نوری از شما فاصله دارند. بدتر اینکه، بیشتر ستاره ها آنقدر کم نور هستند که از فاصله ای نزدیک تر از آن هم دیده نمی شوند. خورشید تیره تر از آن است که از 60 سال نوری بیشتر دیده شود و خورشید درمقایسه با بیشتر ستاره ها بسیار بسیار روشن تر است. پس ستاره هایی که دور و بر خودمان می بینیم فقط قطره ای از اقیانوس راه شیری هستند.

7) 90 درصد آن نامرئی است.
وقتی به حرکت ستاره ها در کهکشان خودمان نگاه می کنید، می توانید با کمی کمک گرفتن از ریاضی و فیزیک مقدار توده های کهکشان را تعیین کنید. حتی می توانید تعداد ستاره های موجود در کهکشان را حساب کرده و حجم آنها را دربیاورید. مشکل اینجاست که هیچ دو عددی با هم تطابق ندارند: ستاره ها (و سایر چیزهای مرئی مثل گاز و گرد) فقط 10 درصد حجم کهکشان را تشکیل می دهند. پس 90 درصد بقیه کجاست؟

هر چه که هست، حجم دارد اما نمی درخشد. به همین خاطر به آن شیء تیره می گوییم چون هیچ واژه مناسب تری برای آن پیدا نکردیم. می دانیم که حفره های تیره، ستاره های مرده، سیاره های طرد شده، گاز سرد و ... نیستند و آنچه که باقی می ماند بسیار عجیب است. اما می دانیم که واقعی است و وجود دارد. فقط نمی دانیم که چیست.

8) بازوهای مارپیچی وهم است.
البته آنها به خودی خود وهم نیستند اما تعداد ستاره های موجود در بازوهای مارپیچ کهکشان ما خیلی متفاوت تر از تعداد موجود بین بازوها نیستند! بازوها مثل ترافیک شهری و مناطقی است که تراکم جمعیت بالا است. درست مثل یک ترافیک در اتوبان، ماشین ها وارد ترافیک شده و از آن خارج می شوند اما خود ترافیک تکان نمی خورد. درمورد بازوها هم ستاره هایی به آن وارد و از آن خارج می شوند اما بازوها همانجا می مانند.

باز هم مثل یک اتوبان، ابرهای دودی بزرگ می توانند در این بازوها جمع شوند که باعث می شود سقوط کنند و ستاره ها را تشکیل دهند. اکثر این ستاره ها کم نور هستند و عمر بلندی دارند به همین خاطر در آخر از بازوها بیرون می روند. اما بعضی از ستاره ها بسیار پرتراکم، داغ و روشن هستند و اطراف گاز را روشن می کنند. این ستاره ها خیلی عمر نمی کنند و قبل از اینکه بتوانند از بازوها خارج شوند می میرند. از آنجا که ابرهای گازی داخل این بازوها به این صورت روشن می شوند، همین باعث مشخص شدن بازوهای مارپیچی می شود.

ما به این دلیل بازوها را می بینیم که نور در آنجا بهتر است نه به این دلیل که ستاره ها آنجا جمع می شوند.

9) به طور جدی تاب دارد.
راه شیری دیسکی چاق با امتدادی برابر با 100،000 سال نوری و پهنایی برابر با چند هزار سال نوری است. تقریباً مقیاسی مثل یک جعبه DVD چهارتایی دارد.

آیا تا به حال یک DVD را زیر نور خورشید رها کرده اید؟ با گرم شدن ممکن است تاب بردارد. راه شیری هم همینطور است. این دیسک احتمالاً به خاطر تاثیر گرانشی یک جفت کهکشان ماهواره ای در گردش، قابل انعطاف است. یک طرف دیسک به سمت بالا و دیگری به سمت پایین تاب دارد. اگر به تصویر کهکشان آندرومیدا دقت کنید می بینید که از سمت راست به سمت بالا و از سمت چپ به سمت پایین تاب دارد. آندرومیدا هم کهکشان های ماهواره ای دارد و آن را هم درست مثل کهکشان ما تاب داده اند. البته این تاب تاثیری بر ما ندارد و فقط نکته جالبی بود درمورد کهکشان راه شیری.

10) قرار است کهکشان آندرومیدا را خیلی بهتر بشناسیم.
صحبت از آندرومیدا شد، آیا تا به حال آنرا در آسمان دیده اید؟ با چشم غیرمسلح می توان آن را در شبی صاف و تاریک مشاهده کرد. کم نور اما بزرگ است. تقریباً هشت برابر ماه در آسمان است.

اگر به نظرتان این خیلی بزرگ نمی رسد، باید بگوییم که اندازه آن برابر با دو میلیارد سال نوری است.

کهکشان آندرومیدا و راه شیری با سرعتی برابر با 200 کیلومتر در ثانیه به سمت هم در حرکت هستند. یادتان هست گفتیم کهکشان های بزرگ کهکشان های کوچکتر را می خورند؟ حالا وقتی دو کهکشان بزرگ به هم برخورد می کنند یک آتش بازی حسابی راه می افتد. ستاره ها از نظر فیزیکی سقوط نمی کنند، در این مقیاس خیلی کوچکتر از آن هستند. اما ابرهای گازی سقوط می کنند و همانطور که قبلاً گفتیم وقتی این ابرها سقوط کنند، ستاره ساخته می شود. به همین دلیل انفجاری از تشکیل ستاره ها صورت می گیرد که هر دو کهکشان را نورانی می کند.

در حال حاضر، گرانش متقابل هر دو کهکشان، قوس هایی عجیب و شگفت انگیز از ستاره و گاز می سازد. درست است که بسیار زیباست اما نشاندهنده یک خشونت در مقیاسی حماسی است.

چند میلیارد سال طول می کشد تا بالاخره این دو کهکشان به هم برخورد کنند و یکی شوند. آنها کهکشانی بسیار عظیم خواهند ساخت. درواقع، وقتی این اتفاق بیفتد خورشید همچنان دور آن خواهد بود. آیا نسل های بعد از ما شاهد این برخورد شگرف در تاریخ کهکشان ها خواهند بود؟

فکر کردن به آن هم واقعاً جالب است.

تا آن موقع این 10 نکته درمورد کهکشانی که در آن زندگی می کنید کافی به نظر می رسد. البته اگر بخواهید حقایق بیشتری در این رابطه بدانید باید مطالب بیشتری مطالعه کنید.



موضوع مطلب :

جمعه 91 آبان 12 :: 12:40 عصر
<   1   2   3   4   5   >>   >   
درباره وبلاگ


با سلام خدمت شما بازدیدکننده گرامی ، خوش آمدید به سایت من . این سایت با به روز کردن مطالب خود باعث می شود اطلاعات شما بازدید کننده گرامی ارتقا یابد لطفا برای هرچه بهتر شدن مطالب این وب سایت ، ما را از نظرات و پیشنهادات خود آگاه سازید یا از طریق فرم تماس سایت یا ازطرق ایمیل Amirmohammad.omumi@yahoo.com ما را در بهتر شدن کیفیت مطالب یاری کنید.
پیوندها
نویسندگان
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز
آمار وبلاگ
  • بازدید امروز: 51
  • بازدید دیروز: 14
  • کل بازدیدها: 2333229
فرم تماس
نام و نام خانوادگی
آدرس ایمیل
امکانات دیگر

آبان 91 - از همــــــه جــــــــا از همـــــــه رنـــــــگ
پربازدیدترین مطالب

کد پربازدیدترین

کلیه حقوق این وبلاگ برای از همــــــه جــــــــا از همـــــــه رنـــــــگ محفوظ است