تفکر فردوسی و اندیشه حاکم بر شاهنامه همیشه مدافع خوبی ها در برابر ظلم و تباهی است. ایران که سرزمین آزادگان محسوب می شود همواره مورد آزار و اذیتهمسایگانش قرار می گیرد.
زیبایی و شکوه ایران، آن را در معرض مصیبت هایگوناگون قرار می دهد و از همین رو پهلوانانش با تمام توان به دفاع از موجودیت اینکشور و ارزشهای عمیق انسانی مردمانش بر می خیزند و جان بر سر این کار می نهند.
برخی از پهلوانان شاهنامه نمونه های متعالی انسانی هستند که عمر خویش را بهتمامی در خدمت همنوعان خویش گذرانده است.
پهلوانانی همچون فریدون، سیاوش،کیخسرو، رستم، گودرز و طوس از این دسته اند.
شخصیت های دیگری نیز همچونضحاک و سلم و تور وجودشان آکنده از شرارت و بدخویی و فساد است.
آنهامأموران اهریمنند و قصد نابودی و فساد در امور جهان را دارند.
قهرمانانشاهنامه با مرگ، ستیزی هماره دارند و این ستیز نه روی گردانی از مرگ است و نه پناهبردن به کنج عافیت، بلکه پهلوان در مواجهه و درگیری با خطرات بزرگ به جنگ مرگ میرود و در حقیقت، زندگی را از آغوش مرگ می دزدد.
اغلب داستانهای شاهنامه بیاعتباری دنیا را به یاد خواننده می آورد و او را به بیداری و درس گرفتن از روزگارمی خواند ولی در همین حال آنجا که هنگام سخن عاشقانه می رسد فردوسی به سادگی و باشکوه و زیبایی موضوع را می پروراند.
نگاهی به پنج گنجنظامیدر مقایسه با شاهنامه، این حقیقت را بر ما نمایان تر می کند. در پنج گنج، شاعرعارف که ذهنیتی تغزلی و زبانی نرم و خیال انگیز دارد، در وادی حماسه چنان غریقتصویرسازی و توصیفات تغزلی شده که جای و مقام زبان حماسه را فراموش کرده است حالآنکه که فردوسی حتی در توصیفات تغزلی در شأن زبان حماسه، از تخیل و تصاویر بهره میگیرد و از ازدحام بیهوده تصاویر در زبان حماسی اش پرهیز می کند.
تصویرسازی
تصویرسازی در شعر فردوسی جاییبسیار مهم دارد. شاعر با تجسم حوادث و ماجراهای داستان در پیش چشم خواننده او راهمراه با خود به متن حوادث می برد، گویی خواننده داستان را بر پرده سینما به تماشانشسته است.
تصویرسازی و تخیل در اثر فردوسی چنان محکم و متناسب است که حتیاغلب توصیفات طبیعی درباره طلوع، غروب، شب، روز و . . . در شعر او حالت و تصویریحماسی دارد و ظرافت و دقت حکیم طوس در چنین نکاتی موجب هماهنگی جزئی ترین امور درشاهنامه با کلیت داستان ها شده است.
چند بیت زیر در توصیف آفتاب بیان شدهاست:
چو خورشید از چرخ گردنده سر
برآورد برسان زرین سپر
***
پدید آمد آن خنجر تابناک
به کردار یاقوت شد رویخاک
***
چو زرینسپر برگرفت آفتاب
سرجنگجویان برآمد ز خواب
و این هم تصویری کهشاعر از رسیدن شب دارد:
چو خورشید تابنده شدناپدید
شب تیره بر چرخ لشگر کشید
موسیقی
موسیقیدر شعر فردوسی از عناصر اصلی شعر محسوب می شود. انتخاب وزنمتقاربکه هجاهای بلند آن کمتر از هجاهایکوتاه است، موسیقی حماسی شاهنامه را چند برابر می کند.
علاوه بر استفاده ازوزن عروضی مناسب، فردوسی با به کارگیری قافیه های محکم و هم حروفیهای پنهان وآشکار، انواعجناس،سجعو دیگرصنایع لفظیتأثیر موسیقایی شعر خود را تا حدممکن افزایش می دهد.
اغراقهای استادانه، تشبیهات حسی و نمایش لحظات طبیعت وزندگی از دیگر مشخصات مهم شعر فردوسی است.
برآمد ز هر دو سپه بوق و کوس
هوا نیلگون شد، زمین آبنوس
چو برق درخشنده از تیره میغ
همی آتش افروخت از گرز و تیغ
هوا گشت سرخ وسیاه و بنفش
ز بس نیزه و گونه گونه درفش
از آواز دیوان و از تیره گرد
زغریدن کوس و اسب نبرد
شکافیده کوه و زمین بر درید
بدان گونه پیکار کین کسندید
چکاچاک گرز آمد و تیغ و تیر
ز خون یلان دشت گشت آبگیر
زمین شد بهکردار دریای قیر
همه موجش از خنجر و گرز و تیر
دمان بادپایان چو کشتی بر آب
سوی غرق دارند گفتی شتاب
بخش های اصلی شاهنامه
موضوع این شاهکار جاودان، تاریخ ایران قدیماز آغاز تمدن نژاد ایرانی تا انقراض حکومت ساسانیان به دست اعراب است و کلاً به سهدورهاساطیری، پهلوی و تاریخیتقسیم می شود.
دوره اساطیری
این دوره از عهد کیومرث تا ظهور فریدون ادامهدارد. در این عهد از پادشاهانی مانند کیومرث، هوشنگ، تهمورث و جمشید سخن به میان میآید. تمدن ایرانی در این زمان تکوین می یابد. کشف آتش، جدا کرن آهن از سنگ و رشتن وبافتن و کشاورزی کردن و امثال آن در این دوره صورت می گیرد.
در این عهدجنگها غالباً جنگ های داخلی است و جنگ با دیوان و سرکوب کردن آنها بزرگ ترین مشکلاین عصر بوده است. (بعضی احتمال داده اند که منظور از دیوان، بومیان فلات ایرانبوده اند که با آریایی های مهاجم همواره جنگ و ستیز داشته اند)
در پایاناین عهد، ضحاک دشمن پاکی و سمبل بدی به حکومت می نشیند، اما سرانجام پس از هزار سالفریدون به یاریکاوه آهنگرو حمایت مردم او را از میان میبرد و دوره جدید آغاز می شود.
دوره پهلوانی
دوره پهلوانی یاحماسی از پادشاهی فریدون شروع می شود. ایرج، منوچهر، نوذر، گرشاسب به ترتیب بهپادشاهی می نشیند. جنگهای میان ایران و توران آغاز می شود.
پادشاهی کیانیمانند: کیقباد، کیکاووس، کیخسرو و سپس لهراست و گشتاسب روی کار می آیند. در این عهددلاورانی مانند: زال، رستم، گودرز، طوس، بیژن، سهراب و امثال آنان ظهور می کنند.
سیاوش پسر کیکاووس به دست افراسیاب کشته می شود و رستم به خونخواهی او بهتوران زمین می رود و انتقام خون سیاوش را از افراسیاب می گیرد. در زمان پادشاهیگشتاسب،زرتشتپیغمبر ایرانیان ظهور می کند واسفندیار به دست رستم کشته می شود.
مدتی پس از کشته شدن اسفندیار، رستم نیزبه دست برادر خود، شغاد از بین می رود و سیستان به دست بهمن پسر اسفندیار با خاکیکسان می گردد، و با مرگ رستم دوره پهلوانی به پایان می رسد.
دورهتاریخی
این دوره با ظهور بهمن آغاز می شود و پس از بهمن، همای و سپسداراب و دارا پسر داراب به پادشاهی می رسند.
در این زمان اسکندر مقدونی بهایران حمله می کند و دارا را که همان داریوش سوم است می کشد و به جای او بر تخت مینشیند.
پس از اسکندر دوره پادشاهی اشکانیان در ابیاتی چند بیان می گردد وسپس ساسانیان روی کار می آیند و آن گاه حمله عرب پیش می آید و با شکست ایرانیانشاهنامه به پایان می رسد.
موضوع مطلب :