سفارش تبلیغ
صبا ویژن
از همــــــه جــــــــا از همـــــــه رنـــــــگ
بزرگ ترین سایت مطالب ودانلود
به سایت از همــــــه جــــــــا از همـــــــه رنـــــــگ خوش آمدید

امام جعفر صادق علیه السلام درباره روز نوروز فرمودند:
همانا نوروز روزى است که پروردگار جهان از بندگانش پیمان گرفت که او را پرستش کنند و به او شرک نورزند و به پیامبران و امامان علیهم السلام ایمان بیاورند...
... نوروز اولین روزى است که خورشید در آن طلوع کرد و بادهاى ناگهانى وزیدن گرفت و ستاره زمین در چنین روزى ایجاد شد...
... نوروز روزى است که على علیه السلام در نهروان، خوارج را هلاک کرد... گل هاى زمین در آن روز خلق شد... در چنین روزى بود که کشتى حضرت نوح(ع) بر کوه جودى نشست... همان روزى است که جبرئیل بر پیامبر اکرم(ص) نازل شد... همان روزى است که ابراهیم(ع) بت ها را شکست... در همین روز حضرت محمد(ص)، على (ع) را بردوش خود حمل کرد تا بت هاى قریش را سرنگون کند... در چنین روزى حضرت مهدى (عج) ظهور مى فرماید و ما انتظار فرج آن حضرت را در چنین روزى داریم... براى این که نوروز از ما و شیعیان ماست...
... ابوریحان بیرونى که نوشته هایش در زمینه نوروز غنى ترین و معتبرترین آثار مکتوب است، مى گوید:
نخستین روز است از فروردین ماه و از این جهت روز نو نام کردند که پیشانى سال نوست.
تا قبل از دوره هخامنشى هیچ اطلاعى از تقویم ها و روش محاسبه تاریخ توسط مردم در دست نیست با این وجود، بعد از هخامنشیان دو نوع تقویم ساخته شده است. که مى توان به: 1ـ تقویم به جا مانده در کتیبه هاى پرسپولیس
این تقویم شامل 12 ماه و تقویمى شمسى بود که احتمالاً از پاییز آغاز مى شده و شامل سالهاى کبیسه نیز بود.
2ـ تقویم اوستا
این تقویم در واقع مبداً تقویم کنونى ایرانیان است.
در این تقویم سال 365 روز بوده و دوازده ماه 30 روزه را تشکیل مى داد. پنج روز باقیمانده نیز «پنجه» نامیده مى شد.
زمان تا جگذارى (پادشاهى) در ایران باستان، به عنوان آغاز تقویم به حساب مى آمد، و سالها، بعد از پادشاهان نامگذارى مى شدند.
طبق عقاید زرتشت، ماه فروردین ( اولین ماه تقویم شمسى ایرانیان) به فراوشى ( سرزندگى) اشاره دارد که دنیاى مادى را در آخرین روزهاى سال دچار تحول مى کند. بنابراین، زرتشتیان، 10 روز را براى اینکه روح نیاکان خود را شاد کنند، گرامى مى دارند.
روایاتى است که گویاى این سنت است که مى توان به آنها اشاره داشت:
1ـ بعضى ها قبل از نوروز به گورستانها مى روند که مى تواند ریشه در این باور داشته باشد.
2ـ در مورد مبداً پیدایش نوروز این گونه روایت کرده اند که در این روز کیاخسرو، پسر پرویز بردینا، به تخت سلطنت نشست و ایرانشهر را به اوج شکوفایى خود رساند.
3ـ روایت دیگر این است که سبب پیدایش نوروز را چنین پنداشتند که دیوان ( دیوها) به فرمان جمشید تختى ساختند. آن را بر دوش گرفتند و از دماوند به بابل بردند و جمشید بر آن جاى گرفت.
مردم از دیدن او که چون خورشید برتخت خود مى درخشید، به حیرت افتادند و پنداشتند که او خورشید است و در یک روز دو خورشید در آسمان پدیدار شده است. بنابراین برگرد تخت جمشید جمع شدند و گفتند: این روز نو است؛ و این گونه بود که جمشید فرمان داد این روز و پنج روز پس از آن را جشن بگیرند.
4ـ به روایت دیگر، سلیمان حلقه خود را گم کرد و در نتیجه حکومت خود را از دست داد. بعد از اینکه چهل روز به دنبال آن گشت، حلقه خود را یافت و دوباره به حکومت رسید. از این رو، مردم در آن روز فریاد برآوردند که، «نوروز ( روز نو) آمده است.»
حکیم عمر خیام در کتاب (نوروز نامه) ى خود مفصلاً به تدوین خصوصیات این جشن پرداخته و گویا نخستین تقویم خورشیدى را در عهد ملکشاه سلجوقى برمبناى نخستین روز از فصل بهار بنیاد گذاشته است. هم او مى گوید:
نوروز نخستین روز از سال نو را گویند.
در گذشته، نوروز را در ایران قدیم جشن فروردگان نیز گفته اند. در ایام نوروز مراسم خاصى در ایران قدیم برگزار مى شد که دنباله آن تا به امروز نیز باقى است. جشن نوروز در اولین روز فروردین شروع مى شد، ولى مشخص نیست چند روز طول مى کشیده است. در بعضى از دربارهاى سلطنتى جشن ها یک ماه ادامه داشت. مطابق برخى اسناد، جشن عمومى نوروز تا پنجمین روز فروردین بر پا مى شد، و جشن خاص نوروز تا آخر ماه ادامه داشت.
در اوستا نیز هیچ اشاره اى به این جشن نشده است. همچنین از دید مذهب و باورهاى دینى ایرانیان باستان در ارتباط با این جشن اطلاعاتى در دست نیست. اگر چه مطالبى کلى در تعداد اندکى از کتابهاى نوشته شده در عصر ساسانیان درباره جشن نوروز وجود دارد.
گفته شده داریوش کبیر، یکى از شاهان هخامنشى (421ـ486 قبل از میلاد)، در ابتداى هر سال از پرستشگاه بال مردوک، که از خدایان بزرگ بابلیان بود، دیدن مى کرد.
همچنین پارتیان و ساسانیان همه ساله نوروز را با برپایى مراسم و تشریفات خاصى جشن مى گرفتند.
روشن کردن آتش هنگام عصر یکى دیگر از رسومى بود که بین مردم در نوروز عمومیت داشت.
ریشه مراسم روشن کردن آتش توسط ایرانیان درآخرین چهارشنبه سال نیز به همین عمل ایرانیان باستان بازمى گردد.
ایرانیان باستان به آتش احترام مى گذاشتند. آن زمان عقیده بر این بود که آتش موجب تصفیه هوا مى شود.
دراولین صبح نوروز، مردم روى یکدیگر آب مى پاشیدند. بعد از گرویدن به اسلام نیز این رسم حفظ شده است با این تفاوت که به جاى آب از گلاب استفاده مى شود.
نوروز بزرگترین آغاز است. آغاز رویش و بالندگى، مرورى بر باورهاى مردم جهان درباره نوروز، نمایانگر است که ملت ها و اقوام گوناگون به نوعى، بیدارى طبیعت و آغاز فصل بهار که عیدبزرگ ما ایرانیان است را جشن مى گیرند. گرامیداشت مواهب الهى و زیبایى ها و برکات طبیعى برخاسته از یک حس مشترک جهانى است. سخن تازه از نوروز گفتن دشوار است، بسیارگفته اند، جامعه به تکرار نیازمند است و نوروز داستان زیبایى است که در آن طبیعت، احساس و جامعه هرسه دست اندرکارند، نوروز که سالهاست بر همه جشنهاى جهان فخر مى فروشد. نوروز جشن جهان است و روز شادمانى زمین، آسمان و آفتاب، وجوش شکفتن ها و شورزادن ها و سرشار از هیجان هرآغاز.
در همه کشورها عید به نوعى خاص برگزارمى شود. همچنین اعیاد به دسته هاى مختلف مانند اعیادملى، سنتى و مذهبى تقسیم مى شوند. براى مثال عیدنوروز درکشور ایران که همزمان با آغاز بهار است یک عید ملى و سنتى است که از زمانهاى بسیار دورتاکنون درمیان ایرانیان مرسوم بوده است، حتى ایرانیانى که درخارج از ایران زندگى مى کنند این عید را جشن مى گیرند. با برگزارى این عید، فرهنگ و سنت ایرانى فراموش نمى شود.
رسومات هرکشور به نوبه خود زیبا و باشکوه است. در ذیل مى خواهیم درمورد مراسم و تاریخ عید در دهلى (جمهورى هندوستان) صحبت کنیم...
عید در شبه قاره هند
شکوه عید در جمهورى هندوستان ازهمه جا بیشتر بوده است. هنوز هم در این جمهورى سخت موردتوجه است. باید گفت که شبه قاره هند داراى سه فصل است. جارا (زمستان) گرمى (تابستان) برسات (فصل بارندگى) درنتیجه درآنجا فصل بهار مانند ایران وجودندارد ولى مراسم آن برسات که فصل بارندگى است انجام مى گیرد. درزمانى که سبزه ها دمیده اند و شکوفه ها شکفته اند و زیبایى بر طبیعت سایه گسترده است.
درنوشته هاى نظم و نثر امیرخسرو دهلوى، ذکر نوروز و برگزارى جشنهاى نوروز درشبه قاره هند زیادآمده است، درمثنوى خزائن الفتوح که مشتمل بر احوال و اوضاع عهد سلطان علاءالدین خلج است و چندین بار ذکر بهار و نوروز آمده است.
از این نوشته ها مى توان نتیجه گرفت که در قرن هفتم و هشتم هجرى بلکه خیلى بیشتر ازاین جشن نوروز در شبه قاره هند توسط مسلمانان برگزارمى شده و رواج داشته است؛ تا اینکه امپراتورى بزرگ تیموریان گورکانى درآن سرزمین تشکیل شد و میلیونها ایرانى به آنجا مهاجرت کردند و خودظهیرالدین بابرشاه، مؤسسه سلسله پادشاهى تیموریان گورکانى هند مراسم ایرانى، مخصوصاً نوروز را برگزارمى کرده، چنانکه درتاریخ فرشته آمده است که:
«چون فصل موسم بهار بود، در کابل بزم نشاط آراست و تا درآن بلده فردوس قرین بود صبح و شام به شرب مى گلفام و مخالطت جوانان سیم اندام اشتغال نمود...»
مورخین زمان ورود این عیدنوروز را درحوالى اول فروردین ماه بیان داشته اند، درنوشته هاى موجود این عید به وسیله ایرانیان به آن سرزمین برده شده، امیرخسرو دهلوى درمثنوى قرآن السعدین برگزارى جشن نوروز را درزمان سلطنت معزالدین کیقباد چنین شرح داد:
رفت چو خورشید به برج حمل نور شرف کرد به گیتى عمل
دور جهان روز نو از سر گرفت موسم نوروز جهان در گرفت
در سیرت سلطان غیاث الدین بلبن متوفى 685 هجرى قمرى غلام و داماد سلطان قطب الدین ایبک و سلطان بزرگ شبه قاره هند که سلطنت او تمام آن سرزمین را در بر گرفته بود، نوشته شده است که:
«مجلس جشن را نیز به تکلف آراستى و ایام عید نوروز را به طرز پادشاهان عجم به سر بردى و در ایام جشن تا آخر روز به مجلس نشستى و پیشکشهاى خوانین و امرا از نظر گذشتى و چون پیشکش یکى از اعیان گذشتى، مقربان صفات پسندیده و خدمات شایسته او را معروض مى داشتند.» همچنین جلال الدین محمد اکبرشاه گورکانى که لقب «مغول اعظم» به او داده شد، تقویم هجرى قمرى را از میان برداشت و «تقویم جلالى» را از آغازنوروز گرفت و همچنین روزها و ماههاى ایرانى را رواج داد. اکبرشاه در اول نوروز در یک طرف ترازو مى نشست و هم وزن خود طلا و جواهرات میان فقرا و نیازمندان تقسیم مى کرد و جشنهاى بزرگ نوروز را گرامى مى داشت و این رسوم در میان تمام پادشاهان گورکانى تیمورى رواج داشت. در واقع تشریفات جشن نوروز شکوه برگزارى این آیین ها را نشان مى دهد، به نوشته مورخین در زمان سلطنت مغول و بابرنى نیز نوروز اهمیت فراوان داشت. اکبرشاه در سال 999 هجرى تقویم خورشیدى ایران را در آنجا معمول ساخت. خواجه نظام الدین احمدبن محمد مقیم هروى در طبقات اکبرى درباره جشن نوروز در دربار اکبرى شرحى جامع نگاشته است بالجمله گوید: «صحن بارگاه دولتخانه را با شامیانه هاى زرى دوزى و زربفت و غیره ترتیب داده تخت از طلا و مرصع به یاقوت و لالى در آن نهاده اشک فردوس بر این ساختند و مدت هر ده روز این منازل دلگشا آراسته بود.»
در روایت دیگر، ابوالفضل غلامى اینگونه نگاشته است که: «برگزارى جشن نوروز در زمان اکبرشاه نوزده روز طول مى کشید و در آن روز زیاد به آذین بندى و تزئیات و چراغانى مى پرداختند، نقاره ها به صدا در مى آمدند، آوازخوانها و خنیاگران از هنر خویش مردم را محظوظ مى ساختند، تمام شبها چرغانى ادامه داشت. دو روز قبل از جشن در آخرین روز آن صدقه ها داده مى شد و هدیه ها رد و بدل مى گردید.»
همچنین نورالدین جهانگیر پسر اکبرشاه در تألیف خود به نام «توزک جهانگیرى» مطالب جالبى درباره برگزارى مراسم نوروز در مدت هجده روزى که طى 22 سال حکومت خود براى نوروز را در قصر خود مى گرفت، بیان داشته است. نورالدین جهانگیر نیز سنوات جلوس خود را بر مبناى نوروز گذاشته و روز اول فروردین را جشن مى گرفته و چندان به جشنهاى اسلامى یا هندو در مقام مقایسه با جشن نوروز وقعى نمى نهاده است. دربار جهانگیر در نوروز شکوه و جلالى خاص مى یافت و سراپا آذین بندى مى شد و آوازه خوانان و خنیاگران همه جا در ترنم و پایکوبى مى شدند و این سرور تا نوزده فروردین ادامه مى یافت.
حتى اگر در ایام نوروز، جهانگیر در سفر بود، مراسم را در خیمه گاه و با جلال و شکوه برگزار مى کرد و از اول فروردین تا نوزده این ماه که «روز شرف» خوانده مى شد، امرا و حکام هدایاى گرانبها به خدمت مى آوردند و در این مهم با یکدیگر رقابت مى کردند. جهانگیر نیز متقابلاً هدایایى به آنان مى داد.
منجمین درباره رنگى که به هر نوروز سال مربوط مى شد، به او مى گفتند و او مقرر مى داشت دیوارهاى منزلش را به همان رنگ نقاشى کنند، رنگ فرشها و پرده ها و لباسها با همان رنگ مطابقت داشت، همه پوشش فیلان و اسبان و شتران و جانوران اهلى نیز به همان رنگ بود، حتى اطلس و مخمل هم که در تزئینات و در و دیوار به کار مى رفت، همان رنگ مخصوص را داشت. شاه جهان پسر جهانگیر با ذوق ترین شخص در خانواده سلاطین بابرى به شمار مى رفت، چه او بود که بناى زیباى جهان یعنى تاج محل را از خود به یادگار گذاشت و به علاوه آثارى دیگر نیز چون مسجد جامع دهلى از او باقى است. چنان که درباره جشنهاى نوروز در تاریخ ادبیات مسلمانان هند آمده است:
«در اصل این یک جشن ایرانى است که در آغاز فصل بهار برپا مى شود. در اینجا (شبه قاره) در عهد سلاطین مسلمان آغاز شد و در زمان حکومت تیموریان گورکانى نیز ادامه داشت. زمانى که در سال 1857 میلادى حکومت تیموریان به پایان رسید، این جشن نیز خاتمه پذیرفت.» آمده است اورنگ زیب عالم گیر به خاطر اسراف و زیاده روى در برگزارى این جشن، آن را ممنوع قرار داد، اما پادشاهان دیگر مانند اکبر و جهانگیر و شاه جهان و دیگر پادشاهان بعد از اورنگ زیب، آن را به اهتمام خاص برگزار مى کردند. دربار را به آیین نیکو تزئین مى کردند و امرا و وزرا و در باریان با آرایش و شکوه و جلال وارد دربار مى شدند. اکبر شاه کاخها و تالارهاى مختلف را میان امیران و وزیران و درباریان تقسیم مى کرد و آنان به سلیقه هاى خودشان آن را آرایش و تزئین مى کردند. مغنى و مطرب مى آمدند و آهنگ و سرود مى خواندند و مى رقصیدند. به همان طریق این جشن تا نوزده روز ادامه داشت. در شبها چراغانى مى شد و قندیلها، فانوسها، چراغها، شمعها و لوسترها از هر سو آویزان بود. در کاخها و حرمسراها نیز جشن نوروز برپا مى شد. ذوق و هنر و سلیقه نور جهان تهرانى، همسر نوالدین جهانگیر، در این زمینه مورد ستایش بود و فیض و بخشش و داد و دهش او نیز زبانزد عوام و خواص بود. او در چنین مواقع، این صفات خوب خود را کاملاً آشکار مى کرد. از آنجا که مردم از جشنهاى نوروز لذت مى بردند، ذوق و سلیقه آنان نیز تربیت مى شد و در فرهنگ و شایستگى آنان افزوده مى شد. پس از تسلط انگلیس در شبه قاره هند، جشن نوروز نیز اهمیت خود را از دست داد و فقط بعضى از مسلمانان یا افراد ایرانى الاصل به طور خصوصى آن را برگزار مى کردند تا اینکه در زمان مبارزات سیاسى مسلمانان علیه انگلیسیها، کم کم جشن نوروز فراموش شد؛ البته به صورت «جشن بهاران» باقى ماند. از سوى دیگر در میان ملت مسلمان شبه قاره این فکر به وجود آورده شد که آنان هندى هستند و نوروز یک سنت ایرانى و زرتشتى است که با افکار اسلامى آنان مناسبت ندارد.
شیعیان هندوستان نیز نوروز را گرامى مى دارند و آن را عیدى بزرگ مى شمارند، مخصوصاً در لکنهند و غیره خشنودى ها کنند و وظایف نوروز را بجا آورند و نسبت به بزرگى نوروز و تاریخ اجتماعى آن به زبانهاى مختلف اوراقها نوشته، خدمتها به این روز نموده اند.
جشن هولى در هند
جشن بزرگ و پرآب و رنگ هولى هر سال در ماه فالگونه (فوریه ـ مارس) در تمام بخشهاى کشور هند برگزارامى شود. این جشن در فصلى که هوا سرد است و نه گرم و درختان با انواع گلهاى دلفریب مى شکفند، اتفاق مى افتد.
جشن هولى براى مدت پنجاه روز در ایام بهار تمام فعالیتهاى دیگر را در منطقه براج (ماتهورا ـ ورینداوان) تحت الشعاع خود قرار مى دهد. شمار بسیار زیادى از مردم هند و سایر کشورها براى مشاهده این جشن دیدنى رنگها به طور گروهى به این منطقه سفر مى کنند. هولى یکى از بزرگترین جشنهاى هند است که علاقه مندان زیادى داشته و با توجه به رنگ سحرآمیز آن هیچ جشن دیگرى نمى تواند با آن رقابت و برابرى کند و در این ایام تمام فعالیتها در این منطقه با روح هولى آمیخته مى شوند. در معابد هر روز از گولال (پودر رنگى) براى استحمام مذهبى خدایان استفاده مى شود.
بر اساس افسانه اى، روزگارى شاه مقتدرى به نام هیرانکاشیپور بر زمین حکمفرمایى مى کرد. تکبر او به حدى بود که دعوى خدایى کرد و به مردم فرمان داد او را بپرستند، اما پراهلد، تنها پسر شاه، از پذیرفتن پدرش به عنوان (خدا) امتناع کرد، زیرا او فقط به راما، یکى از صور تجلى ویشنو، اعتقادى راسخ داشت. شاه براى پسرش به انواع تنبیه هاى خشن متوسل شد و حتى کمر به قتل او بست. اما هر بار پراهلد نام ویشنو را بر زبان مى آورد، نجات پیدامى کرد. بالاخره هولیکا، عمه پراهلد، با ادعاى اینکه آتش بر او اثر ندارد، کودک (پراهلد) را در دامنش گرفت و در آتش نشست تا او زنده زنده در آتش بسوزد (اما در واقع قصد نجات او را داشت) وقتى شعله هاى آتش خاموش شد، پادشاه دریافت که کودک نجات یافته، اما عمه اش در آتش هلاک شده است. افسانه دیگرى که با هولى ارتباط دارد، درباره قتل کاماى زیبا، خداى عشق، به دست شیواست. بر اساس این افسانه، زمانى که شیوا در حالت تفکر عمیق فرو رفته بود، پرواتى، دختر هیمالیا که سخت دلبسته شیوا بود، مى خواست با او وصلت کند، اما شیوا که یک مهایوگى بود، توجهى به او نشان نمى داد، کاما براى اینکه شیوا را عاشق پرواتى کند، حواس او را پرت مى کند. شیوا بر او خشم گرفت و بى درنگ این خداى کمان دار (کاما) را به تلى از خاکستر تبدیل کرد. شیوا بعدها با شفاعت پرواتى زندگى را به کاما برگرداند.
بر اساس روایت دیگرى، هولى همان شیطان مونث پوتاناست که در سرپمادبها گاواتا نقل شده است که سعى کرد با گذاشتن سینه زهرآگین اش در دهان کریشناى کودک او را از پا درآورد. کریشنا که مى دانست با چه کسى سر و کار دارد، چنان محکم سینه پوتانا را مکید که جان از بدنش خارج شد، این افسانه مشهور اضافه مى کند بدن مرده ناپدید شد و بنابراین گاوچرانان ماتهورا تمثال او را سوزاندند. از آن به بعد ناحیه ماتهورا، زادگاه کریشنا، مکان اصلى برگزارى جشن هولى شد. آیین جشن دو روز است. در روز اول آتشى بزرگ در غروب و یا شب هنگام روشن مى شود، قبل از آن آتش بزرگ دیگرى بر روى مکانى که از قبل آماده شده، روشن مى شود و تمثالى از هولیکا که از خیزران و بوریا ساخته شده، در حرکت دسته جمعى منظم به همراه خوانندگان و نوازندگان محلى به وسیله برهمنها با تشریفات به محل مى شود. تمثال در وسط تل آتش گذارده مى شود و دستیار برهمن هفت بار آن را طواف مى کند و قبل از اینکه آن را آتش بزنند، اشعارى را درستایش هولى ذکر مى کند. مفهوم آن اشعار جملات زیر است: روشن کردن آتش به عنوان نمادى از نابودى تمام شرهایى که در انسان وجود دارد.
دعا به درگاه خدا براى رفاه و بهبودى بشر.
... سپس مردم به خانه هایشان بر مى گردند.
در روز دوم از صبح زود تا ظهر، مردم با هر کاست و عقیده مذهبى بر سر و روى دوستان و خویشان گرد رنگ مى ریزند یا با آبفشان آب رنگى مى پاشند. پسرها و افراد کاستهاى پایین تر به خیابانها مى ریزند و در حالى که کلمات زشت رکیکى به زبان مى آورند، با سرنگ، آب رنگى بر سر و روى هم مى پاشند.
اما مسن ترها گرد قرمز را به آرامى روى صورت هم مى ریزند. مردم از رنگین شدن لباسهایشان ناراحت نمى شوند.
در غروب همان روز مردم شیرینى تعارف مى کنند و دوستان سه بار همدیگر را در آغوش مى گیرند. و براى هم آرزوى خوشبختى مى کنند. کودکان و نوجوانان براى اداى احترام برپاهاى بزرگترهایشان دست مى کشند.
در ایالت پنجاب، سیک ها مراسم هولاموهالا را یک روز بعد از مراسم هولى با شادمانى فراوان برگزار مى کنند.




موضوع مطلب :

چهارشنبه 91 اسفند 30 :: 3:23 عصر

درباره وبلاگ


با سلام خدمت شما بازدیدکننده گرامی ، خوش آمدید به سایت من . این سایت با به روز کردن مطالب خود باعث می شود اطلاعات شما بازدید کننده گرامی ارتقا یابد لطفا برای هرچه بهتر شدن مطالب این وب سایت ، ما را از نظرات و پیشنهادات خود آگاه سازید یا از طریق فرم تماس سایت یا ازطرق ایمیل Amirmohammad.omumi@yahoo.com ما را در بهتر شدن کیفیت مطالب یاری کنید.
پیوندها
نویسندگان
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز
آمار وبلاگ
  • بازدید امروز: 305
  • بازدید دیروز: 100
  • کل بازدیدها: 2331816
فرم تماس
نام و نام خانوادگی
آدرس ایمیل
امکانات دیگر

عید نوروز چیست؟ - از همــــــه جــــــــا از همـــــــه رنـــــــگ
پربازدیدترین مطالب

کد پربازدیدترین

کلیه حقوق این وبلاگ برای از همــــــه جــــــــا از همـــــــه رنـــــــگ محفوظ است