سفارش تبلیغ
صبا ویژن
از همــــــه جــــــــا از همـــــــه رنـــــــگ
بزرگ ترین سایت مطالب ودانلود
به سایت از همــــــه جــــــــا از همـــــــه رنـــــــگ خوش آمدید

موتور جت یک موتور واکنشی است که سیال را بر اساس قانون سوم نیوتن با سرعت بالا به حرکت در می آورد. این تعریف کلی از موتورهای جت دربرگیرنده توربو جت ها، توربو فن ها و راکت هاست. به طور عمومی بیشتر موتورهای جت از نوع موتورهای احتراق درونی (internal combustion) هستند ولی انواع غیر درونی وجود دارد. در استفاده های عمومی لفظ "موتور جت" به یک توربین گازی که از داخل احتراق پیدا می کند اتلاق می شود، موتوری که با یک متراکم کننده گردشی که از یک توربین نیرو می گیرد کار می کند. این موتورها اولین ساختاری بودند که در موتورهای جت به کار رفتند.

موتورهای جت بر عکس موتورهای پیستونی که در آنها نیروی محرکه از طریق یک پیستون که در یک سیلندر بالا و پایین می شود،تأمین می شود، با چرخش مداوم یک توربین و کمپرسور نیروی محرکه را تأمین می کنند. در نتیجه بازده بالاتر و صدای کمتری نسبت به موتورهای پیستونی تولید می کنند. موتورهای جت از سه قسمت اصلی تشکیل شده اند که عبارتند از کمپرسور،‌ محفظه ی احتراق و توربین .توربین در قسمت انتهایی موتور قرار دارد و نیروی محرکه کمپرسور را تأمین و از طریق یک یا چند میله(Shaft) به کمپرسور می رساند.

تاریخچه

موتور جت هواپیما که هواى داغ پرفشارى را تولید مى کرد توسط فرانک ویتل خلبان و مهندس هواپیماى انگلیسى اختراع شد و از این رو وى را پدر موتور جت مى نامند.

ویتل در سال 1907در شهر «کاونترى» به دنیا آمد. پدرش مکانیک بود. در سن 26 سالگى به عنوان خدمه پرواز در کران ول به نیروى هوایى سلطنتى انگلستان پیوست و در سال 1926با قبولى در معاینات پزشکى _ خلبانى به دانشکده نیروى هوایى سلطنتى راه یافت. او به عنوان یک خلبان بى پروا شهرتى بسزا به دست آورد و در سال 1928 تز فوق لیسانسش با عنوان «پیشرفت هاى آتى در طراحى هواپیما» که در آن راجع به امکان نفوذ راکت به هواپیما بحث شده بود را به رشته تحریر درآورد.

فرانک ویتل

ویتل پس از فارغ التحصیلى از دانشکده نیروى هوایى سلطنتى، به اسکادران جنگى ملحق شد و در اوقات فراغتش به مطالعه درباره اصول طراحى موتور توربوجت مدرن مى پرداخت. یکى از اساتید پرواز که تحت تاثیر ایده او در زمینه هواپیماهاى ملخ دار قرار گرفته  بود، او را به نیروى هوایى و یک کارخانه خصوصى مهندسى توربین معرفى کرد. پس از مدتى همه به این نتیجه رسیدند که عقاید و نظریات ویتل غیرعملى است. او در سال 1930ایده موتور جت را به صورت انحصارى به ثبت رساند و در سال 1936 با تاسیس کارخانه خصوصى «پاور جت» به ساخت و آزمایش اختراعش پرداخت.

در سال 1937 اولین موتور جت خود را بر روى زمین آزمایش کرد. تا آن زمان او همچنان از سرمایه و حمایت اندکى برخوردار بود. در 27 آگوست ،1939 «هانیکل اچ اى 178» که توسط «هانس یوخیم پابست فون اوهاین» آلمانى طراحى شده بود اولین پرواز موتور جت در تاریخ را به انجام رساند. مدل موتور جت آلمانى به صورت مستقل از تلاش هاى ویتل تکمیل شده بود.

یک هفته پس از پرواز «اچ اى 178»، جنگ جهانى دوم در اروپا آغاز شد. پروژه ویتل، فضایى دوباره براى تحقیق و آزمایش یافت. نیروى هوایى سفارش ساخت موتور جت جدیدى را به شرکت «پاور جت» داد و از شرکت هواپیمایى گلاستر خواستار تولید هواپیمایى آزمایشى با مشخصات یکسان به نام E28/39 شد.

در 15 مه ،1941 هواپیماى جت گلاستر ویتل E28/39 با موتور جت تکمیل شده توسط شرکت توربین انگلستان که تا آن روز به عقاید ویتل بى توجه بود، به پرواز درآمد.

هواپیماى ویتل در پروازهاى آزمایشى اولیه به خلبانى «گرى سایر» به سرعت 370مایل در ساعت در ارتفاع 25 هزار پایى رسید که سریع تر از هر هواپیماى ملخه اى تا آن زمان بود.

همچنان که شرکت هواپیمایى گلاستر در زمینه هواپیماهایى با موتور توربو جت براى جنگ تحقیق مى کردند، ویتل آمریکایى ها را در تکمیل موفقیت آمیز اولین نمونه موتور جت یارى مى داد.

کتاب وى با نام «جت، داستان یک پیشرو» در سال 1953 منتشر شد. او در سال 1977 استاد تحقیق آکادمى فنون و علوم هوایى آمریکا در آناپولیس مرى لند شد. وى در سال 1996در شهر مرى لند ایالت کلمبیا چشم از جهان فروبست.

 

 

 

 

موتور های جت

 

در بخش پیشین هر موتور جت مجموعه ای از پره های متحرک وجود دارند که آنها را مکنده Fan مینامند.تیغه پره های مکنده رامعمولا از جنس تیتانیوم میسازند.کار این بخش به درون کشیدن جریانی از هواست که آن را پس از سرعت دادن به بخش دوم یعنی متراکم ساز یا کمپرسورCompressor هدایت میکند.کمپرسور که آن هم از پره های متعدد نصب شده روی یک محور دوار ساخته شده است هوا را فشرده میکندو به قسمت های درونی تر خود میراند.این فرایند به بالا رفتن فشار هوا و افزایش انرژی پتانسیل آن میانجامد.هوای متراکم از کمپرسور به محفظه احتراقCombuster وارد میشود ودر آنجا با سوخت موتور مخلوط میگردد.گازهای داغ از محفظه احتراق وارد توربینTurbine میشوند و آن را به گردش در می آورند.گازهای داغ پس از عبور از توربین به روزنه خروجی میرسند و با فشار زیاد به بیرون فوران میکنند.در واقع در این محل است که نیروی پیشران برای کنده شدن هواپیما از زمین و سپس سرعت گرفتن آن حین پرواز پدید میآید

قسمتهای مختلف موتور جت:Nozzle -Mixer -Fuel jet-Rotary Compressor -Rotary Shaft -

انواع موتور جت:

Turbojetتوربوجت-Turbopropتوربوپراپ-Turbofanتوربوفن-Turboshaftتوربوشافت-Ramjetرم جت-

 

 

جت آب:

 

 

یکی از انواع موتورهای جت است که با بیرون فرستادن جریان آب از پشت قایق باعث حرکت قایق می شود.

مزایا: توانایی کارکرد در آبهای کم عمق ،قدرت بالا و میزان خسارت زیست محیطی کم .

محدودیتها: بازده کمتر نسبت به موتورهای پروانه ای و آسیب پذیری نسبت به ورود اشیاء خارجی .

 


ترمو جت :

ترمو جت نوعی موتور جت هوازی ابتدایی است که به جای توربین و کمپرسور(در موتورهای توربین گازی) دارای یک موتور پیستونی به عنوان سوپر شارژر(فشارنده ی هوا) در ورودی هوای خود است. هوا پس از اینکه توسط موتور پیستونی فشرده شد، وارد محفظه احتراق شده و با سوخت مخلوط و سپس مشتعل می شود و بدون عبور از توربین از نازل آن خارج می شود

مزایا : سرعت گاز خروجی از موتورهای ملخی وموتورهای توربین گازی بیشتر است ودر سرعتهای بالا پیشران بیشتری تولید می کند

معایب :وزن بالا ، بازدهی وقدرت کم ، این موتور جزو نسلهای اولیه موتورهای جت است واز فناوری پایینی برخوردار است و دیگر ساخته نمی شود .

پالس جت :

این نوع موتور جت همان طور که از اسمش پیداست به جای فشرده سازی و سوزاندن پیوسته هوا و سوخـــــــــــت به طـور متناوب این کار را انجام میدهد. در برخی از انواع آن برای این کار از سوپاپ استفاده میشود

مزایا: طراحی بسیار ساده به طوریکه معمولا از آنها در هواپیماها مدل استفاده می شود

معایب: پر سر و صدا، کم بازده (به علت نسبت تراکم پایین) و در مقیاسهای بزرگ کارایی مناسبی ندارد و در نوع سوپاپ دار ، سوپاپها زود خراب می شوند



  

 

 

 

 

 

 

توربو جت :

توربو جت یک واژه کلی برای توصیف موتورهای توربین گازی است، که به طور کلی از سه قسمت کمپرسور (فشارنده هوای ورودی)،محفظه احتراق وتوربین(برای چرخاندن کمپرسورویا شفت)تشکیل می شوند.در کل منظور از توربوجت نوعی از موتور جت بدون شفت اضافی (مقصود شفتی است که برای انتقال نیرو به جایی غیر از کمپرسور مورد استفاده قرار بگیرد) وضریب کنار گذر صفر است.

 

مزایا : نسبت به توربوفن وتوربوپراپ و ... طراحی ساده تری دارد همچنین در سرعتهای مافوق صوت بازده بالایی دارد (تقریباً از ماخ دو به بالا)

معایب : طراحی پایه وکلی این نوع موتور در سرعتهای زیر صوت بسیار ناکارآمد ، کم بازده ، پر مصرف و نسبتاً پر صدا می باشد .

موتور توربو جت با کمپرسور محوری



موتور توربو جت با کمپرسور گریز از مر کز

 

توربو فن :

ساختار موتور توربوفن مانند موتور توربوجت است با این تفاوت که مرحله(یا مراحل) اول کمپرسور آن بسیار بزرگتر است.این مساله باعث می شود که هوای ورودی به موتور به شدت افزایش پیدا کند.اما درصد زیادی از هوای ورودی به موتور بدون وارد شدن به محفظه احتراق و مخلوط شدن با سوخت و احتراق از انتهای موتور خارج می شود

به نسبت هوایی که بدون عبور از محفظه احتراق از موتور خارج می شود به کل هوای ورودی ضریب کنار گذر (bypass) می گویند. با این کار سرعت گازهای داغ خروجی از نازل کاهش و دبی جرمی(میزان جرم عبوری از موتور در واحد زمان) موتور افزایش می یابد

مزایا: بازده و برد بیشتر نسبت به توربوجت در سرعتهای زیر صوت و دمای پایین گازهای خروجی (به علت مخلوط شدن گازهای ناشی از احتراق با هوای سرد کنار گذر)

معایب: این موتورها بسیار پیچیده تر از توربوجت هستند.(دارای مجراهای بیشتر و معمولاً دارای شفت های چندگانه). قطر بدنه ی موتورهای توربوفن بسیار زیاد است و در مجموع موتورهای بزرگ و سنگینی هستند و نیاز به پره های بزرگ و سنگین دارند، بیشتر در معرض ورود اشیای خارجی قرار دارد و در مقابل یخ زدگی آسیب پذیر می باشد. دارای سرعت محدود است(زیر صوت) چون در برابر عبور از امواج ضربه ای ناشی از رسیدن به سرعت صوت، بسیار آسیب پذیر است و نمی تواند از سرعت صوت عبور کند .




موتور توربو فن باضریب کتنار گذر بالا


موتور توربو فن با ضریب کنار گذر پایین

 

پراپ فن :

شبیه موتور توربو فن است با این تفاوت که فن آن در بیرون مجرای موتور قرار دارد

مزایا: بازده سوخت بیشتر (اصولاً هدف از طراحی این موتورهای پیچیده وگرانقیمت افزایش بازده وکاهش مصرف سوخت بود) ونسبت به موتور توربوفن کم صداتروهمچنین توانایی کارکرد در محدوده سرعت بزرگتر از توربو فن، این موتور به علت کم مصرف بودن در دهه 1980محبوب شد(به علت قیمت بالای نفت)

معایب: برخی از نمونه های آن بر خلاف انتظار از توربو فن پر صداتر بودندواز انواع دیگر موتور جت پیچیده ترو گرانتر بودند، همین مساله باعث شد تا تولید وتوسعه آنها متوقف شود .

 

توربوپراپ(توربو شفت) :

از جریان جت برای تولید پیشران استفاده نمی کند، بلکه تقریباً ازتمام انرژی آن برای چرخاندن توربین وبه دنبال آن شفت استفده می کنند. در موتورهای توربو پراپ نیروی شفت برای چرخاندن ملخ هواپیما به کار می رود.از موتورهای توربو شفت میتوان برای چرخاندن ملخ هلیکوپتر یا به عنوان یک موتور توربین گازی برای تولید نیرو جهت استفاده در واحد تولید قدرت انواع ماشین آلات استفاده کرد.به عنوان مثال برای چرخاندن فن یک تونل باد یا استفاده جای موتور دیزلی در بعضی تانکها(مثلاً تانک آبرامزm-1-a-1 آمریکایی از یک موتور توربین گازی به نام atg-1500 با توان 1500 اسب بخار استفاده می کند یا در مدل جدید تر m-1-a-2 از موتور توربین گازی lv100-5 محصول مشترک هانی ول وجنرال الکتریک استفاده می کند.)

افزودن ملخ به موتور واستفاده از تمام انرژی گازهای خروجی برای چرخاندن آن باعث افزایش دبی جرمی موتور ودر پی آن افزایش بازده در سرعتهای پایین می شود(مثل موتور توربوفن)

مزایا: در سرعتهای زیر صوت(تقریباً بین 100تا 250 متر بر ثانیه) بسیار کارآمد وپر بازده است

معایب: محدوده سرعت آن کوچک است،کمی پر سر وصدا ودارای سیستم انتقال قدرت پیچیده




موضوع مطلب :

پنج شنبه 91 بهمن 12 :: 6:28 عصر

 

 




موتور توربو پراپ


موتور توربو شفت

 

رم جت : 

رمجت موتور جتی است که تنها با استفاده از یک مجرای واگرا(دیفیوزر) در ورودی خود سرعت هوای ورودی را کاهش وفشار آن را افزایش می دهد ودیگر نیازی به کمپرسور ندارد. به همین دلیل (نداشتن کمپرسور)نیاز به توربین هم ندارد.اما نسبت تراکم کافی برای روشن شدن موتور تنها در سرعتهای مافوق صوت ودر بعضی از انواع کم بازده آن در سرعتهای نزدیک صوت به دست می آید.

مزایا: اجزای متحرک بسیار کم ، قابلیت استفاده در سرعتهای بالا(0.8ماخ تا بیشتر از5 ماخ)وبازده خوب در ماخ بیشتر از 2،ووزن پایین (سبکترین موتور جت هوازی)ونسبت پیشران به وزن بسیار بالا

معایب : در سرعتهای پایین چون نسبت تراکم هوای ورودی کم است،کار نمی کند ونیاز به هوای ورودی با سرعت بالا(معمولاً بالای 1 ماخ)دارد.به علت نداشتن توربین نمی شود از آن به کمک شفت برای وسایل دیگر نیرو گرفت.معمولاً توانایی کارکرد آن به محدوده کوچکی از سرعت محدود می شود. سرعت هوای ورودی حتماُ باید در ورودی موتور به زیر صوت کاهش پیدا کند در غیر این صورت احتراق انجام نمی پذیرد.بسیار پر سر وصداست وآزمایش آن به دشواری صورت می گیرد .




طرح شماتیک موتور رم جت

 

اسکرم جت :

مشابه رمجت است با این تفاوت که در ورودی خود دیفیوزر نداردو جریان هوا در ورودی موتور مافوق صوت باقی می ماند .

مزایا: قطعات متحرک کم ، توانایی کارکرد در سرعتهای بسیار بالا0عدد ماخ 8 تا 15) با بازده بالا

معایب : هنوز در مرحله آزمایش است ، برای شروع به کار نیاز به سرعتهای بسیار بالا(ماخ>6) دارد، سیستم خنک کنندگی پیچیده(مشکل در خنک کنندگی )، نسبت پیشران به وزن پایین (تقریباً 2) پیچیدگی آیرو دینامیکی بسیار زیادوازمایش دشوار




طرح شماتیک موتور اسکرم جت

 

 

 

راکت :

راکت نوعی موتور جت غیر هوازی که سوخت و اکسید کننده را همراه خود حمل می کند و از طریق سوزاندن سوخت و اکسید کننده در محفظه احتراق و ایجاد جریان جت پیشران تولید می کند . راکتها در دو نوع سوخت جامد و سوخت مایع ساخته می شوند.در نوع سوخت مایع ، سوخت (مثلاً هیدروژن مایع برای موتورهای اصلی شاتل) و اکسید کننده (مثل اکسیژن مایع) در مخازن جداگانه نگهداری و برای روشن کردن موتور به کمک پمپ آنها به درون محفظه احتراق هدایت و در آنجا مشتعل می کنند. اما در نوع سوخت جامد ، سوخت و اکسید کننده در کنار هم به صورت مخلوطی از چند ترکیب شیمیایی وجود دارند که با شروع کار موتور در اثر حرارت ترکیب حامل اکسیژن ، تجزیه و اکسیژن آزاد

می کند (مثلاً تجزیه حرارتی KNO 3 به O 2 و KNO در باروت که امروزه در مراسم آتشبازی از آن استفاده می کنند)

فناوری لازم برای طراحی و تولید راکتهای سوخت مایع ساده تر از راکتهای سوخت جامد است. اما راکتهای سوخت مایع دارای ضربه مخصوص(نسبت کل ضربه تولیدی به جرم کل سوخت) پایینتری هستند. همچنین به علت خورندگی شدید اکسید کننده نمی توان آن را برای مدت طولانی در مخزن راکت نگهداری کرد و مخازن سوخت را می توان تنها چند ساعت قبل از پرتاب پر کرد. فرایند پر کردن گاهی تا 12 ساعت یا بیشتر به طول می انجامد. اگر تا 72 ساعت بعد از پر کردن راکت عملیات شلیک انجام نشود، به علت آسیب ناشی از خورندگی اکسید کننده و فشار زیاد سوخت و اکسید کننده راکت دیگر قابل استفاده نخواهد بود. در حالت عادی معمولاً سوخت و اکسید کننده در فاز گازی قرار دارند. برای اینکه قابل حمل در موشک شوند باید تبدیل به مایع شوند. که این عمل را به کمک افزایش فشار انجام می دهند که افزایش دمای شدیدی را در پی خواهد داشت. برای جلو گیری از آسیب دیدن قطعات فشارنده و راکت، فشرده سازی به صورت متناوب انجام می شود و در فواصل انجام کار دستگاه ها را خنک می کنند.

اما در راکتهای سوخت جامد چون سوخت تحت فشار نیست و اکسید کننده در ترکیب قرار دارد (و در نتیجه خورنده نیست)، محدودیتی برای نگهداری آن در راکت وجود ندارد(به طور معمول تا 15 و در صورت بهینه سازی تا 20سال قابلیت نگهداری در سیلو را دارند) این راکتها را می توان ظرف 15 دقیقه آماده پرتاب کرد.

نسلهای اولیه موشک شهاب 3 با سوخت مایع کار می کردند ولی با توسعه فناوری ساخت آن نسلهای بعدی به سوخت جامد مجهز شدند.

راکتها امروزه عموماً برای ارسال محموله به فضا ، حمل مواد انفجاری برای اهداف نظامی و...استفاده می شوند.

مزایا: اجزای متحرک بسیار کم(فقط در پمپ سوخت واکسید کننده)، توانایی حرکت در محدوده سرعتی بسیار گسترده(از 0 تا بیش از 25 ماخ)، کارامدی در سرعتهای بالا(ماخ 10 به بالا)، نسبت پیشران به وزن بیشتر از 100(بدون احتساب وزن سوخت) سرعت بسیار زیاد (ماورای صوت) ، سرعت گاز خروجی ماورای صوت(Hyper sonic) نسبت قیمت به پیشران مناسب، توانایی کارکرد در خل

معایب: نیاز به سوخت زیاد، (ضربه مخصوص پایین)، تنش حرارتی شدیدی ایجاد می کند، امکان استفاده دوباره از محفظه احتراق آن تقریباً وجود ندارد. و همچنین به علت حمل اکسید کننده، خطر آن زیاد است و در ضمن صدای بسیار زیادی تولید می کند.

 

توربوراکت :

موتور توربو جتی است که به ان اکسید کننده ای مثل اکسیژن افزوده اند. در ارتفاع بالا این اکسید کننده با جریان هوای ورودی مخلوط می شود تا کمبود اکسیژن هوای ورودی را جبران کند وبه هواپیما اجازه پرواز در ارتفاع بیشتری را می دهد.

مزایا: در ارتفاع بسیار بالا عمل می کند ومحدوده ارتفاعی بسیار بزرگی دارد.

معایب: محدودیت سرعت ان مانند توربو جت است، به دلیل حمل اکسید کننده می تواند خطرناک باشد واز راکت معمولی بسیار سنگینتر است.

 

توربورم جت:

این موتورها ترکیبی از موتورهای رمجت و توربو جت است .به این شکل که یک موتور توربو جت درون یک موتور رم جت قرار دارد.

تا زمانی که هواپیمابه سرعت کافی برای فشرده سازی هوا در ورودی موتور رم جت نرسیده است ،ورودی رم جت بسته است وهوا وارد توربو جت می شود .اما وقتی سرعت هوای ورودی به اندازه کافی برای روشن شدن موتور رم جت رسید دریچه های توربو جت بسته ودریچه های رم جت باز می شود. به این ترتیب هواپیما می تواند از حالت ایستا نیز شروع به کار کند.

مزایا: توانایی کارکرد در محدوده وسیعی از سرعت و توانایی ایجاد پیشران در حالت ایستا ، مزایای توربوجت هنگام کار کردن بخش توربو جت (بجز طراحی ساده) ومزایای رم جت هنگام روشن شدن بخش رم جت(بجز نسبت تراست به وزن بسیار زیاد)

معایب : وزن بشتر از توربو جت ورمجت ، پیچیدگی زیاد ومعایب توربو جت هنگام کار کردن بخش توربو جت ومعایب رم جت هنگام کار کردن بخش رم جت (بجز ناتوانی در تولید رانش ایستا)



سیکل کاری موتور توربورم جت

J_58 متعلق به هواپیمای SR_71

 

 

 

:Precooled jet

در این موتور ها ابتدا باید در ورودی موتور تا دماهای بسیار پایین سرد شود وسپس وارد موتور شود (موتور رم جت یا توربو جت 9فمیتوان با ترکیب کردن

مزایا: می توان آن را روی زمین آزمایش کرد، نسبت پیشران به وزن بالایی دارد (با استفاده از سوخت مناسب این نسبت به 14 هم می رسد)، محدوده سرعتی وسیعی را پوشش میدهد (از0 تا5 ماخ)که این بازه وسیع سرعت امکان ارسال محموله به مدار را به صورت تک مرحله ای وسریع فراهم می کندو بای سفرهای بین قاره ای مناسب است.

معایب: درحال فقط به صورت نمونه ازمایشگاهی وجود دارد مانند موتورهای

ARTEX – SABRE – RB 545

 

 

:Pulse detonation engine

شبیه موتور پالس جت می باشد با این تفاوت که انفجاری که در محفظه احتراق آن صورت می گیرد امواج ضربه ای مافوق صوت ایجاد می کند این امواج ضربه ای پیشران زیادی تولید می کنند .

مزایا: از نظر تـئوری بیشترین بازده را بین موتور های جت دارد ،بیشترین بازده بهترین موتورهای جت کنونی حدود 30% است در حالیکه برای PDE بازده به 50% هم می رسد(در تـئوری).

معایب: بسیار پر صدا، فرسودگی شدید اجزا در زمان کار، مشکل در راه انداختن موتور(مشکل در شروع

Detonation یا انفجار مافوق صوت) وفعلاً نمونه واقعی از آن ساخته نشده



مقایسه بازده انواع موتور جت در سرعتهای مختلف




موضوع مطلب :

پنج شنبه 91 بهمن 12 :: 6:27 عصر

درباره هدیه تبلیغاتی


شاید بتوان گفت که هدایای تبلیغاتی یکی مهمترین عوامل جلب توجه مشتری است که می تواند اثر زیادی در بخاطر سپردن محصول یا خدمات داشته باشد بنابراین انتخاب صحیح نوع هدیه تبلیغاتی، بکار گیری خلاقیت در طراحی آن و مرتبط بودن آن با محصول یا خدمات مورد نظر از اهمیت بالایی برخوردار است و با توجه به اینکه درصد بسیار بالایی از هدایای تبلیغاتی برای قدردانی از مشتریان یا همکاران بکار رفته و بسیاری از آنها از هدیه تبلیغاتی خود استفاده می کنند، ارائه هدیه ای خلاق که مخاطب را به هیجان آورد باعث خوشنودی مخاطب و پیدا شدن نگرش مثبت نسبت به تبلیغ کننده در او می گردد
مقالات:


هنری به نام هدیه دادن‌



طبق بررسی‌های به عمل آمده اکثر هدایای تجاری، به مشتریان عمده اهدا می‌‌شوند، سپس نوبت به کارفرمایان می‌‌رسد و آنگاه به مشتریان موفق.
علل هدیه دادن متفاوت است و طیفی از <تشکر از مشتریان قدیمی> تا <تشکر از یک کارمند> را که تعطیلات آخر هفته‌اش را به مرخصی نرفته و کارکرده در بر می‌‌گیرد. البته یک دلیل ثابت برای هدیه دادن وجود دارد: تقویت روابط شخصی بین هدیه‌دهنده و هدیه‌گیرنده.
انگیزه‌ها در هدیه دادن‌ها متفاوت است به‌خصوص از این نظر که آیا هیچ پیش‌شرطی در هدیه دادن نهفته است یا خیر. این امر به‌خصوص باید در نظر گرفته شود که آیا هیچ نشانه‌ای از تبلیغ در آن هست یا نه. البته نباید گمان کرد که بحث الان در این چارچوب است که نباید هیچ نفعی از هدیه دادن حاصل شود. برای برخی از شرکت‌ها هدیه دادن بخشی از استراتژی بازاریابی است.
همگان بر یک نکته اتفاق‌نظر دارند: هدیه دادن یکی از راه‌های مقرون به‌صرفه برای ایجاد حس مشارکت و ایجاد روابط ارزشمند است.
پژوهش‌
اگرچه هیچ مدرک مشخصی در این زمینه وجود ندارد که به شما اطمینان بدهد که هدایای تبلیغاتی قطعاً بازده‌ای برای شما خواهند داشت، اما به هر حال انجمن بین‌المللی محصولات تبلیغاتی پژوهش‌های مستمری را در زمینه روابط هدیه‌دهندگان و هدیه‌گیرندگان انجام می‌‌دهد که یافته‌های یکی از آن‌ها حاکی از این است که آنان که هدیه می‌‌دهند در مقایسه با شرکت‌هایی که هدیه نمی‌‌دهند دو برابر شانس تماس گرفتن از طرف هدیه‌گیرندگان را دارند.
شرکت هری اند دیوید که یک شرکت دست‌اندرکار صنایع غذایی است و جزو بازیگران کلیدی در حوزه هدایای تبلیغاتی به شمار می‌آید، برای 25 هزار مشتری خود که سالانه بیش از هزار دلار از این شرکت خرید کرده باشند، هدیه می‌‌فرستد.
شرکت مزبور در یک پژوهش متوجه شد که 5 هزار مشتری دریافت‌کننده هدایا، خرید بیشتری از شرکت داشته‌اند (در مقایسه با مشتریانی که هدیه دریافت نکرده‌اند‌).
حتی اگر شرکت شما دارای چنین بخش پژوهشی نیست،‌ این دلیل نمی‌‌شود که استراتژی بازاریابی نداشته باشید. هدیه دادن به شیوه صحیح می‌‌تواند به ایجاد مناسبات خوب بینجامد و حکم خون را در زندگی اقتصادی شما داشته باشد.




موضوع مطلب :

پنج شنبه 91 دی 28 :: 2:0 عصر

ویژگی‌های کانی‌هاکانی‌ها همگن‌اند، یعنی ویژگی‌های فیزیکی و شیمیایی همه? ذره‌های سازنده? آن‌ها، یکسان است. برای مثال، اگر یک قطعه هالیت یا نمک خوراکی را به تکه‌های بسیار کوچکی بشکنیم، همه? ذره‌های به‌دست آمده، مزه? شوری دارند، به‌سادگی در آب حل می‌شوند و دیگر ویژگی‌های نمک را نشان می‌دهند.
کانی‌ها جامد و بلوری‌اند: یعنی، ذره‌های سازنده? آن‌ها براساس نظم و قانون معینی کنار هم قرار گرفته‌اند؛ به نحوی که، همه سطح‌های بیرونی یک کانی، صاف است. شکل بلوری و منظم کانی‌ها از آرایش اتم‌ها و مولکول‌های درونی آن‌ها ناشی می‌شود.
هر کانی ترکیب شیمیایی ثابتی دارد. برای مثال، پیریت همیشه FeS2 و کلسیت CaCO3 همواره‌است. البته، در برخی کانی‌ها ممکن است نسبت برخی عنصرها تغییر کند. برای مثال، در کانی الوین FeMgSiO4 ممکن است درصد آهن و منیزیم از بلوری به بلوری دیگر، از 0 تا 100? تغییر کند.
برخی کانی‌ها، مانند طلا، از یک عنصر درست شده‌اند. البته، طلا کم‌تر به صورت خالص یافت می‌شود. بلورهای مکعبی و زرد رنگ طلا، اگر با نقره همراه باشند، روشن‌تر و اگر با مس همراه باشند، قرمزتر به نظر می‌رسند. بسیار از کانی‌ها از دو یا چند عنصر متفاوت هستند که با هم مخلوط شده و ماده? مرکبی را به‌وجود آورده‌اند. برای مثال، فراوان‌ترین کانی، یعنی کوارتز، ترکیبی از سیلیسیم و اکسیژن است.
شکل‌گیری کانی‌ها کانی‌ها از پیوندهای گوناگون بین اتم‌ها به وجود می‌آیند. تا کنون 92 عنصر در طبیعت شناسایی شده‌است. از بین این 92 عنصر طبیعی، 8 عنصر اکسیژن، سیلیسیم، آلومینیوم، آهن، کلسیم، سدیم، پتاسیم، و منیزیم، حدود 5/98 درصد کانی‌ها را می‌سازند. از ترکیب شدن این عنصرها با هم، کانی‌ها گوناگون به‌وجود می‌آید. برای مثال، از ترکیب شدن اکسیژن با سیلیسیم، اکسید سیلیسیم SiO2 یا کوارتز و از ترکیب شدن اکسیژن، سیلیسیم، منیزیم و آهن، الوین FeMgSiO4 به‌دست می‌آید.

کانی‌ها علاوه بر این که از نظر ترکیب شیمیایی با هم تفاوت دارند، از نظر شکل ظاهری، رنگ، اندازه و دیگر ویژگی‌ها نیز تفاوت‌های زیادی با هم دارند. این تفاوت‌ها به چگونگی شکل‌گیری آن‌ها برمی‌گردد. برخی کانی‌ها از سرد شدن ماده مذاب به‌دست می‌آیند، همه کانی‌های سنگ‌های آذرین، مانند کوارتز، فلدسپات، میکا و الوین، این گونه به وجود می‌آیند.

برخی دیگر از کانی‌ها از سرد شدن بخار در سطح سنگ‌ها یا شکاف‌های موجود در آن‌ها به وجود می‌آیند. سرد شدن گاز گوگرد در قله‌های آتش‌فشانی دماوند و تفتان، نمونه‌ای از این فرایند است. کانی‌ها دیگری از بخار شدن محلول‌هایی به وجود می‌آیند که به اندازه? اشباع رسیده‌اند. برای مثال، از بخار شدن آرام دریاچه‌های مرکزی ایران، نمک و گچ به دست می‌آید.

برخی کانی‌ها از واکنش‌های شیمیایی یون‌ها در آب به وجود می‌آیند. برای مثال، در دریاهای گرم، یون کلسیم +2 Ca با یون کربنات -2(CO3) ترکیب می‌شود و کانی کلسیت CaCO3 ته‌نشین می‌شود. برخی کانی‌ها نیز پیامد تخریب شیمیایی کانی‌ها دیگر هستند. برای مثال، از تجزیه شیمیایی فلدسپات‌ها، کانی‌های رستی (کانی‌های تشکیل‌دهنده خاک) به‌وجود می‌آیند.

شناسایی کانی‌ها زمین‌شناسان برای شناسایی کانی‌ها از روش‌های گوناگونی، مانند: رنگ شعله، طیف نوری، میکروسکوپ‌های پلاریزان، میکروسکوپ الکترونی و پرتو ایکس، بهره می‌گیرند.

رنگ شعله: در این روش تکه‌ای از کانی یا پودر آن را روی شعله نگه می‌دارند و با دستگاهی به آن می‌دمند. با تغییر رنگی که در شعله پدید می‌آید، می‌توان برخی از کانی‌ها را شناسایی کرد. سدیم رنگ زرد، پتاسیم رنگ نارنجی، منیزیم رنگ قرمز، کلسیم رنگ نارنجی، باریم رنگ سبز مایل به زرد و مس رنگ سبز درخشان، به‌وجود می‌آورد.
طیف نور: در این روش مقدار اندکی از یک کانی را در دستگاهی، که با جرقه الکتریکی و در فشار زیاد کار می‌کند، قرار می‌دهند تا کانی بخار شود. در این حالت، اتم‌های عنصرهای سازنده? کانی، طول موج ویژه‌ای تولید می‌کنند که پس از عکس برداری می‌توان با کمک آن‌ها به عنصرهای سازنده کانی پی‌برد.
میکروسکوپ پلاریزان: در این روش، ضخامت یک قطعه سنگ را که دارای کانی‌های گوناگون است، به اندازه‌ای کم می‌کنند تا شفاف شود و نور از آن بگذرد. سپس آن را زیر میکروسکوپ پلاریزان بررسی می‌کنند. اکنون از روی شکل ظاهری، نوع شکستگی، ضریب شکست نور، رنگ و دیگر ویژگی‌ها، کانی را شناسایی می‌کنند.
میکروسکوپ الکترونی: لایه نازکی از کانی را با این میکروسکوپ مطالعه می‌کننند. باریکه الکترونی به کانی برخورد می‌کند و بخشی از آن به کانی جذب می‌شود که سایه‌ای از کانی روی صفحه? ویژه‌ای به‌وجود می‌آورد. بررسی این سایه از نظر شکل ظاهری، شکستگی‌ها و ساختمان درونی کانی، به شناسایی کانی می‌انجامد.
پرتو ایکس: این روش برای شناسایی کانی‌ها، به ویژه کانی‌هایی که ترکیب شیمیایی مشابهی دارند، بسیار کارآمد است. پرتوهای ایکس را به بلور کانی می‌تابانند. بخشی از این پرتوها از کانی می‌گذرد و بخشی پس از برخورد با ذره‌هایی که در گوشه‌های شبکه بلور کانی قرار دارند، بازتاب می‌یابد. با برسی عکس به دست‌آمده از اثر این پرتوها بر فیلم عکاسی، می‌توان کانی مورد نظر را شناسایی کرد.
شناسایی کانی‌های آشنا ]
تالکبه کمک ویژگی‌های فیزیکی و شیمیایی کانی‌ها، می‌توان به روش‌های ساده‌تری برخی از کانی‌های بسیار شناخته شده را شناسایی کرد.

شکل بلور: اندازه بلورها ممکن است بسیار بزرگ یا بسیار کوچک باشد. در حالی که وزن کانی بریل ممکن است تا 200 تن هم برسید، برخی کانی‌ها تنها با پرتوهای ایکس دیده می‌شوند. شکل کانی‌ها نیز بسیار گوناگون است. با وجود این، زاویه‌های بین سطح‌های مشابه در همه بلورهای یک کانی همواره یکسان است. برای مثال، بلور نمک، چه بزرگ و چه کوچک، همواره مکعبی شکل است و بین سطح‌های خود، زاویه? 90 درجه دارد.
سختی: دانشمند اتریشی به نام فردریش موهس(1839-1773) مقیاسی برای درجه سختی کانی‌ها وضع کرد. مقیاس او از درجه یک برای تالک به عنوان نرم‌ترین کانی تا درجه 10 برای الماس به عنوان سخت‌ترین کانی است. بر اساس این مقیاس، سختی ناخن انسان، 5?2، سکه مسی 5?3 و چاقوی فولادی قلم‌تراش، 5?5 است. اگر در اثر کشیدن این اجسام بر سطح کانی، در آن خراش ایجاد شود، یعنی سختی آن‌ها از کانی بیشتر است و برعکس.
رَخ یا کلیواژ: رخ به شکستگی کانی‌ها در راستای سطح صاف، پس از وارد شدن ضربه‌ای شدید، مانند ضربه چکش، گفته می‌شود. میکا در یک جهت می‌شکند و ورقه‌ورقه می‌شود؛ کوارتز خورد می‌شود؛ نمک خوراکی رخ سه‌جهتی قائم و کلسیت رخ سه‌جهتی غیر قائم دارد.
رنگ: برخی کانی‌ها همیشه به یک رنگ دیده می‌شوند. برای مثال، طلا همواره زرد، گرافیت همیشه سیاه و مالاکیت (Malachite) به رنگ سبز فیروزه‌ای است. رنگ را باید در سطحی که به تازگی شکسته شده‌است، مشاهده کرد. زیرا هوازدگی رنگ سطح رویی را تغییر می‌دهد.

ورقه‌های میکااثر بر چینی بدون لعاب: در این روش کانی را بر چینی بدون لعاب مانند پشت نعلبکی بخشی که لعاب ندارد، می‌کشند تا لایه نازکی از آن بر سطح چینی بماند. کانی‌های نافلزی اثری بی‌رنگ یا به رنگ روشن دارند و کانی‌های فلزی رنگ‌های تیره‌تری پدید می‌آورند. برای مثال، کانی زرد رنگ پیریت، رنگ سیاه برجای می‌گذارد و اثر هماتیت، که بیش‌تر به رنگ خاکستری و ساه است، قرمز-قهوه‌ای دیده می‌شود.
جلا: جلا یا درخشندگی سطح کانی نیز در شناسایی آن سودمند است. کانی‌های فلزی نور را به خوبی باز می‌تابانند و به اصطلاح جلای فلزی دارند. هالیت و کوارتز، جلای شیشه‌ای و اوپال و اسفالریت، جلای صمغی دارند.
چگالی (جرم حجمی): برای بدست آوردن چگالی کانی‌ها، جرم آن‌ها را با ترازو و حجم را با استوانه درجه‌بندی شده دارای آب، اندازه می‌گیرند تا با تقسیم کردن جرم بر حجم، چگالی کانی به‌دست آید. چگالی بیش‌تر کانی‌های سیلیکاتی، که بخشی زیادی از پوسته زمین را می‌سازند، حدود 5?2 تا 5?3 گرم بر سانتی‌مترمکعب است. کانی‌هایی که در ساختمان خود عنصرهای سنگینی مانند سرب و باریم دارند، دارای چگالی بالایی هستند. برای مثال، چگالی گالن (PbS)، حدود 5?7 گرم بر سانتی‌مترمکعب است.



نام‌گذاری کانی‌ها]بیش‌تر کانی‌ها نام‌های کهن گرفته شده از واژگان یونانی و رومی را دارند. برخی کانی‌ها نیز به نام کاشفشان یا برای قدردانی از کوشش‌های دانشمندان بزرگ نام‌گذاری شده‌اند. به طور کلی نام کانی‌ها به روش‌های زیر برگزیده شده‌است:

1.نام برخی کانی‌ها بسیار کهن است و هنوز دلیل نامیده شدن به چنین نام‌هایی را به درستی نمی‌دانیم؛ مانند کوارتز.
2.گرفته شده از نام کاشفشان کانی‌ها: مانند کانی کوولیت که از نام کوولی، کانی‌شناس ایتالیایی گرفته شده‌است.
3.نام جایی که نخستین بار کانی در آن‌جا پیدا شده‌است: مانند آرگونیت از آرگون در اسپانیا.
4.برخی کانی‌ها نام‌های افسانه‌ای دارند: مانند مارتیت از مارس (خدای جنگ) گرفته شده‌است.
5.ترکیب شیمیایی: مانند کانی سیدریت که از سیدروس به معنای آهن گرفته شده‌است.
6.ویژگی‌های فیزیکی: مانند کانی باریت که از باروس به معنای سنگین گرفته شده‌است.
7.نوع کاربرد کانی: مانند کانی نفریت که از نفرون به معنی کلیه‌ها گرفته شده‌است زیرا این کانی برای درمان آسیب‌های کلیه سودمند است.
8.رنگ: مانند کانی الوین به معنای کانی سبز زیتونی.
9.برخی کانی‌ها نام‌های محلی دارند که اکنون جنبه جهانی پیدا کرده‌است: مانند کرندوم و سافیر که نام هندی این کانی‌ها است.

کوارتز
هالیتکانی‌هایی با نام‌های ایرانی بیرونیت (Birunite) ]سیلیکات کلسیم و کربنات کلسیم آب‌دار.

این کانی در سال 1957 میلادی کشف و به افتخار دانشمند ایرانی، ابوریحان بیرونی نام‌گذاری شد تا بزرگ‌داشتی بر پژوهش‌های وی درباره کانی‌ها و سنگ‌ها باشد.

آویسنیت (Avicennite) اکسید تالیم و آهن.

این کانی در سال 1958 میلادی کشف شد و به افتخار دانشمندایرانی، پورسینا، نام‌گذاری شد. پورسینا نخستین طبقه‌بندی کانی‌ها را در کتاب شفا آورده‌است.

تالمسیت (Talmessite) آرسنات آب‌دار کلسیم، منیزیم و باریم.

این کانی را باریان و هرپن در سال 1960 در معدن قدیمی تالمسی در کنار روستایی به همین نام در انارک یزد کشف کردند و نام این معدن را بر آن گذاشتند. این کانی ویژگی فلوئورسان دارد و رنگ آن بی‌رنگ تا سبز می‌شود.

ایرانیت (Iranite) کرومات سرب آب‌دار.

این کانی را باریان و هرپن در سال 1963 در یکی از معدن‌های قدیمی سه‌برز در شمال غربی انارک کشف کردند و نام ایرانیت را بر آن نهادند. این کانی زرد زعفرانی و دارای جلای شیشه‌ای، در پیرامون نایبندان نیز یافت می‌شود.

خونیت (Khuniite) [ویرایش]کرومات سرب، روی و مس.

این کانی را ادیب و اتمان در سال 1970 میلادی در معدن قدیمی خونی در شمال انارک کشف کردند. این کانی، به کانی ایرانیت شباهت زیادی دارد، اما رنگ زرد آن به قهوه‌ای گرایش دارد.

انارکیت (Anarakite) [ویرایش]کلریدِ بازیِ روی و مس.

این کانی را ادیب و اتمان در سال 1972 در انارک کشف کردند و نام همین بخش را بر این کانی سبز رنگ نهادند.

خادمیت (Khademite) [ویرایش]سولفاتِ بازی و آب‌دار آلومینیوم.

این کانی را باریان، برتلون و صدرزاده در ساغند یزد کشف کردند و به افتخار نصرالله خادم، ریاست آن زمان سازمان زمین‌شناسی ایران، نام‌گذاری کردند.

طبقه‌بندی [ویرایش]طبقه‌بندی کانی‌ها ممکن است برپایه چگونگی شکل‌گیری آن‌ها انجام شود. بر این اساس، آن‌ها را به کانی‌های آذرین، رسوبی و دگرگونی طبقه‌بندی می‌کنند. روش دیگر برای طبقه‌بندی کانی‌ها، توجه به ترکیب شیمیایی آن‌ها است که در این جا مورد توجه‌است.

سلیکات‌ها [ویرایش]نوشتار اصلی: کانی‌های سیلیکات
از ترکیب شدن سیلیسیم، اکسیژن و یک یا چند فلز به‌دست می‌آیند. و دو دسته‌اند:

سیلیکات‌های تیره (دارای آهن و منیزیم):
مانند الوین، پیروکسین، آمفیبول، میکای سیاه، تورمالین، تالک، سرپانتین و آزبست.

سیلیکات‌های روشن (بدون آهن و منیزیم):
مانند کوارتز، فلدسپات، میکای سفید و کائولینیت.

سولفات‌ها [ویرایش]از ترکیب شدن اکسیژن، گوگرد و یک یا چند فلز به دست می‌آیند. حدود 150 کانی از این گونه وجود دارد مانند: انیدریت، ژیپس، باریت و آلونیت.

کربنات‌ها [ویرایش]از حل شدن دی‌اکسید کربن در آب باران، اسیدکربنیک به‌دست می‌آید و این اسید یون بی‌کربنات را به‌وجود می‌آورد. از ترکیب شدن این یون با یون‌های مثبت فلزی، حدود 70 گونه کانی کربناتی به‌وجود آمده‌است. کلسیت، دولومیت، منیزیت، سیدریت، اسمیت سونیت، سروزیت و مالاکیت از آن جمله‌اند.

فسفات‌ها [ویرایش]از ترکیب شدن فسفر، اکسیژن و یک یا چند فلز به‌دست می‌آیند. آپاتیت و فیروزه نمونه‌هایی از این دسته‌اند.

هالیدها [ویرایش]ترکیب‌های گوناگونی از هالوژن‌ها، مانند کلر، فلئور، برم و ید با یک فلز هستند. مانند: هالیت، سیلویت و فلئوریت از این دسته‌اند.

سولفیدها [ویرایش]ترکیبی از گوگرد با یک فلز هستند. بیش از 200 نوع سولفید در طبیعت پیدا شده که گالن، پیریت، اسفالریت و کالکوسیت از آن جمله‌اند.

اکسیدها [ویرایش]این کانی‌ها از ترکیب شدن اکسیژن با یک فلز به دست می‌آیند. مانند: هماتیت، مانیتیت، لیمونیت و کورندوم از این دسته‌اند.

عنصرها [ویرایش]از بین همه عنصرهایی که در زمین پیدا می‌شود، فقط حدود 20 عنصر به صورت خالص می‌تواند سازنده? کانی باشند. طلا، نقره، مس، کربن و گوگرد از این دسته‌اند.

کاربرد کانی‌ها [ویرایش]کانی‌ها در آغاز به همان صورت که از پوسته? زمین به‌دست می‌آمدند، به کار می‌رفتند. برخی از این کانی‌ها که بلورهای ظریف و پایدار در برابر فرسایش داشتند، پس از صیقل‌کاری و تراش خوردن، به عنوان آرایش به کار می‌رفتند. به این کانی‌ها، سنگ‌های قیمتی یا جواهر می‌گوییم. الماس، فیروزه، یاقوت کبود، زمرد، زبرجد، لعل، چشم گربه، عقیق، مروارید، و دُرّ کوهی از مهم‌ترین کانی‌های گران‌بها هستند.

امروزه بیش از 40 نوع کانی و صدها ترکیبی که از آن‌ها به‌دست می‌آید، در صنعت کاربرد دارند. در ادامه به برخی از این کاربردها اشاره می‌شود:

الیوین: جواهر و مواد دیرگداز.
پیروکسن: جواهر، به‌دست آوردن فلزهای کمیاب.
آمفیبول: جواهر، پارچه مقاوم در برابر آتش و مواد دیرگداز.
میکا: عایق الکتریکی در رادیو، تلویزیون و دیگر دستگاه‌های الکتریکی، شیشه دریچه کوره‌های ذوب فلز، کاغذ دیواری، لاستیک‌سازی، کاغذ معمولی، رنگ روغن نسوز، طلق سماور و چراغ آشپزخانه.
تورمالین: الکترونیک، به‌دست‌آوردن بُر، جواهر.
تالک: کاغذسازی، نساجی، لاستیک سازی، صابون خیاطی، صفحه‌کلیدبرق، سرامیک‌سازی، حشره‌کش، عایق پشت بام، پودر بچه و مواد آرایشی.
سرپانتین: سنگ روکار ساختمان، مواد دیرگداز، به‌دست آوردن منیزیم.
آزبست: پارچه? نسوز، توری چراغ، عایق حرارتی، لنت ترمز، لوله و ورقه‌های سیمانی. کاربرد آن به دلیل نقش آن در بروز بیماری در شُش‌ها، ممنوع شده‌است.
کوارتز: ساعت‌سازی، ابزارهای نوری و اخترشناسی، کاغذ، شیشه، سمباده و جواهر.
ارتوزها: لعاب چینی و کاشی.
پلاژیوکلاز: جواهر و نمای ساختمان.
کائولینیت: ظرف چینی، کاغذ، رنگ و پلاستیک.
ژیپس: ساختمان‌سازی، مجسمه‌سازی، کاغذ، کُندکننده در سیمان پورتلند، افزایش باروری خاک، بتونه نقاشی و برای رشد مخمرها در صنعت غذا.
باریت: دارو، عکس‌برداری از لوله گوارش، رنگ، پلاستیک، مواد عایق، کاغذ و گِل حفاری.
کلسیت: سنگ نمای ساختمان، مجسمه‌سازی، سیمان، تصفیه آب، شیشه‌سازی، چرم‌سازی، ابزارهای نوری برای ایجاد نور پلاریزه، کاغذسازی، کشاورزی و ذوب فلزها.
دولومیت: ساختن آجر برای آستر کوره‌های حرارتی و سیمان پورتلند.
منیزیت: آجر نسوز، به دست آوردن منیزیم
زرنیخ: پزشکی، رنگ سازی، حشرهکش و تهیه ارسنیک.
آپاتیت: کودهای شیمیایی و اسیدفسفریک.
مالاکیت: مواد آرایشی، نمای درونی ساختمان و تهیه مس.
هالیت: سدیم و کلر، شوینده‌ها، پارچه‌بافی، چوب بری، رنگرزی، چرم سازی، کودسازی، نگهداری مواد غذایی و خنک کننده? موتور یخچال.
سیلویت: به دست آودرن پتاسیم و کلر و کود شیمیایی.
فلوئوریت: ذوب فلزها و ابزارها نوری.
گوگرد: اسیدسولفوریک، لاستیک سازی، نساجی، دباغی، رنگ سازی، کاغذسازی، مواد منفجره، کبریت سازی، سم دفع آفت، کود و حشره‌کش.
طلا: جواهر، سکه، دندان، ترانزیستورها و دیودها، هواپیماسازی، صنعت فضا وکاتالیزور فرایندهای شیمیایی.
نقره: جواهر، سکه، کاغذسازی و کاتالیزور فرایندهای شیمیایی.
مس: صنعت الکتریکی و الکترونیک، لوله سازی، سکه، ظرف، آلیاژ، رنگ آب و سبز، آبکاری، مواد آرایشی، فرایندهای شیمیایی و محلول شوایتزر(حلال سلولز پنبه).
الماس: جواهر، ابزار برنده و سایند و سرمته? حفاری.
گرافیت: ساختن بوته کوره‌های فولادسازی، رنگ سازی، صنعت برق، نیروگاه‌های هسته‌ای، واکس و مدادسازی.


از بسیاری از کانی‌ها نیز فلزهای مهمی به دست می‌آید یا در فرآیند تولید فلز به کار می‌روند: سیدریت، مانیتیت، هماتیت و لیمونیت (آهن)، اسمیت سونیت و اسفالریت(روی)، سروزیت و گالن (سرب)، کالکوسیت، کالکوپیریت و کوپریت(مس).




موضوع مطلب :

پنج شنبه 91 دی 28 :: 11:13 صبح

 

جغرافیا

نقشه اسکاتلند.

اسکاتلند از شمال با دریای نروژ، از شرق با دریای شمال، از جنوب غربی با دریای ایرلند و از غرب با اقیانوس اطلس شمالی مرز آبی دارد.

علاوه بر سرزمین اصلی اسکاتلند در جزیره بریتانیا، اسکاتلند شامل 790 جزیره کوچک و بزرگ است. آب‌های ساحلی این کشور، عمدتاً در دریای شمال، منبع بزرگ‌ترین ذخایر نفت و گاز در بین کشورهای جامعه اروپا است.

بخش بزرگی از بلندی‌های بریتانیا در اسکاتلند واقع شده و ناحیه‌ای سرسبز و پوشیده از چمنزار است که قسمت عمده جنگل‌های کشور را در برگرفته‌است. رودهای زیادی در آن جریان دارند که از آن جمله می توان به رودهای دی، کلیاد و توئید اشاره نمود. بلندترین نقطه آن قله بن نویس با 1343 متر ارتفاع است.

اقتصاد

مرکز اصلی بانک سلطنتی اسکاتلند - یکی از 5 بانک بزرگ جهان - در ادینبرا قرار دارد. شهر گلاسگو بزرگ‌ترین شهر اسکاتلند و یکی از 3 شهر بزرگ کشور بریتانیا است. گلاسگو و حومه? آن حدود 41 درصد کل جمعیت اسکاتلند را در خود جای داده‌است. سومین شهر بزرگ اسکاتلند و مرکز فعالیت صنعت نفت بریتانیای کبیر شهر ابردین در شمال شرق اسکاتلند است.

هر چند انحصار بهره‌برداری از نفت دریای شمال، دریایی که در مجاورت اسکاتلند قرار دارد، کماکان در دست بریتانیا باقی مانده‌است، اما اسکاتلند در طی قرن بیستم با رشد صنایع سنگین مانند کشتی سازی (در گلاسکو) قدرت گرفت.[12] در دهه 70 و 80 میلادی حمایت دولت بریتانیا از این صنایع از بین رفت و عمده کارخانجات فعال در این صنایع مجبور به تعطیلی شدند اما صنعت و فرهنگ کارگری، ذهنیت سیاسی مردم را شکل داده بود.[13]

سقوط بانک سلطنتی اسکاتلند (RBS) و هلیفکس که بزرگترین موسسه‌های مالی فعال در اسکاتلند نیز تلقی می‌شدند باعث شد تا هزاران نفر مشاغل خود را از دست دادند اما این دو بانک به نوعی توسط دولت بریتانیا از ورشکستگی نجات یافتند.[14]






موضوع مطلب :

پنج شنبه 91 دی 28 :: 11:7 صبح

 

 




پرچم نشان
شعار ملیدر تلاشم برای دفاع، خداوندا از من دفاع کن
سرود ملیگل اسکاتلند، اسکاتلند دلاور
پایتخت ادینبورگ
غربی′12°3 شمالی′57°55
بزرگترین شهر گلاسگو
زبان رسمی انگلیسی، گیلیک اسکاتلندی، اسکاتس
نوع حکومت مشروطه سلطنتی
نام حاکمان 
ملکه
• وزیر
نخست‌وزیر

ملکه الیزابت دوم
آلکس ساموند
دیوید کامرون 
مساحت
 -  مساحت 78?772کیلومتر مربع (نامعلوم)
جمعیت
 -  سرشماری 5,254,800[1] 
(نامعلوم)
 -  تراکم جمعیت
65‎/km2‏ (نامعلوم)
واحد پول پوند استرلینگ (GBP)
منطقه زمانی GMT (ساعت جهانی0)
 -  تابستانی (DST) BST (ساعت جهانی)
دامنه اینترنتی .uk
پیش‌شماره تلفنی +44

اسکاتلند (به انگلیسی: Scotland، به گیلیک اسکاتلندی: Alba) واحدی سیاسی است در شمال غرب اروپا که یک‌سوم شمالی جزیره بریتانیا را دربر می‌گیرد.
اسکاتلند همراه با انگلستان، ولز و ایرلند شمالی کشور پادشاهی متحد بریتانیای کبیر و ایرلند شمالی را تشکیل می‌دهد. در کنار خاک اصلی، اسکاتلند هم‌چنین 790 جزیره دارد که جزایر شمالی و هبریدز از آن جمله هستند. از این تعداد جزایر 130 جزیره مسکونی هستند.[2]

اسکاتلند 5 میلیون و 200 هزار نفر جمعیت دارد و زبان رسمی آن انگلیسی است. زبان‌های گیلیک اسکاتلندی و اسکاتس نیز دو زبانی هستند که به عنوان زبان محلی در اسکاتلند رسمیت دارند. گیلیگ اسکاتلندی از ریشه سلتی و اسکاتس از ریشه ژرمنی است. 65 درصد مردم اسکاتلند مسیحی، 28 درصد بی‌دین، و 2 درصد پیرو دیگر ادیان غیرمسیحی هستند.[3] مرکز اسکاتلند شهر تاریخی ادینبرا (ادینبورگ) است. ادینبرا دومین شهر بزرگ اسکاتلند و یکی از مراکز مهم اقتصادی و بانکداری اروپا است.

این شهر در عصر روشنفکری اسکاتلند در سده هیجده باعث شد تا اسکاتلند را به یکی از کانون‌های بازرگانی، فکری و صنعتی اروپا تبدیل شود. جریان روشنفکری و «روشنگری اسکاتلندی» از 1740 تا 1790 بال و پر یافت. بر خلاف آن چه در فرانسه رخ داد، بسیاری از طلایه‌داران این نهضت در اسکاتلند از دانشگاهیان بودند.[4] گلاسگو که بزرگ‌ترین شهر اسکاتلند است از شهرهای مهم صنعتی بریتانیا به‌شمار می‌آید. در آب‌های اسکاتلند در دریای شمال ذخایر مهمی از نفت وجود دارد.

اسکاتلند و انگلستان تا سال 1707 کشورهایی با پادشاهی مستقل بودند اما در تاریخ یکم ماه مه 1707 دو کشور طی توافقنامه‌ای با هم متحد شده، کشور «پادشاهی متحد بریتانیای کبیر» را به وجود آوردند.

پرچم کنونی بریتانیای کبیر از ترکیب پرچم اسکاتلند (زمینه آبی، ضربدر سفید) و پرچم انگلستان (زمینه سفید، صلیب سرخ) به وجود آمده‌است.

تاریخچه

نشان سلطنتی اسکاتلند

پادشاهی اسکاتلند در سده‌های میانه کشوری مستقل بود. پیوند اسکاتلند با انگلستان به شکل رسمی در سال 1603 آغاز شد که جیمز ششم، پادشاه اسکاتلند تاج و تخت انگلستان را به ارث برد و به شاه جیمز اول در این کشور هم بدل شد. اسکاتلند و انگلستان هنوز روی کاغذ از هم جدا بودند، اما تاج پادشاهی هر دوی این کشورها را به طوری اتفاقی یک نفر بر سر گذاشت. این شرایط تا تصویب «قانون اتحاد» در سال 1707 که پادشاهی‌های انگلستان و اسکاتلند را برای همیشه به یکدیگر ملحق ساخت، ادامه داشت.[5]

پیش از سال 1707 تماس بسیار اندک یا حتی همدلی بسیار کمتری میان این دو کشور وجود داشت. تمام اسکاتلندی‌ها یا پرسبیتری بودند یا یعقوبی، و این به تنهایی برای ایجاد بیگانگی میان آنها و چهار پنجم از جمعیت انگلستان بسنده بود. اسکاتلندی‌های بسیار اندکی به جنوب سفر می‌کردند و تعداد انگلیسی‌هایی که روانه شمال می‌شدند، حتی از آنها هم کمتر بود. فرانسه، متحد سنتی اسکاتلند، دشمن سنتی انگلستان بود. عالمان و روحانیان اسکاتلندی برای ادامه تحصیلات و الهام‌گیری‌های فکری به دانشگاه‌ها و حوزه‌های علمیه اروپای قاره‌ای می‌نگریستند و نه به انگلستان.[6]

دست کم سه شورش خونبار یعقوبی‌ها در سال‌های 1690، 1715 و 1745 بنیان‌های اسکاتلند را به لرزه در آورد. در پی این رخدادها اشراف اسکاتلند قدرت‌های فئودالی باقی مانده خود را از دست دادند و هایلندها فتح شدند و تحت کنترل درآمدند. کلیسای اسکاتلند به ندرت فشار پدید آمده در روابط تازه خود با کلیسای اسقفی را تحمل می‌کرد و دست آخر دچار چنددستگی شد.[7]

سیاست

علیرغم اتحاد سیاسی در بریتانیای کبیر، کشور اسکاتلند دارای نظام حقوقی و آموزشی مستقل از انگلستان، ولز و ایرلند شمالی است. اما در امور سیاسی بین‌المللی مانند عضویت در جامعه اروپا و سازمان ملل متحد، بریتانیای کبیر به عنوان «یک کشور» عمل می‌کند.

دولت محلی اسکاتلند نظام بهداری و درمانی عمومی را همچنان رایگان نگهداشته است و دانشجویان اسکاتلندی نیز از پرداخت شهریه‌های دانشگاهی معاف هستند.[8]

انتظار می‌رود که همه‌پرسی استقلال اسکاتلند در پاییز سال 2014 برگزار شود. با این که احزاب سنتی بریتانیا، یعنی احزاب محافظه کار، کارگر و لیبرال دموکرات، مخالف جدایی از بریتانیا هستند، حزب سبزها گفته‌است از برنامه حزب ملی اسکاتلند برای استقلال حمایت خواهد کرد. دولت محلی اسکاتلند با حفظ برنامه‌های عدالت اجتماعی، ایجاد شرایط رقابتی و دسترسی به درآمد نفت و گاز دریای شمال، قادر خواهد بود در صورت رای موافق مردم، پس از 307 سال یکپارچگی با انگلستان، کشور مستقل اسکاتلند را بار دیگر تاسیس کند.[9]

از عواملی که از احساسات استقلال‌طلبی اسکاتلندی‌ها در دهه اخیر کاسته، آغاز فعالیت پارلمان اسکاتلند بود که در طی روند قدرت‌سپاری به دولت محلی، عملا اختیارات گسترده‌تری نسبت به مجلس ولز کسب کرد.[10]

اسکاتلند از نظام قضایی برخوردار است، بر روی نظام آموزشی خود کنترل کامل دارد، تا اندازه‌ای اندک از اختیار تغییر میزان مالیات‌ها برخوردار است و از نهادی معادل وزارت کشور برخوردار است که بجز مسئله مواد مخدر، سلاح، قمار و مهاجرت، در باقی موارد می‌تواند تصمیم گیری کند. با این حال غیبت احزاب اسکاتلندی (همانند احزاب ولز یا ایرلند شمالی) در مناظره‌های انتخاباتی در میان اسکاتلندی‌ها نوعی حس انزوا ایجاد کرده‌است.[11]

نمای داخلی پارلمان اسکاتلند.

فرهنگ

هَگیس، غذای سنتی اسکاتلندی‌ها که با دل و قلوه چرخ شده گوسفند و پیاز و ادویه تهیه می‌شود، دامن مردانه موسوم به کیلت، لهجه محلی، و موسیقی و هنر اسکاتلندی به طور عام از ویژگی‌های فرهنگی متمایز در اسکاتلند است. موسیقی محلی بیشتر با نی‌انبان نواخته می‌شود و آبجو و ویسکی از نوشیدنی‌های اصلی الکلی در اسکاتلند هستند.

اسکاتلند به ویژه در قرن بیستم از خاستگاه‌های اندیشه‌های چپی بود و حتی تفکرات کمونیستی هم تا اندازه‌ای در این منطقه رواج یافت. آنچه به تثبیت این اندیشه‌ها کمک کرد، مخالفت دیرینه اسکاتلندی‌ها با سلطه‌جویی انگلستان بود که ریشه‌هایی مشترک با چپ‌گرایی یافت.[15]

جشنواره کتاب ادینبورگ از مهم‌ترین رویدادهای فرهنگی بریتانیاست و هر سال در ماه اوت همزمان با بعضی جشنواره‌های هنری دیگر از جمله جشنواره جاز و جشنواره هنرهای نمایشی در این شهر برگزار می‌شود.[16]

شون کانری از بازیگران نقش جیمز باند از طرفداران حزب ملی اسکاتلند است که خواهان استقلال این کشور از انگلستان است. او در باهاما سکونت دارد و گفته‌است تا زمانی که اسکاتلند مستقل نشود در سرزمین خود اقامت نخواهد کرد.[17]




موضوع مطلب :

پنج شنبه 91 دی 28 :: 11:7 صبح

 

آیا هیولای دریاچه لاک نس واقعیت دارد؟


 
فیلم «هیولای دریاچه لاک نس» با پخش شدنش بار دیگر غول دریاچه نسی را بر سر زبان ها انداخت
شاید شما جزو کسانی باشید که داستان نسی – غول دریاچه لا ک نس – و کسانی که ادعا می کنند آن را دیده اند بارها و بارها شنیده اند؛ ماجرای هیولایی که از نیم قرن قبل، روایت های مختلفی از دیده شدن آن توسط مردم عادی گزارش شده است. ده ها عکس از این موجود غول پیکر منتشر شده است، بدون آن که واقعی بودن آن ها صد در صد به اثبات برسد اما چندی پیش بار دیگر وجود این غول دریاچه به خبر مهم و جنجالی بسیاری از رسانه های دنیا تبدیل شد. ماجرا به فیلمی دو دقیقه ای از این هیولا بازمی گشت که تلویزیون انگلیس آن را پخش کرد و مردی که 50 سال قبل پدرش این فیلم را ارائه کرده بود، ادعا کرد که تمام زندگیش را وقف این کرده که اثبات کند فیلم ساختگی نیست. نکته ای که به حرف های این مرد اعتبار می بخشید این بود که او بیش از 30 سال کارآگاه پلیس انگلیس بوده است.

دریاچه ای با یک سرندیپیتی
 


دریاچه نس (Lake Ness) که در زبان بومی به آن لاخ نس «LOCH NESS» می گویند، دریاچه ای بسیار زیبا در شمال اسکاتلند است اما به غیر از زیبایی چشم نواز این دریاچه، آن چه باعث شهرت جهانی آن شده است، وجود غول افسانه ای به نام «نسی» است که می گویند در بستر این دریاچه زندگی می کند.
عمق این دریاچه به طور متوسط 150 متر است و در عمیق ترین نقطه آن به 250 متر می رسد. اطراف این دریاچه همیشه در هاله ای از مه و ابر قرار دارد و برای همین امکان دیدن قسمت های زیرآب به جز در قسمت هایی که عمق چندانی ندارند، در حالت عادی وجود ندارد و شاید یکی از مهم ترین دلایلی که بومی ها برای اثبات وجود غول دریاچه که او را نسی می نامند، ارائه می کنند همین ابری بودن منطقه باشد که باعث شده مکان امنی برای غول دریاچه به وجود بیاید.

تولد نسی در تاریخ
 


پژوهشگرانی که در مورد نسی تحقیق کرده اند، می گویند در کتب تاریخی اسکاتلند به مطالبی در مورد یک جانوز آبزی غول پیکر برخورده اند که بومی ها تصاویری از آن را بر روی تخته سنگ های کنار دریاچه حکاکی کرده اند که البته اکنون به دلیل گذر زمان خیلی از آنها از بین رفته اند و تشخیصشان مشکل است.
بر پایه این تحقیقات، اولین مطلبی که از این هیولا در کتب تاریخی نوشته شده است، به قرن هفتم مربوط می شود که عنوان شده بود هیولای نسی به یکی از ماهیگیران حمله کرده ولی به سرعت ماهیگیر را رها کرده و از آن جا دور شده است.
اگرچه داستان های زیاد دیگری هم درباره دیده شدن این هیولا بیان شده است اما تعداد آن ها تا دهه های اول قرن بیستم چندان زیاد نبود اما بعد از ساخته شدن جاده ای ساحلی در حاشیه دریاچه نسی در سال 1933، ناگهان تعداد افرادی که ادعا می کردند غول دریاچه را دیده اند به سرعت افزایش یافت.
یکی از مشهورترین کسانی که ادعا می کرد نسی را دیده است، مردی به نام مک کی بود که صاحب یک رستوران در نزدیکی دریاچه بود. مرد رستوران دار چهاردهم آوریل 1933 گزارشی به کلنل کمپل – مسوول کنترل صید ماهی آزاد در دریاچه – داد و ادعا کرد حیوانی عظیم الجثه را در دریاچه دیده است.
بعد از این گزارش، کمپل که خودش هم به این موضوع علاقه مند شده بود، هر روز به کنار دریاچه می آمد تا هیولا را ببیند، مدتی بعد کلنل نیز وجود هیولا را تأیید کرد و درباره شکل این حیوان گفت: «نسی، گردنی به طول دو متر و سری کوچک داشت. طول آن تقریباً ده متر بود و چیزی مانند کوهان بر پشتش بود.»

هیولا جلوی دوربین
 


اما نخستین عکس از هیولا در همان سال (1933) توسط شخصی به نام «هاگ گری» گرفته شد. او نتوانسته بود از سر نسی عکس بگیرد و تنها بخشی از پشت این حیوان در عکس مشخص بود گری مدعی بود که از حرکات دم حیوان در زیر آب می شد فهمید که خیلی غول پیکر است.
یکی دیگر از کسانی که ادعا می کرد موفق به گرفتن عکس از این هیولا شده است، یک جراح اهل لندن به نام رابرت ویلسون بود اما او در 90 سالگی وقتی به شدت بیمار شد و چیزی به پایان عمرش باقی نمانده بود، به جعلی بودن عکس ها اعتراف کرد که اعترافات او در روزنامه دیلی میل به چاپ رسید. او در اعترافات خود گفته بود که با پسرش به نام یان، ماکتی از هیولای لاک نس ساخته و از آن عکس گرفته اند و برای آنکه مورد توجه قرار بگیرند، این عکس را پخش کرده اند. اما واقعیت این است که آن ها هرگز این غول را ندیده اند.
آرتور گرانت – دانشجوی رشته دامپزشکی که در 1934 به اسکاتلند سفر کرده بود – نفر بعدی ای بود که ادعا می کرد نسی را وقتی از آب بیرون آمده بود، به طور کامل دیده است. به گفته آرتور این حیوان چهار و نیم تا شش متر طول و دمی به طول 1/5 متر داشته و چهار باله زیر بدنش قرار داشته است که کار دست و پا را انجام می داده است. این توصیفات شبیه به یک دایناسور به نام پلسیاساور بود که 65 میلیون سال پیش منقرض شده است. در چنین شرایطی که هر روز ادعای جدیدی درباره دیده شدن هیولا گزارش می شد، در اواسط دهه 40 یعنی همان سال هایی که تب و تاب دیده شدن نسی خیلی بالا گرفته بود، آکادمی علمی بوستون محققی به نام ویثرل را به آن جا اعزام کرد و او پس از چند روز تحقیق در کنار دریاچه توانست ردپایی از این حیوان را به مؤسسه ارائه کند. فردای آن روز روزنامه دیلی میل، تیتری با این عنوان چاپ کرد؛ «هیولای لاک نس افسانه نیست، حقیقت است...»
این ردپاها بر روی قالب های گچی ای حک شده بود که ویثرل آن ها را در کنار دریاچه قرار داده بود اما بعد از دادن آن ها به آزمایشگاه، فرضیه ای مبنی بر این که ممکن است رد پاها متعلق به یک اسب آبی بزرگ باشد مطرح شد و به این ترتیب کمکی به حل راز واقعی یا غیرواقعی بودن نسی نکرد. در همان زمان فرضیه دیگری مطرح شد که بر اساس آن، هیولای نسی یکی از بازماندگان دایناسور پلسیاساور بود. ولی واقعیت این بود که این دایناسور یک حیوان خونسرد بوده و طبیعتاً نمی توانست در آب های دریاچه نسی زنده بماند و عمری چنین طولانی داشته باشد. برخی دیگر هم ادعا می کردند که نسی از نسل نهنگ های اولیه است که 18 میلیون سال قبل منقرض شده اند. در این بین افرادی هم بودند که این قضیه را تنها یک توهم دانسته و می گفتند تصاویر ارائه شده، شکل هایی بوده اند که از بخار ناشی از ریختن آب سرد رودخانه به محیط گرم دریاچه به وجود آمده اند.
با افزایش گزارش ها، آکادمی علوم و فناوری آمریکا، در سال 1970 با استفاده از ردیاب های صوتی که مجهز به دوربین های اتوماتیک بودند به جست و جوی نسی پرداختند و در سال 1972 توانستند بالاخره تصویری مبهم را که ادعا می شد مربوط به این هیولاست بگیرند اما واقعی بودن این عکس ها و ارتباط آن ها با هیولای لاک نس نیز هرگز اثبات نشد. در سال 1979 چاپ یک عکس باعث شد که اعتقاد به وجود نسی کم رنگ شود. این عکس متعلق به یک فیل بود که در دریاچه نس در حال شنا کردن بود، این عکس که در روزنامه دیلی میل چاپ شد، شباهت زیادی به عکس هایی داشت که قبلاً از نسی چاپ شده بود و این به آن معنا بود که به همین راحتی این امکان وجود داشته که دیگران را فریب و عکسی ساختگی را به جای هیولا نشان داد. چندی بعد همین روزنامه اعترافات مردی را به چاپ رساند که ادعا می کرد با بستن تکه چوبی بر روی یک قایق کوچک اسباب بازی، چیزی شبیه به نسی ساخته و از آن عکس گرفته است.
تمام این موضوعات باعث شدند تا وجود نسی در اذهان عمومی کمرنگ و کمرنگ تر شود و تقریباً همه مطمئن شده بودند دیگر چنین هیولایی وجود ندارد تا اینکه در سال 2007 گوردون هلمز، مردی 55 ساله، فیلمی که مدعی بود مربوط به نسی است، در اختیار بی بی سی قرار داد.
اما مسئولان بی بی سی قبل از این که بخواهد فیلم را پخش کنند تحقیقات مفصلی در مورد آن انجام داده اند. آدرین شاین کسی بود که به عنوان محقق روی این فیلم کار می کرد و بررسی های او نشان داد حیوان شناور در آب تنها یک غاز خاکستری بوده که روی آن نشسته است اما چون عکس هنگام غروب گرفته شده، این حیوان به شکل یک هیولا به نظر می رسد و به همین خاطر فیلم هیچ گاه پخش نشد.
در همان سال سی ان ان فیلمی دیگر از هیولای لاک نس پخش کرد که البته در این فیلم، تنها یک جسم غول پیکر شناور، زیر آب حرکت می کرد و در دوردست از نظر ناپدید می شد و چون از آب بیرون نمی آمد هرگز ثابت نشد که این موجود، همان نسی است.
نکته ای که در تمام فیلم ها و عکس های ارائه شده به شبکه های مختلف دیده می شد، این بود که در این تصاویر تنها قسمتی از سر و گردن این هیولا دیده می شد و این در حالی بود که تعداد زیادی از اشیاء و حیوانات وجود دارند که ممکن است در عکس ها درست شبیه نسی به نظر برسند و به همین خاطر اگرچه طی سال های گذشته افراد بسیاری ادعا کردند نسی را دیدند اما بعد از مدتی، جنجال راجع به دیدن این هیولا و انتشار عکس های آن فروکش کرده است.
تا این که چندی پیش مصاحبه ای که گارآگاه پلیس سابق انگلیس با تلویزیون انگلیس انجام داد و فیلمی دو دقیقه ای درباره این حیوان غول پیکر را ارائه کرد، جرقه جنجال گسترده ای را زد که بار دیگر نام این هیولا را بر سر زبان ها انداخت.

پا جای پای پدر
 


در عرض 30 سالی که سیمون دینسدال به عنوان کارآگاه پلیس انگلستان کار می کرد، همیشه به دنبال پیدا کردن شواهد و مدارکی بود که فرضیه های پلیسی خود را به اثبات برساند و در کار خودش مهارت زیادی داشت اما مسئله ای که او در حل آن ناتوان مانده بود، معمای هیولای دریاچه لاک نس بود. پدر سیمون، تام دینسدال که یک مهندس پرواز بود و بعدها به شکارچی نسی مشهور شد، 50 سال قبل توانسته بود فیلمی دو دقیقه ای از نسی بگیرد که در آن زمان و حتی اکنون به عنوان کامل ترین سند وجود این غول دریایی به شمار می رود.
او این فیلم را هنگامی گرفت که در یکی از سفرهایش به اسکاتلند رفته بود و در آنجا به گفته خودش غول دریاچه را دیده بود.
پدر سیمون در یادداشت های خود این چنین نوشته است: «کنار دریاچه مشغول قدم زدن بودم. ناگهان موجودی عظیم الجثه را که در حال شنا کردن در دریاچه بود، دیدم. رنگ قهوه ای مسی داشت و در حدود 60 تا 70 سانتی متر از بدنش از آب بیرون بود. طولش به 1/5 تا دو متر می رسید و تقریباً اندازه یک قایق بود و چیزی شبیه کوهان یا باله که از آب کامل بیرون بود و به وضوح دیده می شد، شوکه شده بودم اما به سرعت دوربین خود را درآورده و از آن فیلم گرفتم.»
طبق تحقیقاتی که درباره این فیلم انجام شد، مشخص شد سایه ای مبهم در نگاتیو فیلم وجود دارد. در هنگام پخش، این سایه به وضوح دیده نمی شود و همین نکته ای است که سیمون هم به آن اشاره می کند و می گوید این همان هیولای لاک نس است.
در این فیلم، جسمی شناور روی آب است که شبیه دایناسورهای ماقبل تاریخ است اما صورت آن به خوبی قابل دیدن نیست.
سیمون دینسدل که بعد از 30 سال فعالیت در اداره پلیس انگلستان و بازنشسته شدن برای انجام تحقیقات درباره وجود هیولای لاک نس به کنار دریاچه رفته است، در مصاحبه ی جنجالی خود با تلویزیون انگلیس ادعا کرد فیلمی که پدرش در 1960 تهیه کرده یک فیلم ساختگی نیست و صددرصد واقعیت دارد.
سیمون دینسدل که اهل اسکس انگلستان است، سال های زیادی از عمرش را صرف حل ماجرای لاک نس کرده است اما او حالا قصد دارد بقیه عمر خود را پای اثبات وجود نسی صرف کند. سیمون می گوید او خودش دو بار این هیولا را دیده است و این یک مأموریت شخصی برای اوست تا به همه ثابت کند فیلم پدرش واقعیت داشته.
«شما نمی توانید بگویید که هزاران شاهد دروغ می گویند. من هم یکی از شاهدان هستم که همه چیز را همان گونه که هست، توصیف کرده ام. من نسی را دیده ام. 30 سال از عمرم را در پلیس گذرانده ام. ما در پلیس به حرف های شاهدان اعتماد می کنیم اما نمی دانم چرا به گفته های بیش از هزار انسان که گفته اند این هیولا را دیده اند، اعتماد نمی شود. او فیلمی را که پدرش گرفته، نشان می دهد و همین فیلم باعث می شود تا دوباره نام نسی بر سر زبان ها بیفتد اما آیا او در ماه های آینده خواهد توانست وجود نسی را ثابت کند و به بحث های دنباله دار درباره این موجود که در خط بین افسانه و واقعیت حرکت می کند، پایان بدهد.

شکار نسی
 


بعضی از مردم اسکاتلند ادعا می کنند تعداد این هیولا بیش از یکی است زیرا در دوازدهم ژانویه 2009 حیوانی عظیم الجثه توسط ماهیگیران منطقه صید شد که گفته می شد هیولای دریاچه لاک نس است اما از آن روز به بعد باز هم گزارش های مبنی بر دیده شدن نسی اعلام شده است.
یک از ماهیگیران می گوید: «در اوایل صبح مشغول صید بودیم که صداهای عجیبی شنیدیم، به سرعت به سمتی که صدا از آن جا می آمد، رفتیم تا ببینیم موضوع از چه قرار است اما چیزی که دیدیم باورنکردنی بود، جانوری آبزی با حداقل ده متر طول. هیولا به شدت با قایق ما برخورد کرد و شدت برخورد آن قدر زیاد بود که قبل از اینکه من و بقیه ماهیگیران بتوانیم او را به وسیله تور صید کنیم، او مرده بود. جسد این حیوان که بیشتر به حیوانات ماقبل تاریخ شباهت داشت، برای تحقیقات بیشتر به مرکز تاریخ شناسی اسکاتلند داده شد و هم اکنون در موزه ملی اسکاتلند نگهداری می شود. آیا نسی واقعاً مرده است؟



موضوع مطلب :

پنج شنبه 91 دی 28 :: 10:48 صبح

دانستنی‌های جالب درباره کره زمین (از همــــــه جــــــــا از همـــــــه رنـــــــگ)

خورشید را 9 سیاره احاطه کرده‌اند که در بین آنها کره زمین از نظر فاصله با خورشید، سومین کره است و از چهار سیاره داخلی بزرگ‌تر است.

 

 

از پنج سیاره بیرونی، چهار تای آنها از کره زمین بزرگ‌تر هستند. زمین در مداری گردش می‌کند که هیچ وقت از 5/91 میلیون مایل به خورشید نزدیک‌تر نمی‌شود و از 5/94 میلیون مایل دورتر نمی‌شود.

 

جالب‌تر اینجا است که این مدار تقریباً دایره مانند است و اگر غیر از این بود زندگی روی کره زمین غیر ممکن می‌شد زیرا حیوانات و گیاهان در زمستان از سرما یخ می‌زنند و در تابستان از گرما کباب می‌شدند. ‏

زمین در مقایسه با کائنات یک کره جوان و جدید است با این حال زمین حدود 5/4 هزار میلیون سال عمر دارد. کشف این موضوع از بررسی‌های انجام شده توسط رادیواکتیو که در تعیین عمر سنگ‌ها از آن استفاده می‌شود، به دست آمده است.

 

تمامی عناصر رادیواکتیو همانند اورانیوم که برای عکس العمل تعیین شده به کار می‌رود، به عناصر مختلف در میزان ثابتی، تغییر شکل می‌دهند.

 

به وسیله اندازه گرفتن این دو، یعنی مقدار عنصر رادیواکتیو اصلی و عنصر رادیواکتیو تغییر شکل یافته، می‌توان عمر تشکیل سنگ را حساب کرد. قدیمی‌ترین سنگ‌هایی که تا کنون به دست آمده‌اند حدود 3 هزار میلیون سال عمر داشته‌اند ولی به طور یقین زمین سال‌های طولانی قبل از این که سطح سنگ‌ها شروع به تشکیل یافتن کنند، وجود داشته است. ‏

اگر چه ستاره شناسان و سیاره شناسان چندین تئوری درباره چگونگی بوجود آمدن زمین و بقیه سیارات منظومه شمسی ارائه داده‌اند ولی هنوز شک و تردید فراوانی در رابطه با مبدأ تشکیل زمین وجود دارد.

 

هر کدام از این تئوری‌ها باید شامل این واقعیت باشد که تمامی سیاره‌های بزرگ‌تر در مدار دایره مانندی در اطراف خورشید گردش می‌کنند و این مدارها تقریباً در یک سطح نزدیک هم قرار می‌گیرند. حقیقت دیگری که باید توضیح داده شود این است که تمامی کرات در یک جهت به دور خورشید می‌چرخند و آن در جهتی است که خورشید به تناوب دور می‌زند.

 

حتی عجیب‌تر این که فاصله کرات مختلف از خورشید از نظر ریاضی به وسیله یک معادله ساده با هم نسبت دارند و به نام قانون «باد» نامیده می‌شود. البته ممکن است این فقط یک تصادف و اتفاق باشد یا احتمال دارد رابطه با مبدأ اصلی منظومه شمسی داشته باشد. ‏

در اینجا دو تئوری اصلی به وجود می‌آید یکی این که یک رشته طولانی از بخار داغ به وسیله نیروی جاذبه سیاره دیگری که از نزدیکی خورشید می‌گذشته از خورشید جدا شده و پایین افتاده است سپس به تدریج بخار داغ، خنک و منقبض شده و تبدیل به گلوله‌های جامدی شده است که همان کرات هستند.

 

تئوری دیگر که احتمال بیشتری دارد عبارت است از این که در اصل یک توده بخار و غبار وجود داشته که در حال چرخش دایره مانند بوده است.

 

چرخش‌ها و گردبادهای این توده تکامل حاصل کرده و هسته‌های مرکزی کرات ایجاد شده است. هر کدام از این هسته‌ها به تدریج بزرگ‌تر شدند زیرا نیروی جاذبه آنها هر زمان بیشتر و بیشتر اجسامی را که در فضای لایتناهی اطرافشان پراکنده بودند به طرف خود جذب می‌کردند.

 

خورشید در مرکز این دایره‌ای که بخار و غبار به صورت ابر تیره در آمده واقع شده بود، زمین یکی از گرد بادها بوده است.‏

کره زمین با سرعت 5/18 مایل در ثانیه به دور خورشید در حال حرکت است. همانند تمامی اجسام دیگری که در مدارهای هیأت، حرکت و راهشان از قوه میل به مرکز پیروی می‌کنند درست همانند پوست حلزون بسیار بزرگی که روی یک نخ نامریی قرار داشته باشد.

 

همان طور که کره دور می‌شود نیروی میل به مرکز به وسیله کشش نیروی جاذبه زمین بین خورشید و کره زمین ایجاد می‌شود. اگر کره زمین از دور زدن باز بایستد روی خورشید سقوط خواهد کرد. ‏

خوشبختانه در فضا بخار آن قدر وجود ندارد که گردش زمین را آهسته کند و فقط از اندازه مدار زمین به طور بسیار ملایمی کاسته می‌شود.‏

زمین در فضا به شکل مارپیچ در حال حرکت است به علاوه این که کره زمین از مغرب به مشرق روی محور خودش هر بیست و چهار ساعت یک بار می‌چرخد.‏‎ ‎اندازه گیری‌های جدید صورت گرفته نشان می‌دهند که محور شمالی جنوبی کره زمین جنبش نسبتاً مختصر و نامنظمی دارد. همچنین ساعت‌های بسیار دقیق نشان می‌دهند که طول روزها به طور بسیار ملایمی تغییر می‌کند.

 

البته به عقیده بسیاری از صاحب نظران این طولانی شدن ملایم روزها به دلیل زیاد شدن جزر و مدهای انرژی محرک گردش زمین است. البته اساس جزر و مدهای دریا به واسطه کشش نیروی جاذبه ماه است.‏

خوشبختی بشری که روی زمین زندگی می‌کند در این است که زمین تندتر نمی‌چرخد وگرنه وقتی که نیروی گریز از مرکز از نیروی جاذبه بیشتر می‌شد زمین و تمامی متعلقاتش در فضا پخش می‌شدند. ‏

یک نکته جالب در مورد زمین این است کسی که روی خط استوا زندگی می‌کند در واقع از کسی که در هر یک از قطب‌های زمین است تندتر حرکت می‌کند. حرکت زمین در خط استوا تندتر از دو قطب است.‏

اندازه گیری‌هایی که روی حرکت و جنبش ستاره‌های کوچک مصنوعی که به وسیله راکت به فضا پرتاب شده‌اند نشان می‌دهند که نه فقط زمین در دو قطب کمی پهن‌تر است بلکه کمی هم به شکل گلابی است.

 

زمین یگانه کره‌ای است که روی آن اقیانوس وجود دارد و دارای هوایی به نسبت چهار پنجم ازت و یک پنجم اکسیژن است. همچنین زمین شامل هسته مرکزی مذابی است به قطر 3 هزار مایل و به طور قطع حرارت مرکز آن چندین هزار درجه سانتی گراد است.

 

به احتمال زیاد قسمت بزرگی از این حرارت از رادیواکتیو معادن داخل زمین حاصل می‌شود.‏

قشر زمین یا ورقه رویی آن حدود 25 مایل ضخامت دارد. فاصله بین قله اورست تا «ماریاناز ترانش» گودترین نقطه اقیانوس آرام، حدود 12 مایل است و نیز تقریباً 78 درصد سطح زمین از آب پوشیده شده است.‏




موضوع مطلب :

پنج شنبه 91 دی 21 :: 8:15 صبح

 

موشک کروز از نوع تاماهاک بی جی ام-109

سامانه کروز[1] (به انگلیسی: Cruise missile)‏ نوعی هواگرد بی‌سرنشین هدایت شونده‌است که مسیر آن تا رسیدن به هدف قابل تغییر و هدایت است. در اغلب سامانه‌های کروز از نوعی موتور جت استفاده می‌شود و به همین دلیل معمولا از اصطلاح «موشک» برای آن استفاده نمی‌شود.[2]

موشک‌های کروز می‌توانند تا 450 کیلوگرم مواد منفجره حمل کنند.[3]

تاریخچه

برش مقطعی از وی یک

از نظر قدمت سلاح آلمانی وی-1 اولین کروز عملیاتی است که در سال 1944 علیه انگلیس به کار گرفته شده. وی-1‌ها با 70 درصد ناکامی از موفقیت نسبی برخوردار بودند. پرواز مستقیم و سرعت کم این موشک باعث می‌شد که درجه آسیب‌پذیری و ضایعات آن بیشتر شود و همچنین به وسیله رادارهای دشمن کشف، رهگیری و توسط هواپیماهایی که سرعت بیشتری را داشتند مورد هدف قرار بگیرند.

بعد از جنگ جهانی دوم هر دو بلوک شرق و غرب دستیابی به موشکهای دورپرواز همراه با انعطاف‌پذیری بیشتر را دنبال کردند تا اینکه در سال 1970 پیشرفت‌هایی در میکروالکترونیک، رایانه و موتورهای توربوفن کوچک حاصل شد. بهره گیری از این دو پدیده فناوری ساخت موشک‌های کروز امروزی را امکان‌پذیر ساخته‌است.[4]

ویژگی‌ها

موشک کروز دارای چهار ویژگی زیر است:
1- موشک در طبقات پایین جو (30 کیلومتر یا 10000 پا) از نیروی برای آئرودینامیکی استفاده می‌کند.
2- در حین پرواز قادر به تغییر مسیر و ارتفاع است و می‌تواند این کار را به دفعات تکرار کند.
3- بردی بیشتر از 50 کیلومتر دارد.
4- در یک پرواز عادی یکسره، موشک در تمام مسیر هدایت شده و حامل انواع مختلفی از سر جنگی است. با تعریف فوق موشک‌های کروز امروزه طیف گسترده‌ای از موشک‌ها نظیر استیکس روسی، کرم ابریشم چینی، اگزوست فرانسه و هارپون آمریکا) را در بر می‌گیرد.[5]

هدایت

نکته مهم در مورد موشک کروز این است که این موشک به ساعت‌ها پرواز نیاز دارد. با این وضعیت با توجه به هدایت اینرسی اولیه این امکان وجود دارد که موشک صدها متر از مسیر منحرف شود. زیرا اگر چه با هدایت از این نوع اینرسی امکان انحراف برای موشکی که دهها دقیقه پرواز می‌کند کم است، ولی برای موشکی که ساعت‌ها باید ادامه طریق دهد مناسب نیست. برای رفع عیب باید نوعی تصحیح در مسیر انجام شود تا در عمل مکمل هدایت اصلی آن باشد. انواع روش‌هایی که در سامانه‌های هدایت کروز مورد استفاده قرار می‌گیرند عبارت اند از:

سامانه انطباق متقابل پشت سر هم جغرافیایی

این سامانه بر اساس اطلاعات دقیق توپوگرافی از زمین استوار است. در این روش محوطه‌ای از سطح زمین به طول 10 کیلومتر و به عرض 2 کیلومتر به مربع‌های یکصد متری تقسیم و ارتفاع متوسط در هر کدام از آن‌را مشخص و به صورت ماتریس (2000 رقم مختلف و هر رقم مخصوص مربع خاصی از زمین مورد نظر) به صورت دیجیتال به حافظه رایانه وارد می‌شود. موشک وقتی به محوطه مورد نظر رسید ارقام اندازه‌گیری شده را با ارقام ارسالی از موشک در حافظه مقایسه می‌کند و با توجه به نتیجه مقایسه موقیت محل شناسایی شده و دستور بعدی را از طریق دستگاه محاسبه به سامانه کنترل خودکار صادر می‌کند. بررسی‌های بعدی در زمانی که موشک به هدف نزدیک می‌شود انجام می‌گیرد و سرانجام انتخاب مسیر می‌شود. این روش هدایت برای زمین‌هایی که از عوارض و ناهمواری‌های زیاد برخوردارند مناسب می‌باشد.

سامانه CDS

استفاده از خاصیت انعکاس امواج راداری در سطح زمین و یکسان نبودن آن در نقاط مختلف اساس این نوع هدایت را تشکیل می‌دهد. در این روش موشک علاوه بر رادار مجهز به دستگاهی است که نوع امواج راداری منعکس شده از نقاط مختلف زمین را تشخیص می‌دهد. موقعیت دقیق موشک نیز از طریق مقایسه ارقام موجود در حافظه و ارقام مشخص، تعیین می‌شود.

سامانه GPS

در این روش موشک با استفاده از سامانه موقعیت‌یاب جهانی با دریافت فرکانس‌های حاوی اطلاعات ماهواره‌ای (سه یا چهار ماهواره) موجود در مدار زمین وانجام محاسبات موقعیت دقیق مکانی را محاسبه و تعیین می‌کند.[6]

پنهانکاری

موشک کروز برای مخفی ماندن از دید سیستم‌های راداری این خصوصیت‌ها است. 1-سطح مقطع راداری کمی دارد که ردیابی آن را برای سیستم‌های ضدموشکی راداری مشکل می‌کند. 2-به خاطر استفاده از موتور توربوفن، حرارت کمی تابش می‌کند و در نتیجه امکان قفل حرارتی روی آن نیز کم است. 3- به خاطر پرواز در سطح پایین عمدتا از دید رادارها پنهان می‌ماند. ردیابی و انهدام موشک‌های کروز با کلاهک اتمی به دلیل پرواز نزدیک به زمین برای سیستم‌های ردیاب و رادار مشکل است و به این دلیل جزو سلاح‌های هسته‌ای استراتژیک محسوب می‌شوند.

تقسیم بندی

موشک‌های کروز را می‌توان از نظر اندازه، سرعت (فراصوتی یا فروصوتی)، اندازه و چگونگی پرتاب (از هوا، زمین، کشتی یا زیردریایی) تقسیم‌بندی کرد. غالبا هر موشک در انواع مختلفی طراحی شده و هر نوع متناسب با یک سکوی پرتاب خاص ساخته می‌شود. برخی اوقات انواع هوایی و زیردریایی اندکی از انواعی که از زمین یا کشتی پرتاب می‌شوند سبک‌تر می‌باشند.[7] موشک‌های کروز بسته به شیوه? پرتاب به سه دسته تقسیم می‌شوند:

 




موضوع مطلب :

یکشنبه 91 دی 17 :: 10:32 صبح
تیرانوزاروس رکس (پادشاه ظالم دایناسورها)تی رکس،‌دایناسور گوشتخوار بزرگی بود که در دوره کرتاسه پسین، حدود 85 تا 65 میلیون سال قبل، در محیطهای مرطوب، نیمه حاره ای، در جنگلهای باز نزدیک رودخانه و در مردابهای بیشه ها زندگی می کرد. آب و هوای این مناطق معتدل بود.
تا این اواخر،‌تی رکس را بزرگترین دایناسور گوشتخوار می دانستند، اما گیگانتوزاروس و کارکارودونتوزاروس ، اندکی بزرگتر هستند.
? آناتومی
تی رکس، شکارچی درنده ای بود که روی دو پای قدرتمند راه می رفت. این گوشتخوار،‌ سری بزرگ و دندانهایی تیز و نیشدارداشت و ماهیچه های آرواره اش به خوبی توسعه یافته بود. دستهای این دایناسوربوده و در هر دست دو انگشت داشت. پاهای پرنده مانند تی رکس،‌سه پنجه بزرگ داشت که درهر سه پنجه ناخن وجود داشت(به علاوه یک ناخن کوچک روی پنجه کوچک چهارمی). تی رکس، دمی باریک، سفت و تیز داشت که ایجاد توازن می کرد و به هنگام دویدن، امکان چرخیدن جانور را فراهم می کرد. گردن تی رکس، کوتاه و ماهیچه ای بود. بدن آن بسیار توپر و نیرومند بود اما استخوانهایی توخالی داشت.
? اندازه
طول تی رکس، بیش از 40 فوت(4/12 متر) و بلندی آن حدود 15 تا 20 فوت(6/4 تا 6 متر) و طول دستها تنها حدود 3 فوت(1متر)بود. وزن تیرانوزاروس،5 تا7 تن بود.
طول جمجمه بزرگ آن5 فوت(5/1 متر)، فاصله حفرات چشمی در جمجمه4 اینچ (2/10سانتیمتر) و قطر کره چشم حدود 3 اینچ(6/7سانتیمتر)بود.
طول ردپای برجامانده از تی رکس55/1فوت(46سانتیمتر) می باشد(اگرچه طول پاها بلندتر وحدود 3/3 فوت(1متر) بوده اما تی رکس مثل دایناسورهای دیگر روی پنجه هایش راه می رفته است). طول گامهای بلند آن بیش از 12 تا 15فوت(6/4-7/3 متر)بوده و با سرعت 15 مایل در ساعت(24 کیلومتر در ساعت) می دویده است.
? دندانها و آرواره
طول آرواره های تی رکس بیش از 4 فوت(2/1 متر) بوده و 50 تا60 دندان ضخیم،‌مخروطی شکل و استخوان خردکن داشته است که اندازه آنها از خیلی کوچک تا حدود 9 اینچ(23سانتیمتر)درتغییر بوده است. تی رکس های بالغ، در آرواره شان دندانهایی با اندازه های مختلف داشتند، هنگامی که دندانی می شکست، دندان جدید(وکوچکتر)ی به جای آن رشد می کرد. طول بعضی از دندانهای یافت شده تیرانوزاروس، بیش از 13 اینچ(33سانتیمتر)است. این دایناسور در هر وعده غذایی، بیش از 500 پوند(230کیلوگرم) گوشت و استخوان را می خورده است.
تی رکسها، دندانهای نیش پیچ داری داشتند. هنگامی که تیرانوزاروس دهانش را می بست، بخشهای بالایی دندانهای آرواره پایینی،‌ به درون دندانهای آرواره بالایی فرومی رفتند.
? پوست
نمونه های فسیل شده ای ازپوست زبر و ناهموارتی رکس، یافت شده است. پوست آنها مانند پوست تمساح زبر و خشن بوده و آن را پوستی نقش دار توصیف کرده اند.
? زیستگاه و پراکندگی
احتمالا تی رکسها در جنگلها زندگی می کرده اند در جایی که شکار آنها(دایناسورهای گیاهخوار) غذا پیدا می کرده اند. فسیلهای تی رکس، در غرب آمریکای شمالی و مغولستان یافت شده اند.
? حواس
بینایی: لوب بینایی تی رکس در مغز، بخش بسیار بزرگی را تشکیل می دهد که اطلاعات بینایی را پردازش می کند. به علاوه تی رکس،‌ قوه درک بالایی هم دارد(از آنجایی که هر دو چشمش در قسمت جلوی جمجمه قرار گرفته اند و نه در دو طرف)اما تنها دایناسوری نیست که قوه درک بالایی دارند. کلا، شکارچیان،‌قوه درک بالایی دارند که در شکار کردن به آنها کمک می کند. معمولا چشمهای جانورانی که شکار می شوند(مانند دایناسورهای گیاهخوار)، در طرفین سر آنها قرار دارد(و قوه درک بالایی ندارند). نحوه قرارگیری چشمها به آنها کمک می کند تا شکارچی را از هر دو طرف ببینند.بویایی: در مغز تی رکس، منطقه بسیاربزرگی، برای پردازش بوها وجود دارد
? دم
تی رکس، دمی سفت و نوک تیز دارد(مانند تتانورانها ی دیگر(به معنای دارای دم شق). برای چالاکی و دویدن سریع جانور،‌ دم آنها با سر بزرگشان در توازن بوده است.
بخش کوچکی از دم در اثر قفل شدن زیگوپوفیز مهره ها سفت و شق می شد(در هم قفل شدن ساختارهای استخوانی در جلو و عقب کمان عصبی، قفل شدن یک مهره در دیگری).
? نمونه های دیگری ازدایناسورهای بزرگ گوشتخوار
اگرچه تی رکس، بزرگترین دایناسورگوشتخوارکشف شده نیست، اما مطمئنا یکی از بزرگترین شکارچیان خشکی بوده است. گیگانتوزاروس کارولینی و کارکارودونتوزاروس ، که اخیرا کشف شده اند، حتی از تی رکس هم بزرگتر بوده اند.
??? مقایسه اندازه
? استخوانهای تیرانوزاروس رکس
تی رکس، گوشتخواری به طول حدود 40فوت(4/12 متر)،‌ بلندی 20-15فوت(6-6/4 متر) و وزن 7-5 تن بود و احتمالا،‌ مثل ما انسانها،‌ حدود 200 استخوان داشته است(از آنجایی که اسکلت کامل تی رکس پیدا نشده است، هیچ کس به درستی نمی داند که چند استخوان دارد).حدود دوازده اسکلت تی رکس پیدا شده است.
? جمجمه و آرواره
طول آرواره های تی رکس،‌بیش از 4 فوت(2/1متر)بود و 50 تا 60 دندان ضخیم، مخروطی و استخوان خردکن داشت که طول هر کدام 9 اینچ(23 سانتیمتر)بود.
در مدفوع تی رکس، استخوانهای خرد شده یافت شده است. دندانهای این دایناسور، آنقدر قوی بود که توسط آنها ضربات و صدمات زیادی را به جانوران دیگر وارد می کرد. توانایی خرد کردن و استفاده از مواد غذایی موجود در آن(مغز استخوان)‏، این امکان را برای تی رکس فراهم می کرد که علاوه بر شکار کردن،‌ لاشخور خوبی هم باشد.
تی رکس،‌ مانند دایناسورهای دیگر،‌ دیاپسیدبود(مثل همه خزندگان به استثنای لاک پشت). دیاپسیدها،‌جانورانی هستند که در دو طرف جمجمه شان، دو سوراخ اضافی دارند.
? پاها
مثل همه دایناسورهای دیگر، تی رکس روی پنجه هایش راه می رفت. اصطلاح مورد استفاده دانشمندان در این زمینه، پنجه رو است. جانوران دیگری که پنجه رو هستند عبارتند از سگها، گربه ها و جوجه ها. در این جانوران،‌ در قسمت پشت پا، بافتی وجود دارد که به صورت جذب کننده ضربه و شوک است. انسانها،‌ خرسها و تمساحها طور دیگری راه می روند. آنها کف رو(پهن پا) هستند.
تی رکس،‌روی هر پا سه انگشت چنگالی و یک انگشت پهن(یا شست پا،‌انگشت بسیار کوچک و بی استفاده) داشته است. پاهای تیرانوزاروس،‌ بسیار قوی و قدرتمند بودند.
? شانه و بازو
دستان تی رکس، در مقایسه با بقیه بدنش،‌بسیارکوچک بود. بخش بالایی دست در بدن فرو می رفت،‌ دستهای تی رکس تقریبا بلااستفاده بودندو حرکت بسیار محدودی داشتند. دستهای تی رکس حتی به دهانش نمی رسید.
تی رکس در هر دست، دو انگشت داشت.
? لگن خاصره
تی رکس جزء دایناسورهای ساریچین و دایناسوری کفل دار بود. این نوع دایناسور، رانی داشت که در آن، استخوان شرمگاهی به طرف جلو و پایین قرار می گرفت(برخلاف دایناسورهای اورنیتیسچین که در آنها استخوان لگن خاصره به سمت عقب و پایین قرار داشت).
? تی رکس
تی رکس در دوره کرتاسه پایانی،‌حدود 85 تا 65 میلیون سال قبل،‌تا انتهای دوران مزوزوییک ،‌عصر خزندگان،‌ می زیست. در این زمان،‌زمین ازنظر لرزه ای فعال بود. فورانهای آتشفشانی بسیاری رخ می داد. ابرقاره پانگه آ،‌ شکسته و خرد شد و قاره های اوراسیا و گندوانا،‌ از هم جدا شدند . در این زمان هیچ کلاهک قطبی وجود نداشت،‌سطح آب دریا بالاتر از حد فعلی و آب و هوا هم گرمتر از حال حاضر بود.
تیرانوزاروس، از آخرین گونه های دایناسور بود که قبل از انقراض کرتاسه- ترشیاری (K-T) در 65 میلیون سال قبل، تکامل یافت.
دایناسورهای هم عصر تیرانوزاروس عبارتند از: تریسراتوپس (که احتمالا تی رکس آن را شکار می کرده است)، آنکیلوساروس (گیاهخوار زره دار)،‌ مایازورا (گیاهخوار)،‌ ادمونتونیا(دایناسور صفحه ای)،‌ آناتوتیتان (دایناسور نوک دار شناگر)،‌ پاکیسفالوزاروس (دایناسور شاخدار وگیاهخوار)،‌ پارازارولوفوس (دایناسور نوک دارشناگر)،‌ کوئتزالکوتلوس (خزنده بزرگ پرنده که دایناسور نبوده است)،‌ کوریتوزاروس (دایناسور زره دار و شناگر)،‌ استیراکوزاروس و بسیاری دیگر از سوسمارهای کرتاسه.
? تغذیه تی رکس
تی رکس، جانوری گوشتخواربود و در محیط زیست خود،‌ در راس زنجیره غذایی جای می گرفت. احتمالا تیرانوزاروس،‌شکار خود را تعقیب می کرده و قطعه بزرگی از گوشت بدن آن را می گرفته و طعمه را پیچانده و مجروح می کرده و در نهایت آن را می بلعیده است. آرواره های بزرگ و قدرتمند وپاهای چنگالی تیرانوزاروس، اسلحه های مرگبار این جانور درنده بودند.
? لاشخور یا شکارچی؟
بعضی از دیرینه شناسان (و به ویژه جک هورنر) اخیرا این سوال را مطرح کرده اندکه آیا تی رکس، با توجه به چشمهای کوچک، دستهای کوتاه و قدمهای کوتاهش، واقعاشکارچی بوده است(توجه: بسیاری از دیرینه شناسان دیگر، تصور می کنند که تی رکس بینایی خوبی داشته است و دایناسور تندرویی بوده است). فرضیه هورنر این است که تیرانوزاروس، غذایش را از لاشه جانوران دیگر تامین می کرده است.
لاشخورها باید قدرت بویایی قوی(برای یافتن غذا) و لازمه این امر داشتن تحرک زیاد(برای به دست آوردن گوشت) است. شواهدی وجود دارد که تی رکس، حس بویایی قوی داشته است(از آنجایی که در جمجمه و مغزاین جانور، لوب بویایی بسیار بزرگ است). همچنین پاهای بزرگ تی رکس برای حرکت و تحرک زیاد این جانور، مناسب بوده است.در مورد فرضیه لاشخور بودن تیرانوزاروس هم بحثهایی وجود دارد. اخیرا، دکتر کنت کارپنتر(از موزه تاریخ طبیعی دنور)، بر روی دم یک هادروزار (دایناسور نوک دار و شناگر)نشانه هایی از دندان تی رکس راکشف کرد و این کشف، شاهدی بود بر اینکه تی رکس، جانوری شکارچی بوده است و نه یک لاشخور. به چه علت دیگری ممکن است تی رکس، یک دایناسور شناگر را گاز بگیرد؟
بحثهای دیگری که در زمینه فرضیه لاشخور بودن تی رکس وجود دارد از این قرار است که چشمهای کوچک، ضرورتا بیان کننده دید ضعیف نیستند. پرندگان(اولاد دایناسورها) چشمهای نسبتا کوچکی داشته اند اما دید قوی دارند. دستهادرشکار نقش مهم و ضروری ندارند، همانطور که دستهای تیرانوزاروس هم کوچک است. بسیاری از جانوران شکارچی، مثل کوسه ها و مارها، اصلا دست ندارند. بسیاری از جانوران دیگر از تی رکس کندتر هستند، این جانوران طعمه می وشند و نه گونه های سریع.
? فسیل مدفوع تی رکس یافت شده است
اخیرا، کاپرولیت(مدفوع فسیل شده) تی رکس ، توسط گروهی به سرپرستی کارن چین، در ساسکاچیان کانادا کشف شده است. در این نمونه های 65 میلیون ساله، تکه هایی از استخوانهای یک دایناسور گیاهخوار یافت شده است که تی رکس، این دایناسور را خورده بود. این قطعات استخوانی احتمالا بخشی اززوائد سر تریسراپتوس است که یک دایناسورگیاهخوارسه شاخ بوده است.
کاپرولیت(مدفوع فسیل شده ، سنگ سبز- سفیدی است که 17 اینچ(44سانتیمتر)طول، 6 اینچ(15 سانتیمتر)ارتفاع و 5 اینچ(13 سانتیمتر) پهنادارد. از آنجایی که دارای استخوان است، مربوط به تروپودها (دایناسورهای گوشتخوار) است. به خاطر اندازه بزرگ کاپرولیت، دانشمندان معتقدند که این فسیل مربوط به تی رکس است(این کاپرولیت، بزرگترین نمونه کشف شده از گوشتخواران است). تی رکس، تنها گوشتخواری است که در آن زمان و در آن مکان می زیسته و می توانسته چنین مدفوعی برجاگذارد. در این فسیل شواهدی وجود دارد که تی رکس، قبل از بلعیدن استخوانها، آنها راخرد کرده است، زیرا استخوانهای موجود در این کاپرولیت، خرد و شکسته شده بودند.
??? رفتارهای تهاجمی و دفاعی
? شکار
تی رکس، احتمالا تنهایی به شکارمی رفته است،‌زیرا تاکنون هیچ شاهد فسیلی( لایه های استخوانی از فسیلهای تی رکس) که زندگی گروهی تی رکس را تایید کند، کشف نشده است.
تی رکس، به هنگام حمله، به آرواره های بزرگ، دندانهای تیز و قدرتمند و پاهای چنگالی خود تکیه می کرده است. دستهای دوانگشتی و کوچک آن، بلااستفاده بوده اند.
بعضی از دیرینه شناسان معتقدند که احتمالا تی رکس،تکه ای بزرگ از شکارش را می کنده و سپس منتظر می مانده تا جانور در اثر خونریزی بمیرد. سپس تی رکس، خوردن را ادامه می داده است.
تریسراپتوسها، دایناسورهای سه شاخ گیاهخوار، از جمله قربانیان تی رکس بوده اند. زیرا استخوانهای خردشده تریسراپتوس،‌ در مدفوع فسیل شده تی رکس یافت شده است.
? نبرد و پیکار
شواهدی وجود دارد که تی رکس، با هم نبرد می کرده اند. در صورت سویی(اسکلتی که در سال 1990، در داکوتای جنوبی، آمریکا کشف شد و اخیرا به حراج گذاشته شده است)شواهدی از جراحتهای التیام یافته وجود داشت که احتمالا مربوط به تی رکس دیگری بوده است.
? تی رکس در مقابل گیگانتوزارو
تیرانوزاروس رکس و گیگانتوزاروس کارولینی ، دو گوشتخوار بزرگ بودند. این دو شکارچی درنده، هیچگاه با هم روبه رو نشدند. زیرا در زمانهای متفاوتی می زیستند و به علاوه دریایی کم عمق،‌آنها را از هم جدا می کرد.? هوش
تی رکس، دایناسور نسبتا با هوشی بوده است. اگرچه در تی رکس، نسبت اندازه مغز به جرم بدن بسیار کوچک است، اما از دایناسورهای دیگر بزرگتر می باشد. مغز تی رکس بزرگتر از مغز انسان بوده است، اما مغز پیشین(بخشی ازمغز که عمل تفکر را انجام می دهد)، کوچک بوده است. مغز تی رکس، طویل و تقریبا استوانه ای شکل بوده است.
فقط تروپودهای تکامل یافته،‌ مثل دایناسورهای درومائوزارید ( برای مثال دینونیچوس و ولوسیراپتور ) از تی رکس باهوشتر بوده اند.
هوش تی رکس، احتمالا در اندازه هوش کانوزاروس بوده است.
? مراقبت از فرزندان
هیچ شاهد فسیلی مبنی براینکه تروپودها (گوشتخوارانی مثل تی رکس) از فرزندانشان مراقبت می کرده اند یافت نشده است، اما احتمالا، مثل اکثر پرندگان، برای مدت زمانی کوتاه بعد از زمان آسیب پذیری از نوزادانشان مراقبت می کرده اند.
? تحرک تی رکس
تی رکس، روی دو پا راه می رفته و احتمالا دایناسوری سریع و تندرو بوده است. دم باریک و تیز این جانور، در ایجاد توازن و برگشت سریع به هنگام دویدن نقش داشته است. سرعت دایناسورها ، با استفاده از مورفولوژی(مثل طول پا،‌طول گامها و جرم تقریبی بدن) و ردپاهای فسیل شده آنها(که در مورد تی رکس بسیار نادر است) تخمین زده می شود. برخلاف تصورات قدیمی، تی رکس دمش را سیخ نگه می داشته است و آن را روی زمین نمی کشیده است.
در مورد اینکه آیا تروپودها ی کوتاه دست و سنگین(مثل تی رکس ، گیگانتوزاروس ، آلبرتوزاروس و آلوزاروس ) می توانسته اند خیلی تند بدوند یا نه، مباحث و منازعاتی وجود دارد، زیرا اگرآنها به زمین می خوردند، دستهای کوچک آنها نمی شکست و آنها به سختی مجروح و زخمی می شدند(جیمز فارلو، 1995). این بدان معناست که این تروپودهای بزرگ، جانورانی کند بوده و آهسته حرکت می کرده اند.
دکتر بروس روچیلد، از مرکز استخوان شناسی شمال شرق اهایو، شواهدی از چهارده دنده شکسته شده را در آلوزاروس پیدا کرد که نشان دهنده زخمهای التیام یافته ای بودند که احتمالا به هنگام سقوط به وجود آمده بودند. به احتمال زیاد، این استخوانها، استخوانهای شکسته شده شکم بودند و این سقوط به هنگام دویدن رخ داده بود(که در16 آوریل 1998در مجله دانشمندان جدید،‌ چاپ شده است).
تجزیه اشعه ایکس فسیل آلوزاروس، نشان داد که دنده های آلوزاروس، در نزدیکی شانه(استخوانهای شانه ای) ترک خورده و التیام یافته بودند. آلوزاروسها قادر بودند بعد از زمین خوردن و آسیبهای سختی که احتمالابه هنگام دویدن رخ می داده است، بدن خود را ترمیم کنند. بنابراین،‌ این فرضیه که احتمالا تروپودهای بزرگ کوتاه دست، به این علت که بعد از سقوط توانایی ترمیم را نداشته اند قادر به سریع دویدن هم نبوده اند، حداقل در مورد آلوزاروسها، رد می شود. آلوزاروسها، بعد از سقوط و مجروح شدن، بارها خود را ترمیم کرده اند.
در سال 1995، جیمز فارلو، از دانشگاه ایندیانا- پوردو عنوان کرد که تی رکس، نمی توانسته سریعتر از 20مایل در ساعت(32 کیلومتر در ساعت) بدود، زیرا اگر می توانست، چنان شدید سقوط می کرد و چنان شدید به زمین می خورد که در اثر این زمین خوردن می مرد. وزن تی رکس حدود 6 تن و ارتفاع آن بیش از 20 فوت(6 متر) بوده است اما آلوزاروس اندکی کوچکتر بود، حدود 3 تن وزن و 5/16 فوت(5 متر) طول داشت. فارلو می گوید که تحلیل روچیلدبا فرضیه وی سازگار است زیرا آلوزاروس کوچکتر از تی رکس بوده است(جرم کمتر آلوزاروس، شدت برخورد را کمتر می کرد در نتیجه جانور می توانست بعد از سقوط، خود را ترمیم کند). بنابراین ممکن است تی رکس دونده سریعی بوده باشد و این امکان هم وجود دارد که اینگونه نباشد.
طول پای تی رکس حدود 5/3 متر و طول گامهایش(فاصله میان ردپاها) به طور میانگین حدود 76/1 متربوده است. طول ردپاهای بزرگترین تی رکس، سویی، بیش از 12 تا 15 فوت(6/4-7/3 متر) بود و با سرعت بیش از 15 مایل در ساعت(24 کیلومتر در ساعت) می دوید

 


 

تیرانوزوروس

 

تیرانازاروس رکس ( شاه مارمولک خونخوار) ، از معروف ترین انواع دایناسورها است . این دایناسور حدود 90 تا 67 میلیون سال قبل می زیسته است. اندازه او در حال ایستاده به بلندی 4 تا 6 متر و بطول 12 متر و به وزن 5 تن ( 5000 کیلوگرم ) بوده است . طول جمجمه این جانور 5/1 متر بوده و دارای دست های بسیار کوتاه (1 متر) که به دو انگشت ختم می شده است . دهان این دایناسور دارای آرواره 2/1 متری پر از دندان های وحشتناک و تیز به طول 15 تا 35 سانتیمتر بوده که مثل خنجری کوچک عمل می کرده است و می توانسته در هر گاز 230 کیلوگرم گوشت را از بدن شکار خود جدا کند
تی-رکس مخوف بدون شک معروف ترین دایناسور جهان است. اما این درنده شش تنی و 14 متری نسبت به سایر انواع دایناسورها خیلی دیر پا به عرصه حیات گذاشت.
سر و کله تی-رکس تقریبا 70 میلیون سال قبل، کوتاه زمانی پیش از آنکه برخورد یک شهاب سنگ عظیم تمامی خزندگان عظیم الجثه را محو و نابود کند، در زمین پیدا شد.تاکنون پرسش های زیادی درباره اصل و نسب واقعی تی-رکس وجود داشته است. اما گویی گوانلانگ ووچای پاسخ هایی در این مورد به دست می دهد.
دیرین شناسان تا چندین سال تصور میکردند تی. رکس ها (تیرانوزوروس رکس) که در مناطقی که امروز کانادا و آمریکا در آن هست، زندگی میکرده اند، سلطان گوشتخواران بوده اند. اما کشف جایگانوتوزوروس (Giganotosaurus) در آمریکای جنوبی، تی رکس را از نظر جثه در مقام پایین تری قرار داد. ( تی رکسها احتمالا با هوشتر بوده اند زیرا مغزشان حدود 50 درصد بزرگتر از جایگانتو ها بوده است.)
دیرینه شناسان آمریکایى نشان داده اند که تى رکس جثه عظیم خود را طى فرایند رشد جهشى و طى زمان اندک 4 سال به دست مى آورده است. این دانشمندان با مطالعه مقاطع استخوان این موجودات و شمارش حلقه هاى رشد سالانه با تخمین سن 20 نمونه فسیلى از تى رکس نشان داده اند که این موجودات با افزودن روزانه 2 کیلوگرم به وزن خود در بین سنین 14 تا 18 سالگى پیش از ورود به کهنسالى جثه تنومند خود را تکمیل مى کرده اند. البته تیرانوسوروس ها هر چند سریع رشد مى کرده اند ولى برخلاف خزندگان امروزى عمر طولانى نداشته اند چرا که براساس این مطالعات کهنسال ترین فرد این خانواده که نمونه معروف به سو (Sue) است تنها 28 سال زندگى کرده است.
اینکه چگونه این دایناسورهای خوفناک در نهایت بر خشکی ها حاکم شدند سوالی است که کارشناسان به کشف آن امید بسته اند.




موضوع مطلب :

سه شنبه 91 آذر 21 :: 4:33 عصر
<   <<   26   27   28   29   30   >>   >   
درباره وبلاگ


با سلام خدمت شما بازدیدکننده گرامی ، خوش آمدید به سایت من . این سایت با به روز کردن مطالب خود باعث می شود اطلاعات شما بازدید کننده گرامی ارتقا یابد لطفا برای هرچه بهتر شدن مطالب این وب سایت ، ما را از نظرات و پیشنهادات خود آگاه سازید یا از طریق فرم تماس سایت یا ازطرق ایمیل Amirmohammad.omumi@yahoo.com ما را در بهتر شدن کیفیت مطالب یاری کنید.
پیوندها
نویسندگان
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز
آمار وبلاگ
  • بازدید امروز: 428
  • بازدید دیروز: 184
  • کل بازدیدها: 2345736
فرم تماس
نام و نام خانوادگی
آدرس ایمیل
امکانات دیگر

امیرمحمدعمومی - از همــــــه جــــــــا از همـــــــه رنـــــــگ
پربازدیدترین مطالب

کد پربازدیدترین

کلیه حقوق این وبلاگ برای از همــــــه جــــــــا از همـــــــه رنـــــــگ محفوظ است